جلد کتاب ادیسون

کتاب ادیسون

نگاهی به داستان‌های ناشناخته زندگی توماس ادیسون

نویسنده:
ادیسون
(Edmund Morris)
4 نفر در حال مطالعه این کتاب هستند.

کتاب «ادیسون» (۲۰۱۹) به روایت زندگی توماس آلوآ ادیسون (Thomas Alva Edison) مشهورترین مخترع تاریخ می‌پردازد. ادیسون در ذهن بسیاری از مردم، چهره‌ای افسانه‌ای و نابغه‌ای دست‌نیافتنی است. اما این کتاب تصویری واقعی‌تر از ادیسون را ارائه می‌دهد؛ مردی با خانواده‌ معمولی، یک رهبر تجاری زیرک و در عین حال، خلاقیت بی‌نظیری که او را به شهرت رساند.

ادموند موریس، نویسنده‌ای پرکار بود که در سال ۱۹۸۰ برای کتاب نخست خود، «صعود تئودور روزولت» برنده جایزه پولیتزر شد. او با نگارش کتاب (Dutch) زندگینامه‌ای بحث‌برانگیز اما تحسین‌شده از رونالد ریگان شهرت جهانی یافت. آخرین اثر او، زندگینامه «ادیسون» بود که در سال درگذشتش منتشر شد.

خلاصه کتاب ادیسون

حاوی 4 ایده کلیدی
Edison
A look into the unknown stories of Thomas Edison's life
ایده‌های کلیدی کتاب
مقدمه

مقدمه‌ای بر کتاب ادیسون

در سال ۱۸۴۷ که توماس ادیسون متولد شد، جهان به شکل امروزی نبود. برق نبود، موسیقی ضبط شده‌ای وجود نداشت و سینما اختراع نشده بود. وسایل نقلیه هم بسیار کند بودند. زندگی مردم کاملا تابع طبیعت بود: با طلوع آفتاب بیدار می‌شدند و با غروب آفتاب به خواب می‌رفتند. برای رفتن به مدرسه پیاده راه می‌رفتند و برای رفتن به محل کار از کالسکه استفاده می‌کردند.

تا زمان درگذشت توماس ادیسون در سال ۱۹۳۱، جهان به طور کامل متحول شده بود. ساختمان‌ها در شب با نور لامپ‌های رشته‌ای روشن می‌شدند، موسیقی جاز و بیگ بند که روی صفحات گرامافون ضبط شده بود، در همه جا پخش می‌شد و مردم با آن می‌رقصیدند. سینماها در سراسر جهان محبوب شده بودند و مردم با شوق به تماشای فیلم می‌نشستند. به لطف اختراعات توماس ادیسون، جهان به دنیایی روشن و پویا تبدیل شده بود.

این مرد خلاق و پرکار که بود؟ مخترعی که در طول زندگی بزرگسالیش، تقریبا هر ده روز یک اختراع جدید ثبت می‌کرد. چه انگیزه‌ای باعث شد ادیسون، اختراعاتی مانند لامپ، گرامافون، شبکه برق، دوربین فیلمبرداری و دستگاه اشعه ایکس را به جهان معرفی کند؟ او چگونه موفق شد چنین حجم عظیمی از نوآوری را خلق کند؟ تعداد اندکی از افراد به اندازه توماس ادیسون بر تاریخ بشر تاثیرگذار بوده‌اند. پس بیایید بنشینیم و با کم‌نور کردن لامپ‌ها، داستان این مخترع بزرگ و خالق دنیای مدرن را مطالعه کنیم.

ایده کلیدی 1

1فصل اول

توماس آلوآ ادیسون در سال ۱۸۴۷ در شهر کوچک میلان در ایالت اوهایو (Ohio) به دنیا آمد و کوچک‌ترین فرزند خانواده بود. پدرش، ساموئل، به تجارت چوب مشغول بود. هنگامی که ادیسون تنها هفت سال داشت، خانواده‌اش به دلیل فرصت‌های تجاری جدیدی که با گسترش سریع راه‌آهن در آمریکا ایجاد شده بود، به شهر پورت هورون در ایالت میشیگان نقل مکان کردند.

هیچکس انتظار چیزهای بزرگی از توماس جوان نداشت. در واقع، معلمان مدرسه او در پورت هورون به پدر و مادرش گفتند که ممکن است «دچار اخلال» شود. او توانایی تمرکز در کلاس را نداشت و ترجیح می‌داد در دنیای خودش زندگی کند، درون سرش.

والدین توماس به شدت نگران پسرشان شدند. یک روز آن‌ها به خانه بازگشتند و با صحنه‌ آتش‌سوزی انبار خانه روبرو شدند و با تعجب و عصبانیت از او پرسیدند که چرا چنین کاری کرده. توماس در پاسخ گفت که فقط می‌خواست ببیند در هنگام سوختن چوب‌ها چه اتفاقی می‌افتد. او با کنجکاوی تمام در مقابل انبار نشسته بود و به شعله‌های آتش خیره شده بود.

کلاس دوم که به پایان رسید، والدین توماس به این نتیجه رسیدند که مدرسه برای او مفید نیست و تصمیم گرفتند او را از مدرسه خارج کنند. نانسی، مادر توماس که قبلا معلم بود، مسئولیت آموزش او را بر عهده گرفت. توماس در خانه و با خواندن کتاب به همراه مادرش، توانست ذهن خود را پرورش دهد و رشد کند. او در سال‌های بعدی بارها به خبرنگاران می‌گفت: «مادرم فردی بود که من را به آنچه هستم تبدیل کرد».

آن‌ها هر کتابی که به دستشان می‌رسید را با هم مطالعه می‌کردند. از جمله آثار رابرت برتون، ادوارد گیبون و دیوید هیوم. اما کتابی که بیش از همه توجه توماس را به خود جلب کرد، کتاب درسی فلسفه طبیعی (Natural Philosophy) نوشته ریچارد گرین پارکر بود. کتاب پارکر، تمامی حوزه‌های علمی شناخته شده در دهه ۱۸۵۰ مانند برق، مغناطیس، شیمی، مکانیک و علم نور را به صورت کلی معرفی می‌کرد. این کتاب، پیش‌نمایشی از حوزه‌هایی بود که توماس بعدها در آن‌ها تحولات شگرفی ایجاد کرد. توماس در حین مطالعه‌ این کتاب، ساعت‌ها به آزمایش‌هایی که روزی انجام می‌داد فکر می‌کرد و تنها چیزی که می خواست این بود که همین الان آزمایش های خود را شروع کند.

والدین توماس برای جلوگیری از تکرار اتفاق آتش‌سوزی، تصمیم گرفتند زیرزمین خانه را به او بدهند تا آن را به یک آزمایشگاه کوچک تبدیل کند. توماس با کمک کتاب پارکر، دستگاه‌های ساده‌ای ساخت و مواد شیمیایی مختلفی تهیه کرد و اولین آزمایش‌های علمی خود را انجام داد. طی یکی دو سال، او موفق شد حدود دویست نوع ماده شیمیایی مختلف جمع‌آوری کند که همگی برچسب «سمی» داشتند.

توماس تمام اوقات فراغت خود را در زیرزمین می‌گذراند و به آزمایش‌های مختلف مشغول بود. او در یازده سالگی توانست یک دستگاه تلگراف ساده بسازد و با دوستش جوزف که در فاصله‌ای حدود دو و نیم کیلومتری او زندگی می‌کرد ارتباط برقرار کند. توماس با استفاده از سیم مسی، میخ و چند کلید فلزی، پیام‌های خود را به زبان مورس برای جوزف ارسال می‌کرد.

در آن زمان، ادیسون گام‌های محکمی در مسیر تبدیل شدن به یک مخترع برداشته بود. اما در همان زمان بود که او توانایی شنیدن صداهای اطراف را از دست داد. یکی از گوش‌های او به طور کامل ناشنوا شد و گوش دیگر نیز به سختی صداها را تشخیص می‌داد. این مشکل شنوایی با افزایش سن ادیسون تشدید شد. صدای قطار، بوق کشتی‌ها و آواز حشرات زیر آسمان شب، همه صداهایی بودند که ادیسون دیگر نمی‌توانست بشنود. او در سال‌های بعد نوشت: «از وقتی دوازده ساله بودم، صدای هیچ پرنده‌ای را نشنیده‌ام».

با این وجود، ادیسون هیچ‌گاه از اینکه شنوایی خود را از دست داده ناراحت نبود. او بر این باور بود که ناشنوایی، او را به مخترع بهتری تبدیل کرده است. به گفته ادیسون، این ناشنوایی تقریبی، او را از حواس‌پرتی‌های محیطی رها کرده بود.

در دوران بزرگسالی، ادیسون معمولا روزانه ۱۸ ساعت در آزمایشگاه مشغول کار بود. در زمان اختراع لامپ، او گاهی اوقات به مدت ۱۰۰ ساعت بدون وقفه کار می‌کرد. ادیسون در دنیای خودش غرق شده بود و از هرگونه مزاحمت و صدای اضافی دور بود. به همین دلیل می‌توانست به راحتی روی ایده‌های خلاقانه خود تمرکز کند.

ایده کلیدی 2

2فصل دوم

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 3

3فصل سوم

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 4

4فصل چهارم

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
نظرات و دیدگاه‌های شما
بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کتاب‌های مشابه
اثر یووال نوح هراری
اثر کارل مارکس
اثر استیون لویت و استفان دابنر
اثر رابرت جی. شیلر
لوگوی اکوتوپیا کامل