فوکوشیما گزارشی تحقیقی درباره فاجعه هستهای سال ۲۰۱۱ تهیه کردند.
این کتاب علل ریشهای و تصمیمات سیاسی که منجر به فاجعه شد را تحلیل و بررسی میکند.
چه کسی بایداین کتاب را بخواند؟
لوخبام مدیر امنیت هسته ای انجمن دانشمندان نگران (UCS) و متخصص فیزیک هسته ای است. لیمان مدیر امنیت جهانی همین اتحادیه است و تخضضش در زمینه امنیت هسته ای و تروریسم هسته ای است. سترانهان روزنامه نگار برجسته در زمینه محیط زیست و انرژی است.
در فاجعه فوکوشیما چه اشتباهی رخ داد و چرا ممکن است دوباره اتفاق بیفتد؟
در یازده مارس سال ۲۰۱۱، یک زلزله وحشتناک در سواحل ژاپن رخ داد. این لرزه باعث ایجاد یک سونامی عظیمی شد که میتوانست باعث نابودی شهرهای ساحلی شود. هنگامی که سونامی به ژاپن رسید، سیل به نیروگاه هستهای فوکوشیما یعنی دایچی آسیب زد و باعث تخریبی فاجعه آمیزی شد.
در مجموع، فاجعه فوکوشیما در سال ۲۰۱۱ جان تقریبا ۲۰ هزار نفر را گرفت و خسارات غیرقابل تصوری را به ژاپن وارد کرد. اما امروز به نظر می رسد که تعداد کمی از مقامات از این حادثه درس گرفتهاند. فاجعه فوکوشیما باعث شد سوالات زیادی برای بسیاری از مردم ایجاد شود، از جمله:
چرا سیستمهای پشتیبان و اضطراری به طور کامل از کار افتادند؟
چرا برای مقابله با سونامی هیچ چارهای نیندیشیده بودند؟
چرا مسئولان انرژی هستهای به داستان چرنوبیل و دیگر فروپاشیها توجه نکردند؟
و مهمتر از همه، برای جلوگیری از تکرار آن باید چه کار کنیم؟
این کتاب توضیح میدهد که دقیقا چه اشتباهی در نیروگاه فوکوشیما در مارس ۲۰۱۱ رخ داد، ژاپن چگونه واکنش نشان داد و چرا ممکن است این اتفاق دوباره هم رخ بدهد؟
در زمانهای قدیم ژاپنیها فکر میکردند که زمین لرزه، ناشی از عبور یک گربهماهی غولپیکر از زیر جزایر ژاپن است.
امروز ما دانش علمی دقیقتری در مورد زمین لرزهها داریم، اما اثرات زمین لرزهای که ژاپن را در یازده مارس ۲۰۱۱ لرزاند و به دنبال آن، سونامی که اتفاق افتاد، درک ما را هم به چالش کشید.
زمین لرزه سال ۲۰۱۱ یکی از بزرگترین زلزلههای تاریخ ژاپن بود که تقریبا در ۴۰ مایلی شرق ژاپن رخ داد. یک صفحه تکتونیکی زیر یک صفحه مجاور لغزید و فرآیندی به نام “فرانش” انرژی عظیمی آزاد کرد. این لرزه آنقدر بزرگ بود که حتی محور زمین را چند اینچ کج کرد.
پس از زلزله سال ۱۹۹۵ در کوبه که جان ۵ هزار نفر را گرفت، ژاپن یکی از پیچیدهترین سیستمهای هشدار زلزله در جهان را ایجاد کرد. این دستگاه با شبکهای از هزار حسگر حرکتی در سراسر کشور میتوانست مکان دقیق وقوع زلزله را مشخص کند.
پس از وقوع زمین لرزه سال ۲۰۱۱، برآوردهای اولیه آن را ۷.۹ ریشتر گزارش کردند. در چند روز بعد آژانس هواشناسی ژاپن اعلام کرد که بزرگی لرزه ۹ ریشتر بود. یعنی ۴۵ برابر بیشتر از برآورد اولیه.
این لرزه بزرگترین زمین لرزهای است که تاکنون توسط ابزارهای ژاپنی شناسایی شده و جزو پنج زلزله بزرگ تاریخ است.
این سونامی بسیار قدرتمند بود، بسیار فراتر از همه محاسبات قبلی.
هنگامی که امواج سونامی به قطب جنوب رسید (تقریبا ۸ هزار مایل دورتر از مرکز زمین لرزه)، امواج هنوز به آن اندازه قدرتمند بودند که بتوانند تودهای از یک یخ را که به اندازه منهتن بود بشکنند.
هزینه انسانی زلزله هم به شدت بالا بود: در مجموع، فاجعه فوکوشیما، جان بیش از ۱۸ هزار نفر را گرفت.
چند ساعت پس از زلزله، امواج سونامی به سواحل ژاپن برخورد کردند. در حالی که مردم برای رسیدن به یک جای امن از ساختمانهای ویران بالا میرفتند، مقامات ژاپنی به زودی متوجه شدند که ممکن است مشکل بزرگتری به وجود بیاید.
سونامی علاوه بر تخریب خانهها، نیروگاه اتمی فوکوشیما دایچی را هم زیر آب برد و برق آن را قطع کرد.
برق این نیروگاه برای خنک کردن راکتورهای هستهای به شدت ضروری بود. اگر سیستمهای خنککننده از کار میافتاد، سوخت موجود در راکتور تنها پس از ۳۰ دقیقه شروع به ذوب شدن میکرد.
هنگامی که این اتفاق میافتد، ماده مذابی ایجاد میشود که میتواند از دیواره فولادی شش اینچی راکتور و خود ساختمان عبور کند و مواد رادیواکتیو را در محیط پخش کند. به عبارت دیگر، میتواند نیروگاه را ذوب کند.
از طرفی سیل هم ژنراتور برق اضطراری و همچنین ابزارهای موجود در اتاق کنترل را از بین برد. اپراتورها هیچ راهی برای دانستن آنچه در راکتورها میگذرد، نداشتند.
طرح اضطراری برای مقابله با بلایای طبیعی هم دارای نقصهایی جدی بود.
در صورت بروز مشکلی مثل ذوب رآکتور، اپراتورها به عنوان آخرین راه حل میتوانستند راکتور را با باز کردن یک دریچه ویژه که مقدار کنترل شدهای از رادیواکتیویته را در محیط آزاد میکند، تخلیه کنند.
این اقدامات در نهایت از پیامد فاجعه بار فشار بالا در راکتور جلوگیری میکرد.
نکته مهم اینجا بود که بدتر از ذوب راکتور، فشار بالا میتوانست باعث انفجار راکتور شود. اما طرح اضطراری هیچ اطلاعاتی در مورد نحوه باز کردن شیرها به صورت دستی نداشت و با از کار افتادن ابزارهای خودکار، هیچ کاری نمیشد انجام داد.
این کارخانه همچنین راهی برای ارتباط با بیرون نداشت. در آن زمان لازم بود کارخانه از طریق فکس به مراجع مختلف و در مواقع اضطراری به شهرهای اطراف اطلاعرسانی کند که قطع برق، این کار را غیرممکن کرد.
واکنش مردم به سونامی چه بود؟ در ابتدا، هیچ.
سونامی باعث سردرگمی مردم شد و اطلاعات موثقی هم در دست نبود.
در سال ۱۹۸۶ ژاپن سیستمی را برای پیشبینی اطلاعات اضطراری به نام SPEEDI معرفی کرد. این سیستم از ترکیبی از دادههای هواشناسی و دادههای نیروگاههای هستهای برای پیشبینی شدت رادیواکتیویته نشت کرده از یک نیروگاه و تعیین محل رادیواکتیویته، استفاده میکرد.
اما از آنجایی که فوکوشیما دایچی برق نداشت، نمیتوانست هیچ دادهای را در اختیار سیستم قرار دهد و پیشبینیهایSPEEDI هم دیگر کاربردی نداشت.
از طرفی تعیین اینکه چقدر منطقه اطراف کارخانه نیاز به تخلیه دارد هم مشکل بود.
همه این مشکلات فنی در حالی بود که دولت ژاپن و همچنین رسانهها مانع از رسیدن اخبار دقیق به مردم شدند.
دولت ژاپن وابسته صنعت هستهای بود و روزنامهنگاران رسانههای سنتی ژاپن نیز وابسته به دولت بودند و اغلب از انتقاد تند اجتناب میکنند. اگر آنها خیلی انتقادی مینوشتند، حمایت دولت را از دست میدادند. به عبارت بهتری تضاد منافع مانع این میشد که رسانهها چیزی برعلیه حکومت بنویسند.
اما همان زمان کمیته تحقیق سانحه که در مورد نیروگاههای هستهای فوکوشیما و شرکت برق توکیو دست به کار شده بودند، از دولت به دلیل پنهان نگه داشتن اطلاعات انتقاد تندی کرد.
بر اساس این گزارش، زمان صرفشده برای اطمینان از دقت اخبار، فرصت لازم برای حل بسیاری از مشکلات حیاتی را از بین برده بود.
دولت با کلمات بازی میکرد و حتی حاضر نشد این حادثه را آنطور که واقعا رخ داده بود نامگذاری کند.
به منظور جلوگیری از هراس عمومی، دولتمردان ژاپن ترجیح دادند از کلمه «نابودی» استفاده نکنند ولی این دقیقا همان چیزی بود که اتفاق افتاده بود.
آنها تصمیم گرفتند از عبارت «ذوب گلولههای سوخت» که کاملا غیرشفاف است استفاده کنند.
پس از جنگ جهانی دوم، انرژی هستهای باعث شد ژاپن برای برق به سایر کشورها وابسته نباشد. این کشور سریعتر از هر کشور دیگری در جهان نیروگاههای هستهای ساخت، ولی مسئله اینجا بود که مقررات نظارتی از این پیشرفت عقب ماندند.
حتی بد نیست بدانید امروز هم پیوندهای قوی بین صنعت و دولت، وضع مقررات نظارتی کافی را دشوار کرده است.
این موضوع در گزارشی در سال ۲۰۱۲ توسط روزنامه ژاپنی آساهی شیمبون بیان شد. این روزنامه نوشت ۲۲ عضو از ۸۴ عضو کمیسیون ایمنی هستهای دولت، مبلغ ۱.۱ میلیون دلار از صنعت هستهای در یک دوره پنج ساله دریافت کردند.
علاوه بر این، بروکراتهای کمیتههای نظارتی هم میدانستند که وقتی بازنشسته میشوند، میتوانند در صنعت هستهای شغلی مناسب، با درآمد خوب پیدا کنند. آنها میدانستند که نباید دستی را که به آنها غذا میدهد گاز بگیرند. بر همین اساس، انگیزه کمی برای سختگیری در نظارت بر شرکتهای هستهای داشتند.
به عنوان مثال، قبل از فاجعه، زمانی که کی سوگائوکا، بازرس هستهای شرکت برق توکیو TEPCO متوجه شکاف در یکی از راکتورهای فوکوشیما شد، شرکت به او دستور داد تا شواهد را پنهان کند. اما سوگائوکا به ناظران دولتی اطلاع داد که آنها هم این مسئله را به شرکت تپکو اطلاع دادند.
هرچند که مدیران نیروگاه فوکوشیما، گفتند که خودشان با این موضوع رسیدگی میکنند. راه حل آنها چه بود؟ اخراج سوگائوکا.
نکته جالب توجه اینجاست که در طول تاریخ عموما، اطلاعات دقیق در مورد خطرات انرژی هستهای اغلب دست کم گرفته میشود.
فاجعه هستهای در چرنوبیل بررسی مجدد خطرات انرژی هستهای را ایجاب میکرد. اما دولت ژاپن و رسانههای خبری به مردم گفتند که فاجعه چرنوبیل نتیجه تجهیزات کم کیفیت شوروی و اپراتورهای ضعیف آموزش دیده بود. آنها به مردم ضمانت دادند که چنین حادثهای نمیتواند هرگز در ژاپن اتفاق بیفتد.
گزارش نیویورک تایمز در سال ۲۰۱۱ نشان داد که ۱۴ شکایت بزرگ علیه دولت ژاپن (که همه آنها بیفایده بودند) در رابطه با ایمنی ناکافی راکتور هستهای تشکیل شد.
اکثر این موارد هم به اپراتورهایی اشاره میکرد که خطرات قابل توجه را کماهمیت جلوه میداد.
به گفته کاتسوهیکو ایشیباشی(زلزلهشناس ژاپنی) اگر ژاپن نگرانیهای مطرح شده در این پروندهها را جدی میگرفت، میتوانست از فاجعه فوکوشیما جلوگیری کند.
حادثه فوکوشیما دایچی، ویرانی بیسابقهای را به دنبال داشت.
این ویرانیها فقط شامل هزینههای انسانی نبود بلکه تاثیر منفی زیادی بر اقتصاد ژاپن باقی گذاشت.
تنها دو هفته پس از حادثه، شرکت تپکو از بانکهای ژاپنی درخواست وام ۲۵ میلیارد دلاری برای تعمیرات کرد.
در اواسط آوریل، دولت تخمین زد هزینه این حادثه که شامل هزینههای پاکسازی و بازسازی است، حدود ۳۱۷ میلیارد دلار است.
این فاجعه به صنایع غذایی هم آسیب زد. به عنوان مثال، حدود یک هفته پس از وقوع سونامی، اعلام شد که شیر گاوهای فوکوشیما حاوی ید رادیواکتیو است و نوشیدن آن ایمن نیست.
به طور مشابه، استان فوکوشیما که سالها قلب ماهیگیری ژاپن بود هم وقتی مشخص شد که آلایندههای رادیواکتیو مستقیما به دریا نشت کرده، مردم به درستی ترسیدند و صنعت ماهیگیری نابود شد.
این حادثه به ناآرامیهای مدنی هم منجر شد که نمونه آن بزرگترین تظاهرات در تاریخ مدرن ژاپن است.
زمانی که یوشیهیکو نودا در اواسط سپتامبر ۲۰۱۱ سمت نخست وزیری را بر عهده گرفت، تصور کرد که میتواند مردم را متقاعد کند که ژاپن علیرغم خطرات، به انرژی هسته ای نیاز دارد ولی او اشتباه میکرد.
تنها در چند روز، هزاران نفر در توکیو به خیابانها آمدند و خواستار تعطیلی فوری رآکتورها در سراسر ژاپن شدند. هرچند که دولت گوش نکرد.
علیرغم مخالفت قابل توجه مردم، دولت تصمیم گرفت دو راکتور را که در پی فاجعه فوکوشیما تعطیل شده بودند، از نو راهاندازی کند.
با مشخص شدن پیامدهای فاجعه فوکوشیما، مردم آمریکا با یک سوال سخت مواجه شدند: آیا ممکن است این اتفاق در آمریکا هم بیفتد؟
خلاصه بگوییم: بله.
در حالی که شرایط در ایالات متحده قطعا با شرایط ژاپن متفاوت است (به عنوان مثال، هیچ کارخانه آمریکایی با خطر سیل روبرو نیست و همچنین ایالات متحده زلزلههای بزرگ ندارد) احتمال وقوع فاجعه مشابه وجود دارد.
این سوال که آیا اتفاقی که در ژاپن افتاد میتواند در ایالات متحده رخ دهد یا خیر، در مارس ۲۰۱۲، یعنی یک سال پس از فاجعه، در کمیسیون تنظیم مقررات هستهای مطرح شد. هر پنج نماینده گفتند که احتمال وقوع یک رویداد مشابه در آمریکا بسیار کم است. آنها معتقد بودند شرایط بسیار متفاوت است.
اما این حرف درست نیست. چراکه مثلا، چندین راکتور آمریکایی در پایین سدهای بزرگ قرار دارند. در صورت وقوع زلزله یا حمله تروریستی، ترکیدگی سد میتواند به شرایطی بسیار شبیه به شرایط فوکوشیما منجر شود.
NRC میدانست که سالهاست این احتمال را دستکم میگیرند، اما هنوز هیچ کاری در مورد آن انجام نداده است.
این تصمیم میتواند به این دلیل باشد که فرآیند تصمیمگیری NRC بر اساس منطق بنا نشده و استانداردهای آن عمدا مبهم هستند.
این سازمان همیشه نسبت به اقداماتی که میتواند تصمیمات قبلی خود را زیر سوال ببرد، محتاط بوده است.
برای مثال اگر کمیسیون، استانداردهای ایمنی بالاتری را برای کارخانههای جدید بگذارد، مردم تمایل کمتری برای زندگی در نزدیکی یک نیروگاه قدیمی خواهند داشت.
هنگامی که NRC تاسیس شد، ماموریت اعلام شده آن «حفاظت از سلامت و ایمنی عمومی» بود. با گذشت سالها این امر به «تضمین ایمنی کافی» کاهش یافت. این تغییر زبان نشاندهنده تمایل آنها به سلب مسئولیت در صورت وقوع فاجعه است.
آنها حتی هنوز هم به طور دقیق معنی «حفاظت کافی» را تعریف نکردهاند!
وجود انرژی هستهای، همیشه خطراتی را با خود به همراه خواهد داشت. پس باید برای آگاهی عمومی و به حداقل رساندن خطر تلاش جدی کنیم.
هرچند زمین لرزهای که باعث فاجعه فوکوشیما در ژاپن شد قابل پیشبینی نبود، اما این بدان معنا نیست که وقوع آن اجتنابناپذیر بوده است.
فساد، کوتهفکری و غفلت عمدی به شدت فاجعه کمک کردند. متاسفانه، درسهای فاجعه فوکوشیما تاثیر چندانی بر ژاپن یا ایالات متحده نداشته و راکتورها هنوز در معرض خطر هستند.