چالش مطالعه ۱۰۰ کتاب تا پایان سال ۱۴۰۳
آرمان‌شهر اقتصادی

سوگیری زیان‌گریزی؛ چرا رنج از دست دادن بزرگ‌تر است از لذت به دست آوردن؟

تصویر مقاله سوگیری زیان‌گریزی

فهرست مطالب

شاید از بین تمام سوگیری‌های شناختی، زیان‌گریزی مهم‌ترین و کاربردی‌ترین اثر در تمام اقتصاد رفتاری باشد. زیان‌گریزی یعنی این که برای ما رنج از دست دادن یک چیز بزرگ‌تر است از لذت به دست آوردن همان چیز. برای مثال اگر کسی در بازار سهام، 1 میلیون دلار خود را به 1 میلیون و 500 هزار دلار تبدیل کند و بعد با یک ضرر سنگین سرمایه‌اش به 1 میلیون دلار باز گردد، با این که دارایی‌اش تغییری نداشته، همچنان اندوهگین خواهد بود. جالب این جا است که اگر همین فرد، معادل 1 میلیون دلار طلا داشته باشد و قیمت طلا بدون تغییر بماند، نسبت به این ثبات قیمت حس بدی نخواهد داشت. در هر دو دارایی، او در ابتدا 1 میلیون دلار سرمایه داشت و حالا هم شرایط عوض نشده است، اما احساس او نسبت به این دو دارایی متفاوت خواهد بود.

زیان گریزی را کجا تجربه می‌کنیم؟

پاسخ به این سوال ساده است. همه‌جا! ما همواره بیش از آن که جویای سود باشیم، از زیان فرار می‌کنیم. بازار سهام را تصور کنید، این بازار عموما پر استرس در نظر گرفته می‌شود. با این که تقریبا در تمام بازه‌های هفت‌ساله، سرمایه‌گذاران بورس تهران سود خوبی کسب می‌کنند اما بیشتر مردم ترجیح می‌دهند سرمایه خود را به بازارهایی با سود کمتر و ثبات بیشتر ببرند. زیرا رنج روزهای منفی بورس برایشان سنگین‌ است.
کانمن و تورسکی نشان دادند که قدرت رنج از دست دادن حدودا دوبرابر لذت به دست آوردن است. یعنی اگر شما 20 دلار سود و بعد 10 دلار ضرر کنید، تقریبا بی‌تفاوت خواهید بود، نه خیلی خوشحال و نه خیلی ناراحت. اما اگر روی یک سود 30 دلاری، 10 دلار از دست بدهید، ممکن است راضی و خوشحال باشید.
مورد دیگر این است که لذت سود خیلی زودتر به اشباع می‌رسد اما برای زیان این طور نیست. یعنی سود 1 میلیون دلار با 1 میلیون و 500 هزار دلار، از نظر عاطفی تفاوت خیلی زیادی ندارد. اما زیان 1 میلیون و 500 هزار دلاری خیلی دردناک‌تر است تا یک زیان 1 میلیون دلاری.

زیان‌گریزی نزدیک بین

تصور کنید به فردی توضیح می‌دهید که سرمایه‌گذاری بر یک دارایی ممکن است نوسان زیادی داشته باشد، هرچند احتمال دارد که در بلندمدت این دارایی سود بسیار خوبی داشته باشد. دارایی دیگری وجود دارد که در کوتاه‌مدت زیان بزرگی نخواهد داشت اما سودش در بلندمدت بسیار کم‌تر خواهد بود. صندوق سهامی با صندوق با درآمد ثابت مثالی واقعی از این شرایط است. درست است که در بلندمدت، خرید صندوق با سود کم اما باثبات، سود کمتری خواهد داشت. اما زیان‎‌گریزی باعث نمی‌شود که فرد سود بیشتر با نوسان بالاتر را انتخاب کند. چرا که زیان‌گریزی بیشتر متوجه یک بازه زمانی کوتاه و نزدیک است.

زیان‌گریزی در زندگی غیرمالی

ما به طور کلی حس خوبی به از دست دادن نداریم، حتی اگر این اتفاق باعث شود چیز بهتری به دست بیاوریم.
ما اغلب تلاش می‌کنیم روابط گذشته خود را حفظ کنیم. حتی اگر یک دوست از دوران کودکی، به اندازه سابق برای ما جالب نباشد. افرادی که در ازدواجشان خوشحال نیستند، معمولا خیلی سخت حاضر بعه متارکه می‌شوند.
افراد تمایل ندارند به سادگی شغل خود را عوض کنند. هرچه بیشتر یک فرد در یک شغل مانده باشد، ترک کردن آن شغل برایش دشوارتر خواهد شد.
بسیاری از افراد به دانشگاه می‌روند چون می‌ترسند «امتیاز این مرحله» را از دست بدهند. بسیاری از کارهایی که ما انجام می‌دهیم، به این دلیل نیست که از انجام آن کار خوشمان می‌آید. بلکه می‌ترسیم در آینده پشیمان شویم که آن کار را انجام نداده‌ایم. به این احساس، ترس از پشیمانی یا فومو می‌گویند.
یک مثال جالب از فومو، زمانی است که افراد بعد از یک رشد خوب در یک دارایی مثل بیت‌کوین تصمیم می‌گیرند آن دارایی را بخرند. چرا که می‌ترسند رشد قیمت همچنان ادامه داشته باشد و آن‌ها از این سود خوب جا بمانند.
در سطح کلان و ملی نیز، دولت‌ها بیشتر از آن که به فکر رشد و پیشرفت باشند، تلاش می‌کنند جلوی خرابی‌های جدی را بگیرند.

زیان‌گریزی در بازاریابی

وقتی شما خرید می‌کنید پول خود را از دست می‌دهید و یک کالا را به دست می‌آورید. طبیعی است که اگر لذت به دست آوردن آن کالا برابر با رنج از دست رفتن پول باشد شما خرید نخواهید کرد، زیرا نمی‌خواهید پول عزیز خود را از دست بدهید. بازاریاب باید شما را قانع کند که منفعتی که به شما خواهد رسید، دوبرابر ارزشمندتر از پولی است که می‌پردازید. کاری که معمولا ساده نیست.
شعال تبلیغاتی یکی بخر دو تا ببر، می‌خواهد همین دستکاری را در ذهن شما ایجاد کند. فرصت دارید با پول خرید یک کالا، دو کالا تحویل بگیرید. به نظر می‌رسد ارزشش را داشته باشد.
اما این شیوه از فروش، اگر صادقانه باشد، خیلی سودآور نیست. برای همین بازاریاب می‌تواند کار دیگری انجام دهد. بجای آن که بر منفعت کسب شده توسط یک کالا تمرکز کند، شما را از زیان ناشی از نخریدن آن بترساند. برای مثال:
الان به قیمت خرید گذشته با شما حساب می‌کنم، هفته دیگر باید همین محصول را گران‌تر بخرید.
تخفیف ما فقط تا سه روز دیگر است، اگر الان خرید نکنید این فرصت طلایی را از دست می‌دهید.
این محصول دیگر وارد نمی‌شود. اگر امروز خرید نکنید شاید دیگر نتوانید آن را پیدا کنید.
یک حالت جالب دیگر این است که فروشنده به شما تضمین می‌دهد که تا 30 روز می‌توانید محصول خریداری شده را پس بدهید. در این صورت شما بدون حس زیان می‌توانید خرید خود را انجام دهید: جای پول شما امن است. اما وقتی آن محصول را به خانه می‌برید و مدتی از آن استفاده می‌کنید، آن را مال خود می‌دانید. حالا پس دادن محصول، در شما احساس از دست دادن ایجاد می‌کند. اتفاقی که دوست ندارید بیفتد؛ برای همین احتمال این که کالا را پس بدهید، بسیار کم می‌شود.

یک آزمایش برای نشان دادن زیان‌گریزی

در یک پرواز به افراد گفتند که شما حق ندارید صندلی خود را در پرواز بخوابانید، مگر حق خواباندن صندلی را خریداری کنید. در پرواز دیگر به افراد گفتند که می‌خواهیم حق خواباندن صندلی را از شما خریداری کنیم. یعنی یک پولی بگیرید و این حق را از دست بدهید.
در حالت اول آنچه از دست می‌رفت پول بود و در حالت دوم یک حق. (این آزمایش در واقع توسط دو وکیل انجام شد. آن‌ها می‌خواستند مشاهده کنند و ببینند که آیا مردم متوجه هستند که این دو حالت کاملا یکسان و معادل هستند؟)
نتیجه شگفت‌انگیز بود. به طور میانگین مبلغ درخواستی افراد برای از دست دادن حق خواباندن صندلی، دوبرابر میزان پولی بود که مردم حاضر بودند برای به دست آوردن این حق بپردازند. در واقع این آزمایش نشان داد که رنج از دست دادن یک حق، دوبرابر لذت به دست آوردن آن است. به همین دلیل اگر یک قانن، یک حق را از مردم بگیرد و حق دیگری را به آن‌ها بدهد، به احتمال زیاد با نارضایتی عمومی مواجه خواهد شد.

چرا این سوگیری رخ می‌دهد؟

برای توضیح زیان‌گریزی دلایل مختلف را آورده‌اند. یکی از این دلایل، دلیل زیستی است. ساختار مغز ما به شکلی است که قبل از هرچیزی احتمال خطر را بررسی می‎‌کند. یعنی اگر شما در یک باغ زیبا و پر از گل و میوه، یک حیوان درنده ببینید، اولین چیزی که توجه شما را به خود جلب می‌کند، همان حیوان درنده است. اگر در حال سخنرانی در مورد سوگیری‌های شناختی هستید. یکباره صدای انفجار مهیبی به گوش شما می‌رسد. در آن لحظه شما دیگر فردی منطقی نیستید. بلکه فریاد می‌کشید و روی زمین می‌نشینید. مغز حیاتی شما در آن لحظه کاری به جایگاه اجتماعی یا وضعیت سخنرانی ندارد. اول باید جان شما نجات پیدا کند، بعدها می‌توانید به شغل خود به عنوان یک مدرس را ادامه بدهید. الان آنچه مهم است، بقا است.
به شکل جالبی واکنش مغز ما به خطراتی مثل مار یا صدای انفجار مشابه ترس از زیان یا خیانت یک شریکت عاطفی است که به تازگی با او روبرو شده‌ایم. چرا؟ چون مغز برای پردازش این مسائل، بخش جدیدی توسعه نداده است.
اما این پدیده را به شکل تکاملی نیز می‌شود توضیح داد. فرض کنید دو نوع انسان وجود داشته‌باشند. نوع اول سود‌طلب است و نوع دوم زیان‌گریز. انسان سودطلب در بیابان قدم می‌زند و به میوه‌ها و خوراکی‌ها جلب می‌شود بدون آن که با ترس و لرز مدام به دنبال یک حیوان شکارچی بگردد. این نوع از انسان احتمالا به سادگی منقرض می‌شود. تنها گونه‌ای از ما باقی می‌ماند که زیان‌گریز باشد.
البته طوری حرف نزنیم که انگار زیان‌گریزی بعد از تبدیل شدن ما به انسان خردمند ایجاد شد. حیوانات نیز در انتخاب بین یک غذای مطلوب در مقابل یک شوک الکتریکی کوچک، زیان‌گریز هستند.

زیان‌گریزی و هوش مصنوعی

به شکل جالبی، تمام هوش ‌مصنوعی‌ها به این سوگیری دچار هستند. احتمالا سازندگان آن‌ها به طرزی هدفمند سعی کرده‌اند که هوش مصنوعی را زیان‌گریز بکنند. برای مثال فرض کنید که از هوش مصنوعی بخواهید که به شما یک درمان پزشکی توصیه کند. دو حالت ممکن است. یا شما با این درمان خوب می‌شوید یا ممکن است آسیبی جدی ببینید. هوش مصنوعی بیشتر تلاش می‌کند که از آن آسیب جدی جلوگیری کند. چرا؟ چون سازندگانش نمی‌خواهند به خاطر آسیبی که دیده‌اید از آن‌ها شکایت کنید.
همچنین ما خیلی دوست نداریم که هوش مصنوعی زبان، یا روش‌های خاص خودش را ابداع کند. ممکن است این ابداعات خیلی مفید باشند. اما ترس از فاجعه‌بار بودن آن‌ها محرک قوی‌تری است. برای همین ممکن است ترجیح دهیم که دست هوش مصنوعی را در مقابل این نوع ابداعات ببندیم.

چطور از سوگیری زیان‌گریزی بگریزیم؟

ه خاطر ویژگی ذاتی مغز ما، ما تقریبا هرگز قادر نخواهیم بود زیان‌گریزی را به طور کامل حذف کنیم. اما می‌توانیم کارهایی بکنیم که زیان ناشی از زیان‌گریزی حداقل شود.
اولین روش، قاب‌بندی مجدد است. در مورد بازاریابی دیدیم که بازاریاب‌ها با قاب‌بندی تلاش می‌کنند شما را از زیان بترسانند. برای مثال اگر تلفن همراه خود را بیمه نکنید، اگر تلفن شما بشکند، پول زیادی را از دست خواهید داد. بجای این کار، شما بار دیگر به منافع حاصل از خرید بیمه فکر کنید. برای مثال فرض کنید شما گوشی خود را به قیمت 800 دلار خریده‌اید و می‌توانید با ماهانه 17 دلار آن را به طور کامل بیمه کنید. به این فکر کنید که چقدر قرار است از این گوشی استفاده کنید؟ مثلا 4 سال. در این مدت چقدر به شرکت بیمه پرداخت کرده‌اید؟ 816 دلار. آیا عاقلانه‌تر نیست که بجای خرید بیمه، در صورت حادثه یک گوشی جدید بخرید؟ در این قاب جدید، بجای این که به از دست دادن 800 دلار پول گوشی خود فکر کنید، باید نگران 816 دلار اضافی بدون دریافت یک گوشی جدید باشید.
مورد دوم این است که به ضرر احتمالی فکر کنید. تصور کنید که بازار سرمایه در بدترین حالت پول شما را نصف کند. اگر چقدر پول از دست بدهید زندگی شما مختل نمی‌شود؟ ده میلیون تومان؟ پس در بدترین حالت، سرمایه‌گذاری 20 میلیون تومان در بورس، به شما آسیبی جدی نخواهد زد. این رقم خیلی خیلی بهتر است از صفر.

مقالات پیشنهادی برای مطالعه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین اپیزودهای پادکست

در این اپیزود درباره تاریخچه پول صحبت می کنیم که تاریخچه عجیبی است و آثارش نیز آثار دردناک و پر هزینه بوده است. از این که پول چطور به وجود آمد، چرا …
این اپیزود می‌خواهیم درباره سوگیری پس‌نگری آن صحبت کنیم که یکی از مهمترین و عجیب ترین سوگیری‌های اقتصاد رفتاری است. ما عموما تصور درستی نسبت به …
در این اپیزود درباره وسواس پولی صحبت می‌کنیم که یک پدیده عجیب و یه اختلالی هست که خیلی افراد با آن درگیر هستند. می‌خواهیم بگوییم وسواس پولی …
در این اپیزود درباره اثر روایت‌ها روی اقتصاد صحبت می‌کنیم و به شاخه جذابی از اقتصاد تحت عنوان اقتصاد روایی اشاره می‌کنیم. داستان و روایت آثار خیلی زیادی بر …
لوگوی اکوتوپیا کامل