فریکانامیکس(۲۰۰۵) تحلیلهای منطقی اقتصادی را برای شرایط روزمره به کار میبندد. از زوجیابی آنلاین گرفته تا خرید یک خانه. کتاب میخواهد بداند که چرا ما غیرمنطقی هستیم، چرا عقل سلیم در بسیاری از موارد اشتباه میکند و چرا و چطور به طور غریزی کارهایی را انجام میدهیم.
کتاب برای کیست؟
لویت استاد دانشگاه شیکاگو و برنده مدال کلارک، دومین جایزه مهم اقتصاد بعد از نوبل است. دوبنر روزنامهنگار مشهور نیویورک تایمز است. این دو کتابهای پرفروشی را نوشتهاند.
انگیزهها بر روی وضعیت مالی، احساس غرور و وجدان شما اثر میگذارد
امروز تعداد زیادی از مردم در تلاش هستند که بر روی رفتار شما اثر بگذارند. سیاستمداران، پلیس، پزشک، رئیس، همسر، والدین و… اما روشهای این افراد با هم یکی نیست.
از پاداش گرفته تا رشوه، دلبری، نیرنگ و… تمام روشها یک نقطه مشترک به نام تکیه بر انگیزهها دارند.
انگیزه به سادگی در تلاش است که مردم را تشویق کند که بیشتر کار خوب یا کمتر کار بد کنند.
انگیزهها سه دسته کلی دارند: اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی.
موفقترین نوع پاداش که بیشترین اثر را بر روی رفتار ما داشته باشد، این است که هر سه مورد با هم ترکیب شوند.
یک زمینه که در آن انگیزهها بسیار موثر هستند، حوزه جنایی است. مردم همیشه برای تقلب، دزدی و فساد فرصت دارند. برای همین جالب است که بدانیم چه چیزی مردم را از این کارها باز میدارد.
خطر زندان رفتن و به دنبال آن از دست دادن شغل، خانه و آزادی و به طور کلی دلایل اقتصادی، انگیزه مهمی برای بازداری از جنایتها هستند. اما انگیزههای قوی اخلاقی نیز وجود دارد. مردم دوست ندارند کاری بکنند که به نظر اشتباه باشد.
علاوه بر تمام این موارد یک انگیزه اجتماعی هم وجود دارد. مردم دوست ندارند در چشم دیگران فردی خطاکار به نظر برسند. گاهی این جنبه نسبت به انگیزههای اقتصادی، قدرت بیشتری در بازداری از جنایت دارند.
ما با تلاش برای تغییر رفتارها آشنا هستیم. مثلا والدین به فرزندان خود جوایزی کوچک میدهند تا تکالیفشان را انجام دهند یا شرکتها به کارکنان پاداش میدهند تا میزان فروش را افزایش دهند. هر کسی با این انگیزهها برخورد داشته است.
تاثیر بر رفتار با ایجاد یک انگیزه ممکن است پیچیدهتر از چیزی باشد که به نظر میرسد.
در یک پژوهش، اقتصاددانان تلاش کردند که تعداد والدینی را که دیر به دنبال فرزندان خود میآیند، کاهش دهند. برای این منظور اقتصاددانان یک جریمه سه دلاری برای تاخیر ایجاد کردند. اما این سیاست نتیجه معکوس داد.
بجای این که تعداد والدینی که دیر میرسند کاهش پیدا کند، تعدادشان دوبرابر شد. چطور امکان دارد که افزودن یک جریمه، اوضاع را بدتر کرده باشد؟
یک مشکل شاید این بود که جریمه به اندازه کافی بزرگ نبود. این عدد کوچک به والدین این پیام را میداد که دیرکردن آنقدرها هم مشکل بزرگی نیست. اما مشکل اصلی این بود که انگیزههای اقتصادی را جایگزین انگیزههای اخلاقی(احساس گناه والدین از دیر رسیدن) کرد.
با اعمال جریمه سه دلاری حالا والدین میتوانستند عذاب وجدان خود را با مقدار ناچیزی پول، خریداری کنند. در نتیجه دیگر تلاش نمیکردند که به موقع برسند.
نکته مهمی که باید توجه داشته باشیم این است که وقتی انگیزهها جابجا شدند، دیگر به سختی میتوان تاثیر آن را حذف یا کمرنگ کرد. مثلا در این پژوهشی که اشاره کردیم برداشتن جریمه باعث نشد که تعداد تاخیرها به وضعیت قبل بازگردد.
تا اینجا متوجه شدیم که ساختن انگیزهها دشوار است. به خصوص وقتی نوع دیگری از انگیزه ارائه شده باشد.
نکته طلایی: وقتی یک انگیزه ایجاد میکنید، به این فکر کنید که شاید دارید آن را جایگزین انگیزههای موجود میکنید.
20 پاسخ
انگیزه:آنچه که باعث رفتار کردن انسان میشه مثل انگیزه های درونی و بیرونی .
مثال های فوق العاده جذابی داشت
زندگی هر روز ما، پر از تصمیمات به ظاهر کوچک است.
کتاب خوبی بود
درباره انگیزههای انجام یک کار بحث میکرد که سه انگیزه داریم: اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی
که در ادامه به ارتباط این انگیزهها و تاثیرشون در موقعیتهای مختلف می پرداخت
با خوندن این کتاب متوجه میشیم که گاها اتفاقاتی که اطرافمون میوفته میتونن نتایج تصمیمات و دلایلی باشن که اصلا به ذهنمون هم خطور نمیکنه. باید سیستماتیک تر فکر کنیم تا بتونیم درست تر تجیزه و تحلیل کنیم و لزوما اولین دلیلی که به ذهنمون خطور میکنه نمیتونه علت رغم خوردن یک اتفاق باشه.
“فریکونومیکس” یه کتابیه که ذهن آدمو شخم میزنه! استیون لویت و استفان دابنر توش نشون میدن که اقتصاد فقط دربارهی پول نیست، بلکه یه طرز فکره که میتونه پدیدههای عجیب زندگی رو توضیح بده. از اینکه چرا معلمها و کشتیگیرای سومو گاهی تقلب میکنن، تا اینکه چه ارتباطی بین نام بچهها و موفقیتشون توی آینده هست!
اون بخشی که بیشتر از همه توجهمو جلب کرد، تحلیلشون دربارهی کاهش جرم و جنایت تو دههی ۹۰ بود. اینا میگن که این کاهش نه به خاطر سیاستهای سختگیرانه پلیس، بلکه به یه تصمیم اجتماعی سالها قبل برمیگرده! همچین تحلیلایی باعث میشه آدم بفهمه که چیزایی که فکر میکنیم دلیل یه اتفاق هستن، شاید فقط یه سراب باشن و دلیل واقعی یه جای دیگه پنهون شده باشه.
در کل، این کتاب بهم یاد داد که دنیا همیشه اونجوری که به نظر میرسه نیست و برای درک بهترش باید فراتر از سطحیترین جوابا بریم. خیلی وقتا، یه سؤال درست از هزار جواب کلیشهای ارزشمندتره!
خداروشکر
انگیزهها سه دسته کلی دارند: اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی.
نکته طلایی: وقتی یک انگیزه ایجاد میکنید، به این فکر کنید که شاید دارید آن را جایگزین انگیزههای موجود میکنید.
یک انگیزه در یک روز ممکن است برای یکی کار کند و برای فردی دیگر یا در روزی دیگر اثربخش نباشد. علاوه بر اینکه این میزان انگیزه به شرایط جهانی، محلی یا فردی نیز بستگی دارد.
به عبارتی بهتر انگیزه شما و مشاور املاک لزوما در یک راستا نیست.
هرچه سطح اطلاعات و دانشتان بالاتر باشد، عدم تقارن اطلاعات تاحد زیادی پایین میآید و در نتیجه کمتر در دام متخصصان سو استفادهگر خواهید افتاد.
اگر امروز بخواهید یک خانه بخرید، میتوانید در اینترنت قیمتها را بررسی کنید و متوجه شوید یک پیشنهاد خوب چیست؟ چرا که دیگر تنها مرجع اطلاعاتی شما دهان یک مشاور نیست.
درس مهم این است که در هر تراکنشی، علاوهبر دقت در اطلاعاتی که ارائه میکنید، به این که فکر کنید که طرف مقابل انتظار دارد چه اطلاعاتی را در اختیار او بگذارید و اگر این اطلاعات را پنهان کنید، آنها پیش خود چه فکری خواهند کرد؟
آگاهی از سوگیری، اولین قدم برای مقابله با آنهاست. قدم بعدی جمعآوری آمار صحیح در مورد ریسک برای مقابله با تصورات درونی ما و ساختن تصمیمهایی منطقیتر است.
ماجرا این است که همیشه عامل واضح و فوری دلیل یک رخداد نیست، عواملی که حتی متخصصها را گول میزند.
در هر تراکنشی، علاوهبر دقت در اطلاعاتی که ارائه میکنید، به این که فکر کنید که طرف مقابل انتظار دارد چه اطلاعاتی را در اختیار او بگذارید و اگر این اطلاعات را پنهان کنید، آنها پیش خود چه فکری خواهند کرد؟
وقتی یک انگیزه ایجاد میکنید، به این فکر کنید که شاید دارید آن را جایگزین انگیزههای موجود میکنید.
آیا تاکنون هیچ هنری مانند هنر پدر و مادر بودن این قدر به طور کامل به علم تبدیل شده است؟ طی دهه های اخیر گروه های بسیار زیاد و متنوعی از کارشناسان تربیت فرزند پیداشده اند. هرکسی که سعی کرده حتی به طور غیر جدی توصیه های آن ها را انجام دهد گیج شده است؛ زیرا عقل متعارف درباره تربیت فرزند به طور لحظه ای تغییر می کند. گاهی نظر کارشناسان باهم سازگار نیست. زمانی می بینیم کارشناسی مشهور ناگهان نظر می دهد که فکر و روش قدیمی غلط و فکر یا روش جدید. حداقل برای مدت کمی، بدون هیچ شکی کاملا درست است. مثلا شیر دادن بچه توسط مادر، تنها راه تربیت بچه ای سالم و باهوش است. بچه همیشه باید به پشت بخوابد. البته تا زمانی که کارشناسی حکم دهد که او فقط باید روی شکم بخوابد. خوردن جگر هم مسموم کننده است و هم برای پیشرفت ذهنی لازم است. تنبیه ممنوع است چوب را کنار بگذارید و بچه را لوس بار بیاورید یا بچه را بزنید و به زندان بروید.
فوقعالعاده کاربردی بود👏
*انگیزهها بر روی وضعیت مالی، احساس غرور و وجدان شما اثر میگذارد
* نکته مهمی که باید توجه داشته باشیم این است که وقتی انگیزهها جابجا شدند، دیگر به سختی میتوان تاثیر آن را حذف یا کمرنگ کرد. مثلا در این پژوهشی که اشاره کردیم برداشتن جریمه باعث نشد که تعداد تاخیرها به وضعیت قبل بازگردد.
* وقتی یک انگیزه ایجاد میکنید، به این فکر کنید که شاید دارید آن را جایگزین انگیزههای موجود میکنید.
* انگیزهها وابسته به موضوع هستند: آنچه در هوای آفتابی موثر است ممکن است در هوای بارانی بیاثر باشد
* هرچه سطح اطلاعات و دانشتان بالاتر باشد، عدم تقارن اطلاعات تاحد زیادی پایین میآید و در نتیجه کمتر در دام متخصصان سو استفادهگر خواهید افتاد.
* علاوهبر دقت در اطلاعاتی که ارائه میکنید، به این که فکر کنید که طرف مقابل انتظار دارد چه اطلاعاتی را در اختیار او بگذارید و اگر این اطلاعات را پنهان کنید، آنها پیش خود چه فکری خواهند کرد؟
* آگاهی از سوگیری، اولین قدم برای مقابله با آنهاست. قدم بعدی جمعآوری آمار صحیح در مورد ریسک برای مقابله با تصورات درونی ما و ساختن تصمیمهایی منطقیتر است.
.* همیشه عامل واضح و فوری دلیل یک رخداد نیست، عواملی که حتی متخصصها را گول میزند.
چقدر کتاب خوبی بود. هرچی جلوتر میرفتم برام جذاب تر میشد. قطعا میخرمش و کامل میخونم. ترکیب این کتاب با کتاب هنر شفاف اندیشیدن خیلی میتونه کارایی داشته باشه. ی کتاب دیگه هم از همین کلاب بود که مشابه همینه ولی اسمش رو متاسفانه یادم نیست
برای بزرگ کردن فرزندان یا برای فروش خانه، زندگی هر روز ما، پر از تصمیمات به ظاهر کوچک است.
این کتاب حتما ارزش مطالعه کردن چندین و چند باره را خواهد داشت
ممنون جالب و مفید بود
🌹🌷🌺🌸
ذهن ما همیشه درست نمیگه و خیلی وقتا دچار سوگیری میشه
“آگاهی از سوگیری، اولین قدم برای مقابله با آنهاست. قدم بعدی جمعآوری آمار صحیح در مورد ریسک برای مقابله با تصورات درونی ما و ساختن تصمیمهایی منطقیتر است”
حتماااا نسخه کامل این کتابو میخونم فوق العاده بود حقیقتا🤌🏻
خیلی ممنون کتاب جالبی بود
وقتی یک انگیزه ایجاد میکنید، به این فکر کنید که شاید دارید آن را جایگزین انگیزههای موجود میکنید.
🙏👍👌