سوگیری تایید (Confirmation bias) تمایل ذاتی ما است برای جستجو، پردازش و توجه به دادههایی که نظر ما را اثبات کند. در این مسیر ممکن است ما فقط اطلاعات تاییدکننده را در نظر بگیریم یا حتی دادههای موجود را به شکلی تفسیر کنیم که نظریه ما را تقویت کند. به خصوص در مواردی که موضوع با ما به صورت شخصی مرتبط باشد، این سوگیری قوت میگیرد.
چرا سوگیری تایید به وجود میآید؟
برای درک علت پیدایش این سوگیری، لازم است از خود بپرسیم که اساسا ما چرا دادهها را پردازش میکنیم؟ برای مثال خودتان را تصور کنید که به روند تغییر دما در روزهای آینده نگاه میکنید. این اعداد به چه درد شما میخورند؟ شاید شما قصد داشته باشید جمعه از خانه بیرون بروید و پیکنیک کنید. پس دمای هوای یکشنبه، دوشنبه و… برای شما اهمیتی ندارد. شما به این اعداد نگاه میکنید تا به یک نتیجه در مورد جمعه برسید. «به نظر میرسد که هوا دارد خنکتر میشود، احتمالا بتوانیم ظهر، آتش روشن کنیم و کباب بپزیم.» ما به دنبال ساخت یک روایت و یک نتیجه هستیم و دادههای خام برایمان اهمیت زیادی ندارد.
اما کدام اطلاعات؟ دنیا پر است از اطلاعاتی که مدام ما را بمباران میکنند. با رشد اینترنت و شکلگیری فضای مجازی، این بمباران اطلاعاتی شدیدتر هم میشود. کدام دادهها را برداریم و کدام را کنار بگذاریم. آیا تغییر نرخ ارز، به عنوان داده خام، ارتباطی با دمای هوا در جمعه دارد؟ آیا برای درک وضعیت هوا در روز جمعه، باید بیشتر به جهت باد توجه کنیم یا میتوانیم این اطلاعات را با مقایسه دمای هوا در تاریخ مشابه در سالهای گذشته به دست بیاوریم؟
واقعیت این است که انجام این محاسبات، زمان و انرژی زیادی طلب میکند، کاری که کارشناسان هواشناسی واقعا انجام میدهند. اما برای ما، در مواجهه با این حجم عظیم اطلاعات، پردازش و تفسیرهمه دادهها، برای همه موضوعات ممکن نیست. در نتیجه ما به میانبرهایی ذهنی نیاز داریم که بتوانیم در زمانی کوتاه و خیلی سریع، به یک جواب قابل اعتماد برسیم. سوگیری تایید یکی از این میانبرهای ذهنی است. چرا که انتخاب دادههای مرتبط و تاییدکننده، فرایند استنتاج را سریعتر و سادهتر میکند. دادههایی که نظر ما را رد میکنند، انرژیبر هستند. ما آنها ما را مجبور میکنند که نظریه خود را تغییر دهیم یا نظریه دیگری بسازیم. و از کجا پیدا که نظریه جدید قرار نیست با اطلاعات دیگری نقض شود؟
یک مثال واقعی از سوگیری تایید
تصور کنید که میخواهید در مورد آخرین پادشاه هخامنشی، داریوش سوم قضاوت کنید. شاید شما یکی از این دو نظریه را داشته باشید.
نظر اول: شاهان هخامنشی، همگی مقتدر و قدرتمند بودند، داریوش سوم هم به عنوان بخشی از تاریخ باشکوه ایران از این قاعده مستثنی نیست.
نظر دوم: داریوش سوم بود که نتوانست سلسله شکوهمند هخامنشی را حفظ کند. بیتردید اشتباهات او باعث شد که ایران از اسکند شکست بخورد و این سلسله منقرض شود.
برای نظریه دوم شواهد زیادی وجود دارد. ممالک تحت سلطه هخامنشی، به خاطر نبود آزادیهای دوران کورش و مشکلات اجتماعی و اقتصادی فراوان، تمایل داشتند که از ایران جدا شوند. داریوش پس از شکست در جنگ، فرار کرد. او در نهایت به دست یک ایرانی کشته شد. ایرانیان از بزدلی داریوش سوم به تنگ آمده بودند.
اما نظریه اول هم بدون شاهد نیست. اولا که منابع مکتوب موجود، توسط یونانیانی نوشته شده است که با داریوش سوم دشمنی داشتند، به خصوص که داریوش درخواست آتن برای کمک جهت مقابل با اسکندر را نپذیرفته بود. داریوش از جنگ فرار کرد زیرا عمده سپاه او در جنگ، از بابلیهایی تشکیل میشد که به او خیانت کردند. داریوش به دست ایرانیان معترض کشته نشد. برادرزاده او، به خاطر طعم تاج او را کشت نه ایرانیان خشمگین. اسکندر خودش شخصا انتقام قتل داریوش سوم را میگیرد.
ممکن است شما یکی از این دو نظریه را قبول کنید. فرقی نمیکند. حالا به این داده نگاه کنید. «اسکندر پس از شکست دادن ایران، دختر داریوش سوم را به همسری گرفت.»
این که شما این داده را مهم در نظر بگیرید یا نه، بستگی دارد که در کدام سمت تاریخ ایستاده باشید. اما چه داریوش را شاهی مقتدر فرض کنید یا یک شاه ترسو و شکست خورده، میتوانید این داده را به شکلی متفاوت تفسیر کنید که نظر شما را تایید کند.
این که اسکندر، دختر داریوش را به همسری انتخاب میکند نشاندهنده احترام زیادی است که او برای داریوش و سلسله هخامنشی و ملت ایران قائل است. تمام همسران داریوش، روشنک، استاتیرا و پروشات ایرانی هستند. آیا اسکندر برای یک شاه ترسو و شکست خورده چنین احترامی قائل میشود؟
یا
ازدواج در جهان باستان، الزاما نشانه عشق و احترام نیست. این که اسکندر دختران درباری ایرانی را اسیر کرده و با آنها ازدواج کرده، بیشتر نشانه تحقیر ایرانیان است تا ارجنهادن به آنان.
در نهایت اتفاقی که میافتد این است که شما یکی از دو سمت، اقتدار داریوش یا ترسو بودن او، را انتخاب میکنید و با جمعآوری و تفسیر دادهها، تلاش میکنید که از نظر خودتان حفاظت کنید.
نظریه انسان باهوش در توضیح سوگیری تایید
هیچ کس دوست ندارد ابله، نادان و بیسواد به نظر برسد. تصور کنید که در حال ارائه نظر خود در مورد داریوش سوم، جمعیت شما را هو کند و به تمسخر شما بپردازد. در همین لحظه یک استاد تاریخ، بگوید شاید به حرفهای او بخندید، اما او دارد درست میگوید! چقدر احساس خوبی پیدا میکنید. نجات پیدا کردید. شما کودنی بیسواد نیستید. در همین حال، یک استاد دیگر بلند میشود و با اعتراض به استاد اول، حق را به جمعیت میدهد. طبیعی است که تمایل داشته باشید حرفهای استاد اول را بپذیرید، در غیراینصورت خود را مستحق هو شدن و تمسخر در نظر گرفتهاید.
حالا و در این موقعیت، شما به دنبال نشانههایی میگردید که استاد اول را آگاه و استاد دوم را بیاطلاع بیابید. این نشانهها، گواهی خواهند بود بر هوش و عقلانیت شما. سوگیری تایید در اینجا از هویت شما دفاع میکند.
طبیعی است که برای یونانیها، شواهدی که داریوش را حقیر جلوه میدهد بیشتر مورد توجه قرار بگیرد. پادشاهی که در دفاع از آتن به آنها کمک نکرد. اما برای ایرانیها، سوی دیگر تاریخ و اطلاعاتی که از داریوش دفاع کند، اهمیت بیشتری خواهد داشت.
شواهد آزمایشگاهی برای سوگیری تایید
آزمایشهای متعددی برای نشان دادن سوگیری تایید انجام شده است. در یک آزمایش از شرکتکنندگان خواستند که اطلاعاتی را به خاطر بسپارند. نتایج آزمایش نشان میداد که مردم اطلاعاتی را که نظرشان را تایید میکرد بهتر به یاد میآورند. آنها قادر بودند علیه نظر خود استدلال بسازند، اما به نظر میآمد برای حفظ کردن اطلاعات مخالف انگیزه کافی نداشتند.
در جای دیگری هم میشود این موضوع را دید. خود را در حال نوشتن یک مقاله در مقطع دکترا تصور کنید. شما عباراتی را در اینترنت جستجو میکنید که به درد مقاله بخورد. خیلی بعید است که شما پژوهشهایی را ببینید که در رد نظر شما باشند. اگر هم آنها را ببینید، احتمالا کنارشان میگذارید، چون باید هر چه زودتر مقاله را تحویل دهید.
در یک آزمایش دیگر، افراد قرار بود یک فرد ناشناس را ببینند و با پرسیدن سوالاتی در مورد صمیمی بودن یا خشک بودن او قضاوت کنند. وقتی به آنها گفته شد که الان قرار است فرد صمیمی را ببینند، سوالاتی که از او پرسیدند در راستای اثبات صمیمی بودن او بود. آیا از شرکت در مهمانی لذت میبری؟ اما برای فرد خشک، سوالات بیشتر از این جنس بودند که آیا بیشتر در کتابخانه درس میخوانی؟
ممکن است هر دو فرد هر دو ویژگی را داشته باشند. هر دو عاشق مهمانی و علاقهمند به مطالعه در کتابخانه باشند. اما افراد به دنبال اطلاعاتی میگردند که نظریه را ثابت کند و اطلاعات دیگر را کنار میگذارند.
روش مقابله با سوگیری تایید
اولین قدم برای مقابله با سوگیری تایید، آگاهی از وجود آن است. اما مشکل اینجا است که آگاهی از سوگیری تایید، کار راحتی نیست. به خصوص که ما نمیدانیم چه چیزهایی را نمیدانیم و عامدانه یا سهوا، بخش زیادی از اطلاعات را نادیده گرفتهایم. به نگارش این مقاله فکر کنید. ما در اینجا به دنبال اطلاعاتی گشتهایم که سوگیری تایید را تایید کند. شاید حتی خبر نداشته باشیم که مطالعاتی وجود دارد که این سوگیری را رد میکند. حتی شاید تعداد آن مطالعات بیشتر و قوت علمی آنها بالاتر باشد.
برای همین، اگر قصد داشته باشیم با این سوگیری مقابله کنیم، باید رویکردی فعال داشته باشیم. این سوگیری با احساس روشنفکر بودن و تصور این که ما در دلمان آماده پذیرش نظرات مخالف هستیم، رفع نمیشود. باید به شکلی فعال به دنبال آزمایشهایی بگردیم که نظر ما را رد میکند. در بیشتر موارد ما دوست نداریم نظرات مخالف را با دیدی باز و بدون تلاش برای پیدا کردن حفرهها و اشتباهات بشنویم. اگر یک لیبرال را بنشانید پای صحبتهای یک کمونیست، بیشتر انرژی ذهنی او برای پیدا کردن خطاها و به اصطلاح گرفتن مچ طرف مقابل صرف میشود. یک تمرین بسیار خوب، شنیدن و درک کردن نظراتی است که با ما مخالف هستند. اما نکته بسیار مهم این است که حتی در این صورت، باز هم ما یک دیدگاه داریم و هرگز نمیتوانیم دیدگاه خود را برای درک بهتر یک زاویه دید جدید به طور کامل کنار بگذاریم.