چابکی در مدیریت هیجان (2016) تئوریها و ابزارهایی را ارائه میدهد که شما را از قاعده بی ثبات احساسات رها میکند. اگر بتوانید از گرههای خشم و ترس در قلب خود فاصله بگیرید، میتوانید به تدریج آرام شوید و در مسیر بهبودی قدم بردارید.
سوزان دیوید یک دکتر روانشناس است که موسسه مربیگری را در بیمارستان مکلین در ماساچوست اداره میکند و برای شرکتهای بزرگ به عنوان مشاور کار کرده است. نوشتههای او درهاروارد بیزینس ریویو (Harvard Business Review) و وال استریت ژورنال (Wall Street Journal) منتشر شده است.
آیا شما هم به این جملهها فکر کردهاید؟
متاسفانه، صدای درونی ما اغلب شبیه یک گروهبان است که تنها کارش قضاوت سخت و ایجاد احساسات منفی است.
در این خلاصه کتاب، میآموزید که چگونه این کلمات، خودتحریف کننده بوده و چطور باید کلمات درست را جایگزین کنید. راههایی به شما ارائه میشود که میتوانید خود را از الگوهای غیرمفید و احساسات منفی که توسط داستانهای تحریفشدهای که ذهنتان ایجاد میکند، رها کنید.
یاد خواهید گرفت که چابک بودن از نظر عاطفی به معنای کنار آمدن با احساسات خود در زمان بروز آنهاست، توانایی که مطمئنا به نفع روابط و کار شما خواهد بود؛ نیازی نیست اشاره کنم که این توانایی، بر رابطه شما با خودتان هم تاثیر مثبت میگذارد.
مدتهاست که میدانیم فیلمهای بزرگ به یک «قلاب» عالی نیاز دارند، وسیلهای ساده که به شخصیتها انگیزه میدهد و داستان را به حرکت در میآورد. اما خارج از فیلمها نیز قلابها وجود دارند. در واقع، ما اغلب به همین شیوه درگیر داستان زندگی خودمان میشویم.
در هر لحظه، مغز ما دائما در تلاش است تا تجربیاتمان را معنا کرده و آنها را به داستانی منسجم درباره زندگی ما تبدیل کند. مغز ما از میلیاردها قطعه ورودی حسی، روایت میسازد.
به عنوان مثال، «داستان» اصلی نویسنده به این صورت است: «از خواب بیدار شده و از رختخواب بلند میشوم. شخص کوچکی که به سمت من میپرد دختر من است. من در ژوهانسبورگ بزرگ شدم، اما در حال حاضر در نیویورک زندگی میکنم. باید امروز بیدار شوم چون مددکار اجتماعی هستم.»
تا زمانی که همه چیز ساده و مثبت باشد، مشکل نیست. اما ساختار داستان اغلب به اشتباه میرود.
مسئله این است که داستانهایی که ذهن ما میسازد به ندرت دقیق هستند. در عوض، مغز واقعیت را تحریف میکند و اغلب هم به شیوهای منفی این کار را انجام میدهد که این خوب نیست زیرا ارائه نادرست، احساسات منفی ایجاد میکند.
برای مثال، فرض کنید والدین شما بلافاصله پس از تولد شما از هم جدا شده باشند. ممکن است خودتان را به خاطر طلاق آنها سرزنش کنید، حتی اگر کاملا بی گناه باشید. یا ممکن است فکر کنید که همیشه مورد بی مهری قرار خواهید گرفت زیرا کودکی خجالتی و درونگرا در خانوادهای برونگرا بودید.
این نوع تحریفها هر روز اتفاق میافتد و نتایج آن میتواند مضر باشد. تصور کنید که با رئیس خود درگیری دارید، اما به جای پرداختن مستقیم به این موضوع، این رویداد افکار شما را مختل میکند؛ وقتی به خانه میروید به همسرتان غر میزنید زیرا او فراموش کرده ماشین ظرفشویی را روشن کند. به لطف تحریف، شما نه تنها در حل تعارض با رئیس خود شکست خورده اید، بلکه شریک زندگی خود را نیز عصبانی کردهاید.
به زبان ساده، ما به ندرت زندگی خود را آنگونه که هست میبینیم. در عوض، داستانهای تحریف شدهای میبافیم که ما را از نظر عاطفی ناراضی میکند.
چابکی در مدیریت هیجان، توانایی عقب نشینی از احساسات و فهمیدن اینکه چه چیزی باید تغییر کند است.
چگونه باید این آشفتگی را حل کنیم؟ در ادامه توضیح خواهیم داد.
اگر در تلاش برای یافتن رضایت بیشتر در زندگی خود هستید، باید چابکی در مدیریت هیجان خود را توسعه دهید: توانایی ایجاد فاصله بین خود و الگوهای احساسی منفی خود.
این کار به شما فضایی برای بررسی آنها و یافتن راه حلهای سازنده میدهد.
توصیه عملی: صحبتهای کوچک را رها کنید و مکالمات معنادار را هدف قرار دهید.
دفعه بعد که با دوستان یا خانواده وقت میگذرانید، از خود بپرسید که آیا واقعا با آنها همراه هستید یا اینکه از صحبتهای کوچک برای منحرف کردن یا اجتناب از مسائل واقعی استفاده میشود.
نترسید، عمیق شوید و معنادار پیش بروید.
در دراز مدت نسبت به آن، احساس بهتری خواهید داشت.