آرمان‌شهر اقتصادی

استراتژی اقیانوس آبی

در محیط خلوت‌تر رقابت کنید

تصویر مقاله استراتژی اقیانوس آبی

فهرست مطالب

در فضای رقابت دو محیط کلی داریم، یکی اقیانوس آبی و دیگری اقیانوس قرمز. اقیانوس که کلا آبی است، اقیانوس قرمز پس چیست؟ وقتی در رقابت زد و خورد زیاد می‌شود، در نهایت افراد دچار خونریزی شده و رنگ اقیانوس قرمز می‌شود، برای این که بتوانیم رقبا را شکست بدهیم باید وارد «اقیانوس آبی» بشویم، یعنی چه؟

اقیانوس قرمز جایی است که رقابت در آن به حدی بالاست که اصلا شما نمیتوانی واردش بشوی، وارد بشوید، شما را زخمی‌ و از دور رقابت خارج‌ می‌کنند. در این اقیانوس باید دائم حواستان به همه چیز باشد، کوچکترین اشتباهی انجام دهید بازی تمام است. 

اما اقیانوس آبی جایی است که رقابت خیلی معنی خاصی ندارد، چون فقط خودت آنجایی، رقبا هنوز نیامده‌اند که بخواهد درگیری و رقابتی پیش بیاید. اقیانوس آبی یک چالش بزرگ دارد آن هم این که برایت تقاضایی وجود ندارد، خودت باید تقاضا را ایجاد کنی، چون داری محصولی را وارد بازار می‌کنی که وجود نداشته است. 

یکی از علت‌هایی که خیلی از کسب و کارها شکست می‌خورند این است که وارد اقیانوس قرمز می‌شوند و اتفاق بدتر این که از قدیمی‌ترهای آن حوزه کپی می‌کنند که به راحتی از دور بازی حذف می‌شوند، شما وقتی کپی می‌کنی در بهترین حالت یک نسخه ضعیف شده از آن کسی هستی که لیدر بازار است، برای چه چیزی مشتری سراغت بیاید؟

بهترین راه برای جلو افتادن از رقبا این است که از اقیانوس قرمز وارد اقیانوس آبی شوید، قطعا کار سخت و زمانبری است، ولی می‌ارزد به این که نخواهیم هزینه شکست بدهیم، کار اصلی که باید بکنید این است که تمرکز کنید روی نیازهای مشتری که رقبا به آن توجهی نکردند، این طوری جایی قرار می‌گیرید که آنها نیستند. 

کارکردن در اقیانوس قرمز واقعا سخت است، همه تلاش می‌کنند با هزینه کمتر ارزش بیشتری ایجاد کنند یا این که صرفه‌جویی می‌کنند و یک‌سری آپشن‌ها را حذف می‌کنند. رقابت در اقیانوس قرمز در کوتاه‌مدت به ضرر تولیدکننده و در بلندمدت به ضرر مشتری تمام می‌شود. 

مثال بارز اقیانوس آبی در ایران والکس و نوبیتکس بودند، در دوره‌ای که بورس جذاب بود و همه به فکر بورس بودند، رفتند در یک زمین دیگر بازی کردند، رفتند سراغ رمزارزها و آنقدر فرآیند را راحت کردند که هرکسی بتواند وارد بازی شود و سودهای چند صد میلیاردی بردند. 

یا مثلا قبلا بانک‌ها همه دولتی بودند باید ساعت‌ها در صف منتظر می‌ماندی تا نوبت‌ات بشود بروی قبض، قسط و… بدهی، کارمندهای بی‌اعصاب دید از بالا داشتند بهت، پیشخوان‌ها سنگ مرمری بود با ارتفاع بلند، بانک‌های خصوصی آمدند بازی را عوض کردند، احترام به مشتری شد اولویت، سیستم نوبت‌دهی گذاشتند و…

مقالات پیشنهادی برای مطالعه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین اپیزودهای پادکست

در این اپیزود می‌خواهیم دنیا رو از دریچه نهادگراها ببینیم و درک کنیم که نهادها چقدر قدرت دارند. نهادگرایی آنقدر اهمیت دارد که …
در این اپیزود درباره این صحبت می‌کنیم که قدرت پتانسیل ایجاد فساد رو ایجاد میکنه. عوامل مختلفی که باعث میشه قدرتمندان از قدرتشون …
در این اپیزود به این سوال مهم جواب می‌دهیم که چه مسیری طی شد تا مردم توانستند به آزادی فکر کنند و آن را حق خود بدانند و در جست و جوی آزادی …
در این اپیزود درباره وضعیت صندوق‌های بازنشستگی در ایران صحبت می کنیم که شبیه بمب ساعتی در اقتصاد ایران بوده و راه زیادی تا …
لوگوی اکوتوپیا کامل