به این فکر کردید که چرا کشورهای نفتخیز مثل ونزوئلا، ایران و… اقتصاد ضعیفی دارند؟ در این مطلب قصد داریم بررسی کنیم که چرا این کشورهای غرق در ثروت، با فقر و ضعف اقتصادی روبهرو هستند.
عوامل مؤثر بر اقتصاد کشور
بهطور کلی، آیندهی اقتصاد هر کشور، به سه عامل بستگی دارد: بنگاهها و نهادهای اقتصادی، سرمایهگذاری و حکمرانی.
- سرمایهگذاری: وقتی سرمایهگذاری میکنیم، یعنی داریم از هزینهی مصرفی فعلی کم میکنیم تا بتوانیم آینده را بسازیم. این سرمایهگذاری به منابع مالی احتیاج دارد.
- بنگاههای اقتصادی: برای پیشرفت اقتصاد، باید توجه کنیم بنگاههای اقتصادی فعال در کشور چقدر بهدنبال ارتقای خود هستند و در معرض تهدید چه رقبایی قرار دارند. بهطور معمول، منابع مالی بنگاهها از پسانداز خانوارها بدست میآید. یعنی افراد پسانداز میکنند و با پول خود در بنگاههای اقتصادی، سرمایهگذاری میکنند. فراهم کردن محیط رقابتی یعنی ترکیب بنگاهها را به گونهای بچینیم که بتوانند با هم رقابت داشته باشند و انحصار ایجاد نکنیم. این رقابت نباید محدود به بنگاههای داخلی باشد. فعالان اقتصادی باید بتوانند با رقبای خارجی هم رقابت داشته باشند تا بهرهوری افزایش یابد.
- حکمرانی: وظیفهی حکومت در فعالیتهای اقتصادی، این است که شرایط را مدیریت کند؛ یعنی از طرفی توانایی افراد برای افزایش پسانداز را بالا ببرد و از طرفی فضای رقابتی سالم را برای بنگاهها فراهم کند. همچنین دیپلماسی خارجی را برای افزایش مراودههای اقتصادی، تقویت کند.
سه شرط اصلی برای شکوفایی اقتصاد، در صورتی میتواند خوب عمل کند که ثبات باشد؛ هم ثبات سیاسی هم ثبات اقتصادی. وقتی از ثبات حرف میزنیم، یعنی تورم معقولی باشد و شوکهای سیاسی و اقتصادی به خانوار و بنگاه وارد نشود.
تأثیر منابع بر توسعهی اقتصادی
شاید اگر پنجاه سال پیش میگفتیم کشوری توسعهنیافته است، منظورمان این بود که آن کشور منابع اندکی دارد. ولی الان نقش منابع کاملاً کمرنگ شده است و کشورهای زیادی ثابت کردند که با کمبود منابع نیز میشود پیشرفت چشمگیری رقم زد. بعضی کشورها هم به نفرین منابع دچار هستند.
درصورتیکه کشور حکمرانی خوبی داشته باشد، میتواند منابع را از هر جای دیگری تهیه کند تا تعادل برقرار شود. پس امروزه کشورهایی ناموفق هستند و اقتصاد ضعیفی دارند که حکمرانی نتوانسته درست به وظیفهی خود عمل کند.
کشورهای جهان بهطور کلی، به دو دستهی کشورهای نفتی و غیرنفتی تقسیم میشوند. هرکدام از این کشورها تقسیمبندیهای خودشان را دارند:
- کشورهای نفتی دارای محصولات متنوع (مثل نروژ و امارات)
- کشورهای نفتی با ثبات تکمحصول (مثل قطر)
- کشورهای نفتی بیثبات تکمحصول (مثل ایران و ونزوئلا)
کشورهای غیرنفتی هم به کشورهای غیرنفتی موفق و کشورهای غیرنفتی ناموفق تقسیم میشوند.
همانطور که تاکنون متوجه شدهاید، هم کشورهای نفتخیز و هم کشورهای غیرنفتی میتوانند اقتصاد موفق داشته باشند و برعکس. درواقع عاملی که اقتصاد کشورها را از هم مجزا میکند، کیفیت حکمرانی است. البته در طول تاریخ همیشه زمینه برای حکمرانی ضعیف در یک کشور نفتی، بیشتر از یک کشور غیرنفتی است. منابع نفتی در کنار حکمرانی ضعیف، فاجعه به بار میآورد.
یک مقایسهی جالب برای این مطلب، مقایسهی صادرات عربستان و ترکیه در سال 2017 است. عربستان 159 میلیارد دلار و ترکیه 157 میلیارد دلار صادرات داشت. این مقدار تقریباً در دو کشور باهم برابر است؛ ولی نکتهی اصلی اینجاست که صادرات ترکیه برآیند عملکرد صدها هزار بنگاه اقتصادی است که عموماً در بخش خصوصی هستند؛ ولی عربستان حاصل عملکرد تعداد محدودی شرکت نفتی است که بزرگترین آنها آرامکو است.
آتش نفت بر اقتصاد!
تولید نفت خام باعث میشود دولت بتواند مقداری از این نفت را صادر کند و مقداری از آن را برای مصارف داخلی استفاده کند. آن میزان نفتی که صادر میشود، درآمد ارزی را تعیین میکند.
ارزش واحد پولی کشور و میزان واردات از نرخ ارز تأثیر میپذیرد. باتوجه به اینکه واردات شامل ترکیب مواد اولیه و کالاهای واسطهای و اقلام سرمایهگذاری میشود، پس برآیند آن روی تولید، سرمایهگذاری و مصرف تأثیر مستقیم میگذارد. در این شرایط چون درآمد فروش نفت در اختیار دولت است، منابع بودجه بر اساس نرخ ارز تعیین میشود. اگر مخارج دولت را از بودجه کم کنیم، مازاد بودجه محاسبه میشود. میزان کسری بودجه حجم نقدینگی را مشخص میکند و حجم نقدینگی میزان تورم را تعیین میکند. در کشورهایی که اقتصادشان به نفت وابسته است، شاخصهای کلان اقتصادی از میزان فروش نفت، تأثیر مستقیم میپذیرند.
چطور دولتهای نفتی اقتصاد موفقی دارند؟
کشورهای نفتخیز برای دستیابی به پیشرفت باید به سه عامل زیر توجه کنند:
صندوق ثباتساز
صندوق ثباتساز وظیفه دارد رابط بین قیمت نفت یا سایر عوامل را قطع یا ضعیف کند. یعنی در دورانی که قیمت نفت افزایش یافته، ذخیرهی منابع مالی صندوق را افزایش دهیم تا در مواقعی که قیمت نفت پایین رفت، بتوانیم از آن استفاده کنیم. به عبارتی بهتر، مقدار درآمدی که از نفت وارد اقتصاد میشود، ثبات داشته باشد و شوک به خانوار و بنگاهها وارد نکند.
قاعدهی مالی
یعنی بودجهی دولت باید بر اساس یک سری قواعد ازپیشتعیینشده رشد کند؛ نه اینکه در یک سال با افزایش قیمت نفت، بودجه بالا رود و یک سال با کاهش قیمت نفت، بودجه کمتر شود. به عبارتی بودجهی دولت نباید نوسان داشته باشد.
اصلاح بازار انرژی
اصلاح بازار انرژی یعنی دولت بهصورت اجباری نباید قیمت بنزین و انرژیهای داخلی را پایین نگه دارد.
کشورهای ناموفق نفتی، کشورهایی هستند که بیشتر بر مبنای شانس اداره میشوند؛ یعنی اگر اوضاع روابط بینالمللی خوب باشد و قیمت جهانی نفت بالا باشد، وضعیت اقتصادی خوبی دارند و برعکس.
کشورهای ناموفق نفتی در سالهایی که قیمت نفت افزایش دارد
در سالهایی که قیمت نفت افزایش پیدا میکند، درآمد ارزی، میزان واردات و سطح رفاهی مردم افزایش پیدا میکند و میزان قیمت کالا و نرخ ارز کم میشود. چون درآمد نفتی بالا است، دولت در بازار ارز تزریق میکند و اجازهی افزایش قیمت ارز نمیدهد. از طرفی واردات بالا است؛ در نتیجه کالا به حد کافی با قیمت مناسب در بازار هست.
در این زمان، بودجه، هزینهی دولت، کسری بودجه و حجم نقدینگی بیشتر میشود.
علیرغم اینکه نقدینگی زیاد شده، تورم خیلی بالا نمیرود؛ چون مقدار زیادی کالا وارد شده است و قیمت کالاها بالاتر از توان خرید مردم نیست.
با ادامهی روند افزایشی قیمت نفت، هزینههای اضافی دولت بیشتر میشود و قیمت انرژی نیز پایین میآید.
وضعیت کشورهای ناموفق نفتی در سال هایی که قیمت نفت نزولی است
اگر قیمت نفت کم شود، درآمد ارزی دولت کمتر و به همین علت نرخ ارز بیشتر میشود.
دلایل افزایش نرخ ارز به دو بخش تقسیم میشود: اول کاهش درآمد ارزی و دوم فنر ارزی فشردهشده. فنر ارزی فشردهشده در سالهایی که درآمد نفتی بالا بود، اکنون رها شده است و موجب جهش قیمت ارز خواهد شد.
بنابراین در سالهایی که قیمت نفت نزولی است، درآمد ارزی، واردات و تولید محصولات کم میشود و موجب شکلگیری رکود اقتصادی خواهد شد.
دولت در زمان افزایش قیمت نفت به شرکتهای داخلی یا خارجی تعهداتی داده است و نمیتواند آنها را نیمهکاره رها کند؛ مثلاً پروژهها و برنامههای نیمهتمام، حقوق کارمندان و… موجب تحمیل هزینه بر دولت خواهد شد. یعنی مخارج دولت از درآمدش بیشتر میشود و با کسری بودجه مواجه میشود. کسری بودجه در نهایت باعث ایجاد نقدینگی بالا و تورم خواهد شد.
در این شرایط، دولت برای مقابله با تورم، با تخصیص یارانه به بنزین و سایر حاملهای انرژی، قیمت را ثابت نگه میدارد تا موجب تورم بیشتر نشود. وقتی قیمت انرژی کم باشد، مصرف انرژی بالا میرود و دولت مجبور به هزینهی بیشتر برای یارانه بنزین خواهد شد. این مسئله بهطور مضاعف دولت را با کسری بودجه مواجه میکند.
جمعبندی
نفت یک ثروت خدادادی است که هم عامل برطرفکنندهی کمبود منابع است و هم در دستیابی به رشد اقتصادی به کشور کمک میکند. اما همزمان برخورداری از منابع نفت باعث بینیازی دولتها از خانوارها برای پسانداز و بنگاهها برای سرمایهگذاری میشود. دولتهای نفتی در معرض این خطر قرار دارند که نفت بهجای تسهیلکنندهی رشد اقتصادی، به توزیعکنندهی رانت نفتی تبدیل شود. اینجاست که رانتخواری جایگزین کارآفرینی میشود و نفت بهجای یک فرصت به تهدید علیه دولت تبدیل میشود. تمام دولتهای ایران در پنجاه سال گذشته، یک اشتباه مشترک را هر سال تکرار میکنند. اگر در دورهای هم ثبات اقتصادی داشتهایم، صرفاً بهدلیل افزایش قیمت و صادرات نفت بوده است.
باید در نظر داشته باشیم، کشور ما از منابع معدنی زیادی برخوردار است؛ بنابراین میتواند تنوع سبد صادراتی خود را افزایش دهد و تنها به صادرات یک محصول (نفت) اکتفا نکند. تا زمانی که بودجه صرفاً به نفت وابسته باشد، زیرساخت اقتصادی اصلاح نمیشود و وضعیت اقتصادی بهبود نخواهد یافت.
یک پاسخ
بسیار مقاله مفیدی بود و در پادکست ها و دوره آموزشیتان هم مفصل به این موضوع پرداخته اید. ای کاش ایراد های نگارشی در مقاله هایتان را اصلاح کنید. توی این مقاله بسیار زیاد بود. همچنین برای دسته بندی کشورهای نفتی و غیر نفتی، نفتی با ثبات یا بی ثبات، غیر نفتی موفق یا ناموفق و مثال هایشان ، استفاده از نمودار درختی برای سهولت درک موضوع میتوانست گزینه مناسبی باشد.