کتاب اقتصاد خوب برای روزهای سخت

چگونه در دنیای ناعادلانه، اقتصاد به کمک انسان‌ها می‌آید؟

نویسندگان:
آبیجیت بنرجی و استر دوفلو
(Abhijit Banerjee and Esther Duflo)
45 نفر در حال مطالعه این کتاب هستند.

کتاب اقتصاد خوب برای روزهای سخت، درباره‌ی مسائل و مشکلاتی بحث می‌کند که ما امروز با آن‌ها مواجه هستیم. بنرجی و دوفلو به دنبال راه‌حل‌هایی هستند که مثلاً مشکل گرمایش زمین را حل کنند؛ بدون آن که به فقرا آسیب بزنند. آن‌ها همچنین درباره‌ی مشکلات اجتماعی ناشی از نابرابری، تجارت جهانی و ترس از مهاجرت صحبت می‌کنند.

این کتاب برای چه کسانی مفید است؟

  • کسانی که در روزهای دشوار اقتصادی می‌خواهند زندگی خود را بازسازی کنند.
  • فعالان محیط‌زیست که به دنبال راه‌حل‌هایی جدید برای حل مشکلات محیط‌زیست هستند.
  • کسانی که نگرانند که مهاجرت و تجارت جهانی به شغلشان آسیب بزند.

آبیجیت بنرجی و استر دوفلو برنده‌ی جایزه‌ی نوبل اقتصاد در سال 2019 شدند. اثر قبلی آن‌ها، کتاب «اقتصاد فقیر» تحقیقی پیشگامانه و خلاقانه درباره‌ی معنای فقیر بودن بود و مؤثرترین راهکارها را برای کمک به جامعه‌های فقیر در خود داشت. آن‌ها هر دو استاد دانشگاه MIT هستند و افتخارات و جوایز علمی زیادی دریافت کرده‌اند.

خلاصه کتاب اقتصاد خوب برای روزهای سخت

حاوی 11 ایده کلیدی
Good Economics for Hard Times
Better Answers to Our Biggest Problems
ایده‌های کلیدی کتاب
مقدمه

مقدمه ای بر کتاب اقتصاد خوب برای دوران سخت

اقتصاد چطور می‌تواند تغییراتی مثبت در دنیا ایجاد کند؟

به نظر می‌رسد دنیا جای خوبی نیست و خیلی چیزها دارند اشتباه پیش می‌روند. گاهی دلمان می‌خواهد دست‌های خود را با ناامیدی و به نشانه‌ی تسلیم بالا بیاوریم وقتی مثلاً این مدل صحبت‌ها را زیاد می‌شنویم که می‌گویند:

  •  مهاجرت دارد از کنترل خارج می‌شود.
  •  مالیات‌ واردات در حال آسیب زدن به اقتصاد است.
  •  بهای نجات محیط‌زیست، نابودی شغل مردم و بیکاری است.
  • و …

اما اگر این کارها را نکنیم، منقرض می‌شویم!

انگار کم کم دارند شیپور روز قیامت را به صدا در می‌آورند و ما در این وسط ایستاده‌ایم و نمی‌دانیم حرف چه کسی را باور کنیم. به خصوص سیاستمدارها که مثلاً به‌جای آن‌که یک جا بنشینند و درباره‌ی مسائل اساسی بحث کنند، در برنامه‌های تلویزیونی سر یکدیگر داد می‌کشند و بحث‌های بی ربط می‌کنند!

در میان این داد و فریادها، گاهی وقت‌ها می‌بینیم که اقتصاددانی در تلویزیون ظاهر می‌شود و حرف‌های ترسناکی می‌زند و از کارهای سیاستمدارها انتقاد می‌کند. نکته این‌جاست که ما نمی‌دانیم این افراد دقیقاً دارند چه کار می‌کنند و چطور به این پیش‌بینی‌های ترسناک می‌رسند. هرچند که معمولاً اقتصاددانان نقش زیادی در اداره‌ی جهان ندارند.

دو اقتصاددان برنده‌ی جایزه‌ی نوبل در کتاب «اقتصاد خوب برای دوران سخت»، به ما می‌گویند که چرا حرف‌های اقتصادی سیاستمداران اغلب ناقص هستند و انگار برای حل‌نشدنی‌ترین مسائل اقتصادی، راه‌حل‌هایی ساده دارند. این کتاب می‌خواهد نکاتی را بیان کند تا دوباره به علم اقتصاد ایمان بیاورید.

ایده کلیدی 1

1اقتصاددانان قبل از آن که بخواهند مشکلات ما را حل کنند، باید اعتماد ما را جلب کنند

در یک نظرسنجی عمومی در مورد میزان اعتماد مردم به نظر متخصصان، پرستارها بالاترین امتیاز و سیاستمداران کمترین امتیاز را کسب کردند. هرچند که نتیجه‌ی این نظرسنجی خیلی هم دور از انتظار نبود؛ اما نکته‌ی عجیب این بود که اقتصاددانان فقط کمی بالاتر از سیاستمداران قرار داشتند. یعنی مردم به اقتصاددانان اعتماد ندارند. چطور این اتفاق رخ داده؟

این ماجرا می‌تواند به عوامل مختلفی مرتبط باشد. مثلاً شاید صرفا از روی ظاهر قضاوت کرده باشند؛ مثلاً اقتصاددان خوش‌قیافه‌ای را در تلویزیون می‌بینند و تصور می‌کنند که این شخص کلاه‌بردار است. یا شاید به‌خاطر این باشد که اقتصاددانان وقتی به استخدام یک شرکت در می‌آیند، برای حداکثر کردن سود دست به هر کاری می‌زنند. این کارها باعث می‌شود مردم به اقتصاددان‌ها اصلاً اعتماد نکنند.

یا مثلاً ممکن است چون این افراد صرفاً استاد دانشگاه هستند و در میدان عمل نیستند، تئوری‌ها و نظریاتی می‌دهند که افراطی و گاهی ترسناک به نظر می‌رسد. راست و چپ فرق نمی‌کند، اکثر اقتصاددانان یک تبر به دست گرفته‌اند و تئوری‌های خود را فریاد می‌کشند. از همه عجیب‌تر این‌که عموماً پیش‌بینی‌هایشان هم غلط از آب در می‌آید.

البته در نقطه‌ی مقابل این گروه، چند اقتصاددان خوب هم داریم که تعدادشان بسیار کم است؛ ولی همین تعداد کم هم عموماً تلاش نمی‌کنند حرف‌های خود را به زبان ساده برای عموم مردم بگویند و به‌خاطر سخت و پیچیده صحبت کردن مردم را گمراه می‌کنند.

در کنار همه‌ی این موارد یک مشکل دیگر هم هست. حرف‌های اقتصاددانان اغلب غیرواقعی و غیرمنطقی به نظر می‌رسد؛ زیرا حرف‌های آن‌ها با اخبار سیاسی تفاوت خیلی زیادی دارد.

این واقعیت که مردم به اقتصاد اعتماد ندارند، می‌تواند مشکل‌ساز شود. چرا؟ چون اقتصاددانان می‌توانند اطلاعات بسیار مهمی درباره‌ی چگونگی حل بحرانی‌ترین مشکلات جهان به ما بدهند. پس لازم است اقتصاددانان اعتماد ما را جلب کنند و کمی زیر دیپلم حرف بزنند که ما هم بفهمیم!

برای شروع بد نیست اقتصاددانان درباره‌ی فرایندهای فکری و نحوه‌ی نتیجه‌گیری‌های خود هم صحبت کنند. اگر ما به داده‌هایی دسترسی داشته باشیم که اقتصاددانان به آن‌ها «شواهد موجود» می‌گویند، ممکن است بهتر بتوانیم حرف آن‌ها را باور کنیم.

از همه مهم‌تر، اقتصاددانان باید قبول کنند که بدون خطا نیستند و در برخی موارد اشتباه می‌کنند. بحث سیاسی و اقتصادی امروزه شبیه به کل‌کل طرفدارهای فوتبال شده است. هر طرف شبیه هواداران تیم‌های فوتبال، از نظریه‌ها دفاع می‌کنند. اقتصاددان باید با دید باز به شواهد نگاه کند و در صورت لزوم با صدایی محکم به اشتباه خود اعتراف کند.

ایده کلیدی 2

2سیاستمداران درباره‌ی مهاجران به شما دروغ می‌گویند

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 3

3مهاجرت به تقویت اقتصاد محلی کمک می‌کند و فرصت‌های جدیدی برای کارگران بومی به وجود می‌آورد

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 4

4در تجارت جهانی کالاها آزادانه حرکت می‌کنند، اما پول و مردم نه

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 5

5تجارت جهانی می‌تواند به کارگرهای محلی آسیب بزند؛ اما تعرفه‌های حمایتی مشکل را حل نمی‌کند

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 6

6مبارزه با تغییرات آب‌وهوایی از مقابله با نابرابری اقتصادی جدا نیست

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 7

7هوش مصنوعی می‌تواند با حل مسائل پیچیده، بر بازار کار تأثیر منفی بگذارد

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 8

8نابرابری اقتصادی مدت‌ها پیش از ربات‌ها آغاز شده است

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 9

9مالیات به حل مسئله‌ی نابرابری کمک می‌کند.

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 10

10هیچ راه‌حل سرراستی برای از بین بردن فقر نداریم؛ اما در هر راه‌حلی، اول باید جایگاه فقرا را در نظر بگیریم

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 11

11برای دوری از دوقطبی‌هایی که به دموکراسی آسیب می‌زند، لازم است به حرف یکدیگر گوش کنیم

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
خلاصه نهایی

پیام کلیدی کتاب

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
نظرات و دیدگاه‌های شما
1 دیدگاه

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کتاب‌های مشابه
اثر فردریش فون هایک
اثر Ann Handley & C.C. Chapman
اثر رید هستینگز و ارین میر
اثر ترن گریفین
لوگوی اکوتوپیا کامل