کتاب جنسیت و دلار

تاثیر اقتصاد بر جنسیت و عشق

نویسنده:
مارینا ادشید
(Marina Adshade)
0 نفر در حال مطالعه این کتاب هستند.

کتاب جنسیت و دلار (۲۰۱۳) به بررسی روابط پیچیده جنسی و عاطفی، ورای هورمون‌ها و فرهنگ‌ها می‌پردازد و وجه اقتصادی روابط عاطفی را مورد مطالعه قرار می‌دهد.

با استفاده از قوانین اقتصادی، می‌توانیم اهمیت روابط عاطفی برای انسان و دلیل مشکلات زناشویی در عصر حاضر را از زاویه جدیدی بررسی کنیم.

این کتاب برای چه کسانی نوشته شده است؟

  • اقتصاددانان و روانشناسان
  • خوانندگانی که به رابطه میان پول و عشق علاقه‌مند هستند
  • زوج‌هایی که می‌خواهند در مورد ازدواج و روابط جنسی بیشتر بدانند

دکتر مارینا ادشید، در دانشکده اقتصاد دانشگاه بریتیش کلمبیا تدریس می کند. او برای نشریات گلوب و میل مطلب می‌نویسد و با نشریاتی مانند تایم و وال استریت ژورنال همکاری دارد.

خلاصه کتاب جنسیت و دلار

حاوی 7 ایده کلیدی
Dollars and Sex
How Economics Influences Sex and Love
ایده‌های کلیدی کتاب
مقدمه

مقدمه ای بر کتاب جنسیت و دلار

اقتصاد عشق و روابط جنسی را کشف کنید

اگر یک روز صبح، همسرتان بگوید «دلیل این که من با تو ازدواج کردم این بود که آن قدر جذاب نبودم تا بتوانم کسی را که ترجیحش می‌دادم به دست بیاورم ، تو بهترین گزینه‌ای بودی که در دسترس بود.» شما چه احساسی پیدا می‌کردید؟

احتمالا عصبانی می‌شدید. چون تحلیل او سرد و غیرعاطفی به نظر می‌رسد.

این مدل حرف‌ها بیشتر به درد آزمایشگاه علوم می‌خورد تا اتاق خواب.

بسیاری از ما می‌خواهیم باور کنیم که قوانین عشق فراتر از منطق خشک عرضه و تقاضاست.  اما در این کتاب می‌آموزیم که انتخاب عاشقانه خیلی با خرید کردن تفاوتی ندارد. شاید احساسات قلبی شما نسبت به این قضیه مثبت نباشد. اما اگر بتوانید بر این احساس غلبه کنید می‌توانید از تاثیر عوامل اقتصادی بر تصمیمات خود در مورد عشق و شریک زندگی شگفت‌زده شوید.

ایده کلیدی1

1دیدگاه‌های لیبرال به زنان آزادی جنسی بیشتری داده است

احتمالا امروز بیشتر ما نسبت به پدربزرگ و مادربزرگ‌هایمان عقاید منعطف‌تری در مورد مسائل جنسی داشته باشیم.

واقعیت این است که جوامع با گذشت زمان بی‌بند و بارتر شده‌اند. برای بیشتر مردم این تغییرات اجتماعی دیگر معنای افول اخلاق ندارد. بلکه چنین تعبیر می‌شود که زنان تحصیل‌کرده و مستقل امروزی نسبت به قبل قیود کمتری دارند. برای این موضوع توجیح اقتصادی خوبی وجود دارد: «زنان امروز، توان بی‌بندوبارتر شدن را دارند.»

زنان امروز می‌توانند خودشان برای خودشان ابزارهای پیشگیری بخرند و از خود در مقابل بیماری و بارداری ناخواسته محافظت کنند. آن‌ها امروز این قدرت را دارند که طرف مقابل را مجبور به استفاده از ابزارهای پیشگیری کنند.

اگر یک یا دو نسل به عقب بازگردیم، زنان نیمی از این آزادی را هم نداشتند. زنانی که خارج از ازدواج با مردی در ارتباط بودند، منحوس بودند. آبرویشان می‌رفت و تا آخر عمر شرمنده می‌شدند.

اما امروزه ارتباط‌های خارج از ازدواج مورد پذیرش جامعه است. حتی در برخی جوامع بچه‌های حاصل از این روابط نیز به سادگی پذیرفته می‌شوند. زنان زیادی در جهان هستند که با درآمد خودشان، بچه خود را بزرگ می‌کنند. زنانی نیز وجود دارند که خودخواسته به بارداری خود پایان می‌دهند. در گذشته هیچ کدام از این‌ها قابل تصور نبود.

زنان امروز راه‌حل‌هایی اقتصادی برای مقابله با بارداری ناخواسته ابداع کرده‌اند.

ایده کلیدی2

2با کاهش خطرات مالی و اجتماعی، تعداد بارداری‌های قبل از ازدواج افزایش یافته است

ممکن است فکر کنید که با گسترش ابزارهای پیشگیری و قرص‌های ضدبارداری باید تعداد بارداری‌های ناخواسته کاهش پیدا کند. با این حال نرخ بارداری قبل از ازدواج درحال افزایش است.

این موضوع ممکن است متناقض به نظر برسد اما به یاد داشته باشید که با بهبود داروهای ضدبارداری، ریسک‌های مالی و اجتماعی روابط قبل از ازدواج به شکل چشمگیری کاهش داشته و باعث شده که مردم از نظر جنسی بسیار فعال‌تر از قبل شوند.

اگر به سال ۱۹۲۵ بازگردیم، یک زن مجرد در صورت داشتن رابطه محافظت‌نشده ۸۵ درصد احتمال داشت که باردار شود. در این صورت آبروی او می‌رفت و یافتن شغل و همسر برایش تقریبا غیرممکن می‌شد. این عوامل باعث می‌شد که او دچار فقر شود.

بیایید از نظر اقتصادی به این ماجرا نگاه کنیم. یک زن در سال ۱۹۲۵ می‌توانست در طول عمر خود ۴۵ هزار دلار درآمد کسب کند. اگر زنی باردار می‌شد این درآمد را از دست می‌داد. به احتمال ۸۵ درصد این اتفاق می‌افتاد.

۳۸۲۵۰=۰.۸۵× ۴۵۰۰۰

این عدد برابر است با هزینه اقتصادی بارداری خارج از ازدواج.

اگر در سال ۱۹۲۵، کاندوم در دسترس می‌بود احتمال بارداری به ۴۵ درصد کاهش پیدا می‌کرد. در این صورت هزینه داشتن رابطه خارج از ازدواج ۲۰۲۵۰ دلار می‌شد.

وقتی هزینه رابطه کاهش پیدا کند، تعداد متقاضیان آن نیز بالا می‌رود.

عامل دیگری که باعث افزایش تعداد روابط شد، تغییر نگاه افراد نسبت به هرزگی بود.

تمام این تغییرات خیلی آهسته بودند. ابتدا افراد لیبرال بودند که چنین روابطی را تجربه کردند. اما رفته رفته این رفتار به زندگی محافظ کارها نیز وارد شد. آن‌ها هم ترس از حرف مردم را کنار گذاشتند و در عمل لیبرال‌تر از قبل شدند.

درست است که ابزارهای پیشگیری مفید هستند، اما صد درصد مواقع عملکرد دقیق ندارند. هنوز هم ۴۵ درصد از زنانی که از نظر جنسی فعال هستند، تجربه بارداری دارند. با در نظر گرفتن افزایش چشمگیر روابط و با وجود کاهش احتمال بارداری، باز هم تعداد کل بارداری‌های ناخواسته خارج از ازدواج از گذشته بیشتر شده است.

ایده کلیدی3

3فعالیت جنسی زنان در دانشگاه بر مبنای قوانین عرضه و تقاضا

بعضی‌ها در دانشگاه نمی‌توانند پارتنر پیدا کنند. یکی از علت‌های مهم این است که شاید شرایط به نفع آن‌ها نبوده است.

وقتی به روابط دانشجویان نگاه می‌کنیم می‌توانیم قوانین عرضه و تقاضا را به وضوح ببینیم. اگر متوجه شویم که در دانشگاهی که تعداد دختران بیشتر از پسران است، احتمال داشتن رابطه در پسران بیشتر می‌شود، تعجب نمی‌کنیم. امروزه تعداد دانشجویان دختر در حال افزایش است. حتی در برخی کالج‌ها تعداد دختران بیشتر هم هست. در کانادا فقط ۴۲ درصد از دانشجویان مرد هستند.

اقتصاددانان شرایط پسران در دانشگاه برای روابط جنسی را یک «بازار خریدار» می‌نامند. وقتی تعداد دختران بیشتر شود، قدرت پسرها در این بازار افزایش می‌یابد. درک این شرایط ساده است. اگر کالای خاصی به وفور وجود داشته باشد، رقابت باعث کاهش قیمت خواهد شد!

در این بازار (منظور محل ملاقات عرضه و تقاضا است) تعداد زنان بیشتر شده است. در نتیجه «قیمت» رابطه کاهش می‌یابد، زنان محدودیت‌ها را کمتر می‌کنند و احتمالا تمایل بیشتری به برقراری رابطه پیدا می‌کنند. دلیل این ماجرا، نیروهای بازار است.

براساس مطالعاتی که مارک رگنروس و جرمی اوکر در کتاب رابطه جنسی پیش از ازدواج در آمریکا انجام دادند، در دانشگاهی که عمده دانشجویان مرد هستند، یک زن به احتمال ۴۵ درصد رابطه‌ای را تجربه نخواهد کرد. اما با غلبه تعداد دانشجویان دختر، این تعداد به ۳۰ درصد کاهش پیدا می‌کند.

به بیان ساده، کمیابی مردان باعث می‌شود که زنان نگرش خود را در مورد بایدها و نبایدهای رابطه تغییر دهند.

ایده کلیدی4

4سایت‌های زوج‌یابی باعث کاهش عمق بازار می‌شوند

شاید تا به حال از برنامه‌های زوج‌یابی اینترنتی استفاده کرده باشید. این سایت‌ها هزاران کاربر فعال دارند و یافتن زمانی برای بررسی تک تک پروفایل‌ها غیرممکن است. برای همین امکان این که برای پیمایش تمام کاربران وقت بگذاریم وجود ندارد.

راه ساده‌تر پاسخ دادن به چند سوال است(سوالاتی کلی در مورد غذای مورد علاقه یا خط قرمزهای شما در یک رابطه) اما این سوالات کلی به طرز مضحکی بازار را خراب می‌کنند و باعث می‌شوند احتمال یافتن یک شریک مناسب برای شما کاهش پیدا کند. سوالاتی مثل ترجیح شما برای بازه سنی یا قد طرف مقابل، به شدت بر نتیجه نهایی اثر منفی دارند.

بازار کم‌عمق به بازاری می‌گوییم که در آن نمی‌شود کسی را برای «معامله» پیدا کرد. زیرا خریداران و فروشندگانِ موافق بسیار کمی وجود دارند. در این بازارها افراد فرصت‌ها را از دست می‌دهند و معامله‌های بدی انجام می‌دهند. کمتر کسی از چنین بازاری راضی خارج می‌شود.

بازار روابط آنلاین نیز معمولا راضی‌کننده نیست. دو نفر که ممکن است برای هم ایده‌آل باشند، در این سایت‌ها به سوالاتی پاسخ می‌دهند که ممکن است احتمال ملاقات یا حتی چت کردن را از این دونفر بگیرد.

برای این که یک بازار به افراد کمک کند که نیمه گمشده خود را پیدا کنند باید معیارهای کمّی مانند قد را کنار بگذارند و معیارهای کیفی بیشتری را در نظر بگیرند.

معیارهای کیفی، قابل‌اعتمادتر هستند. زیرا بر اساس چگونگی تجربه و تعامل با مردم به دست می‌آیند. بنابراین محدودیت‌های کمتری نیز ایجاد می‌کنند. این که یک نفر چقدر شوخ‌طبع است نسبت به اینکه برای تماشای تلویزیون چقدر وقت می‌گذارد یا حتی در حساب بانکی او چقدر  پول وجود دارد، در یک رابطه تاثیر بیشتری دارد

به افرادی فکر کنید که در زندگی واقعی دوستشان دارید. آیا آن‌ها با معیارهای سایت‌های زوج‌یابی هم‌خوانی دارند؟ شاید قد آن‌ها کمی کوتاه‌تر از «ایده‌آل» یا درآمد آن‌ها اندکی پایین‌تر باشد.

ایده کلیدی5

5یک ازدواج موفق، از نظر اقتصادی حس خوبی دارد، چه در خانه و چه در اتاق خواب

آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که چرا مردم ازدواج می‌کنند؟ سوال خوبی است که پاسخ آن بیشتر اقتصادی است تا احساسی.

یک خانواده از جهات بسیاری به شراکت تجاری شباهت دارد. شرکای ازدواج دو نفر با مهارت‌های متفاوت هستند. مهارت‌هایی که به آن‌ها اجازه می‌دهد خواسته‌های خانواده را بهتر از هر یک از طرفین به تنهایی برآورده کنند.

یک ازدواج از منطق تجاری خوبی پیروی می‌کند. دو نفر با همدیگر می‌توانند یک خانواده را بهتر از دو فرد تنها اداره کنند. هم در داخل خانواده و هم در بیرون آن.

در یک خانواده وظایف متعددی باید انجام شود. نظافت دستشویی، پیگیری حساب‌ها و خرید مواد غذایی. با دو نفر شانس بیشتری وجود دارد که همه کارها به خوبی پیش برود. شاید یک نفر در نجاری مهارت دارد و دیگری در حسابداری. با تقسیم وظایف،خانواده موفق‌تر و کارآمدتر خواهد شد.

این قواعد در اتاق خواب نیز برقرار است.

از نظر اقتصادی رابطه جنسی، یک خدمت است که نیازی را رفع می‌کند. خانواده در این زمینه نیز موثر عمل می‌کند.

در خارج از خانواده، زمان و انرژی زیادی برای یافتن رابطه جنسی تلف می‌شود.  از نظر اقتصادی توجیه دارد که در صرف این زمان و انرژی صرفه‌جویی شود. علاوه بر اینکه خطر بیماری، خشونت، تحقیر و حتی دستگیر شدن در بازار روابط غیرقانونی نیز وجود دارد. به سختی می‌توان ادعا کرد که داشتن رابطه در خانواده، کارایی کمتری دارد.

براساس مطالعه‌ای که در سال ۲۰۰۴ توسط اساتید اقتصاد، دیوید بلانچ فلاور و اندرو اسوالد انجام شد، ۷۶ درصد از افراد متاهل دو تا سه بار در ماه رابطه دارند و این درحالیست که تنها ۵۷ درصد از افراد مجرد چنین تجربه‌ای دارند.

ایده کلیدی6

6اقتصاد جامعه را به سمت تک همسری سوق می‌دهد

آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که چرا برخی جوامع چندهمسری را پذیرفته‌اند؟ برای مردم در کشورهای غربی تصور مردی که چند همسر دارد عجیب است. اما برای برخی کشورها دلایل خوبی برای پذیرش چند همسری وجود دارد: دلایل اقتصادی.

در برخی جوامع زنان ترجیح می‌دهند همسر سوم یک فرد ثروتمند باشند تا تنها همسر یک مرد فقیر. هرچند همسر چندم بودن، هزینه دارد اما این هزینه در مقابل فواید آن توجیه می‌شود.

پیدا شدن یک همسر جدید، ممکن است از نظر روانی همسر اول را به هم بریزد. اما هر دو زن می‌بینند که از نظر اقتصادی زندگی بهتری دارند تا این که بخواهند به تنهایی زندگی کنند. کافی است شوهر هم از این معامله راضی باشد. همه خوشحال خواهند بود، نه؟

هم بله و هم نه. وقتی تعداد مردان فقیر و زنان بی‌سواد کمتر شود، چندهمسری معنای خود را از دست می‌دهد.

پیش از مهاجرت مردم به شهرها، تعداد فرزندان بیشتر برای مراقبت از زمین کشاورزی الزامی بود. اما با شهرنشین شدن افراد، داشتن فرزندانی باهوش که شغل خوب پیدا کنند، مهم‌تر شد. ساده‌ترین راه برای اطمینان از هوش فرزندان، این است که مادری باهوش و تحصیل‌کرده داشته باشند.

این شرایط اقتصادی جدید در واقع برای زنان یک موهبت بود. افزایش تقاضا برای زنان باهوش، به زنان آزادی انتخاب بیشتر داد.

به طور طبیعی یک زن تحصیل کرده با طیف وسیعی از مهارت‌ها، احتمال بیشتری برای دستیابی به استقلال مالی دارد. او امکانات لازم برای تامین مخارج خود را در اختیار دارد. برای همین مجبور نیست همسر دوم یا سوم کسی شود.

بنابراین با افزایش تحصیلات، تعدد ازدواج نیز کمتر می‌شود.

ایده کلیدی7

7نرخ طلاق ارتباط نزدیکی با امنیت مالی و برابری اقتصادی دارد

احتمالا اکثر ما فکر می‌کنیم که عشق، چسبی است که بیشتر ازدواج‌ها را نگه می‌دارد. اما پول و تحصیلات هم نقش بسیار مهمی دارند. بر اساس مطالعه‌ای که اخیرا توسط اساتید اقتصاد، فیلیپ اورئوپولوس و کیل سالوانس انجام شد، افرادی که تحصیلات دانشگاهی دارند ۳ درصد شانس جدایی دارند اما همین عدد برای افرادی با مدرک دبیرستان به ۱۶ درصد می‌رسد. دلیل ماجرا این نیست که افراد با تحصیلات بیشتر، سازگارتر هستند. بلکه این افراد عموما درآمد بالاتری دارند.

تصور کنید در یک محله، همه مردم خانه و لباس و ماشین‌های یکسان داشته باشد. چه می‌شود اگر یک خانواده به یکباره وضعش بهتر شود؟ احتمالا خانه خود را شیک و ماشینش را بهتر کند و لباس‌هایی گران‌تر بخرد. دیگر خانواده‌ها چطور؟

آن‌ها هم دوست دارند پیشرفت کنند. شاید به این فکر کنید که آن‌ها برای رسیدن به یک زندگی بهتر شروع به پس‌انداز کنند. اما در واقعیت بیشتر آن‌ها وام می‌‌گیرند و با ایجاد بدهی نامتعارف وضعشان بدتر می‌شود. وقتی خانواده دچار مشکلات اقتصادی شود، شرایطی پراسترس را تجربه خواهد کرد. با نزدیک شدن به خطر ورشکستگی، آن‌ها ممکن است بیشتر کار کنند، استرسشان زیاد شود و خیلی زود زندگیشان از هم بپاشد.

این روزها اضطراب ناشی از نابرابری خیلی شایع است. تحقیقات اقتصاددانان، آدام لوین، رابرت فرانک و اوگ دایک نشان داد که کشورهایی که نابرابری بیشتر دارند، نرخ طلاق بالاتری هم دارند. در واقع یک درصد افزایش در نابرابری نرخ طلاق را به میزان ۱.۲ درصد افزایش می‌دهد. در جوامع نابرابر، بخشی از جامعه نفع می‌برند و در نقطه مقابل ازدواج برخی دیگر آسیب می‌بیند.

خلاصه نهایی

پیام کلیدی کتاب

دنیای عشق و روابط جنسی صرفا مربوط به خواسته‌ها و احساسات نیست. در بسیاری از موارد انتخاب‌های ما و پیامدهای آن، ریشه‌های اقتصادی دارد.

علم اقتصاد می‌تواند بسیاری از مسائل در دنیای عجیب و غریب آشنایی، ازدواج و طلاق را توضیح دهد.

 

نظرات و دیدگاه‌های شما
1 دیدگاه

یک پاسخ

  1. در جامعه ای با اقتصاد ورشکسته مثل ایران و تورم افسار گسیخته به خوبی این کتاب درک میشود، به نظرم این کتاب خیلی به افراد زیر ۲۵سال توصیه باید گردد تا متوجه این شوند که عشق در جامعه امروز بیشتر یک امر اقتصادی محسوب میشود تا چیز دیگری و این به معنای خوب ان است نه معنای بد آن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کتاب‌های مشابه
اثر ویلیام شکسپیر
اثر آلن دوباتن
اثر کری نیوهوف
لوگوی اکوتوپیا کامل