کتاب مدیریت توجه به یکی از رایج ترین مشکلات زندگی مدرن میپردازد. بسیاری از افراد معتقدند فناوری دوران معاصر عامل اصلی حواس پرتیهای ما است. با این حال، نیر ایال ادعا میکند که هرچند تلفنهای هوشمند و اپلیکیشنها ممکن است مانع کار معنادارتر شوند، اما دلیل اصلی این مشکل نیستند. پس علت چیست؟ در این کتاب، نیر ایال یک چارچوب چهار قسمتی قابل اجرا ارائه میدهد که نحوه عملکرد واقعی حواسپرتی و کارهایی که میتوانید برای غلبه بر آن انجام دهید را توضیح میدهد.
نیر ایال (Nir Eyal) نویسنده، مشاور و مدرسی است که بیشتر بر روانشناسی پشت فناوری و ایجاد عادت متمرکز است. او نویسنده کتاب پرفروش قلاب، مدیرت توجه است. نیر ایال همچنین یک سرمایهگذار فعال است و در دانشکده کسب و کار استنفورد تدریس کرده است.
توانایی متمرکز ماندن، کلید موفقیت حرفهای و شخصی است.
اگر حواستان پرت شده باشد، به سختی میتوانید پرفروشترین کتاب آیندهتان را که روی آن کار میکردید، به پایان برسانید، طرح کسبوکار درخشانتان را روی کاغذ بیاورید یا صرفا از وقت گذراندن با عزیزانتان لذت ببرید.
دنیا پر از حواس پرتی است. حتی زمانی که سر کار نیستیم، کارفرمایان خواستههایی را به ما تحمیل میکنند و از آنجایی که فناوری روز به روز به زندگی شخصی ما نفوذ کرده، توجه ما اغلب از آن چیزی که در واقعیت میخواهیم دور شده است. پس چگونه باید کارا و متمرکز بمانید؟
نیر ایال، نویسنده پرفروش قلاب(Hooked)، در مورد تاثیر پلتفرمهایی مانند فیس بوک و توییتر بر روی تمرکز ما پژوهش و مطالعههای مختلفی کرده و روشهایی برای کنترل حواس پرتی پیدا کرده است و نام آن را «غیر قابل حواسپرتی» مینامد.
در این چکیده، بررسی خواهیم کرد که چگونه بر این «مهارت مهم» مسلط شویم تا بتوانیم با حواسپرتی مقابله کرده و توجه خود را روی چیزهایی متمرکز کنیم که واقعا مهم هستند.
چرا ما مستعد حواس پرتی هستیم؟
یکی از پاسخهای رایج فناوری است. احتمالا شما هم مثل سایر افراد بارها سعی کردهاید که دستگاهها و ابزارهای دیجیتال خود را کنار بگذارید، حتی اگر موفق به انجام این کار هم شده باشید حتما متوجه این مورد شدهاید که عدم استفاده از این وسایل هم، نمیتوانند حواس پرتی ما را به طور کامل از بین ببرند. به عبارت بهتری در این موارد ما با حذف این وسایل، حواسمان را به چیزهای دیگری پرت میکنیم مثلا تکه کاغذ روی میزمان را خط خطی میکنیم یا مشغول شمردن کتابهای موجود در کتابخانه و نقش گلهای روی فرش میشویم.
مغز ما در ابداع انواع حواس پرتی استاد است.
برای اینکه بفهمیم وقتی حواسمان پرت میشود، چه اتفاقی میافتد، باید در مورد محرکها صحبت کنیم. محرکهایی که ما را به انجام کاری تحریک میکنند.
این محرکها به دو صورت ظاهر میشوند:
محرکها میتوانند منجر به جذب یا حواس پرتی ما شوند. جذب، ما را تحریک میکند تا اهداف و جاه طلبیهای خود را دنبال کنیم ولی حواس پرتی برعکس عمل کرده و ما را از آن اهداف دور میکند.
به همین دلیل است که نمیتوان صرفا فناوری را عامل حواس پرتی دانست. در واقعیت، حواس پرتی همیشه منابع داخلی دارد. حواس پرتی به معنای فرار از چیزهای ناراحت کننده است، مانند غرش شکم یا مشکلات زناشویی یا نارضایتی عمیق از حرفه خود. به عبارتی بهتر فناوری، صرفا عاملی است که ما آن را به دلیل ناتوانی خود در انجام کارها و ناتوانی در بررسی مشکلات اساسی سرزنش میکنیم.
خبر بد این است که ما از نظر تکاملی برای ناراحتی سختگیرتر شدهایم. اجداد ما به یادگیری، رشد و در نهایت زنده ماندن ادامه دادند، زیرا از سهم خود راضی نبودند. امروز، هزاران سال بعد، این میراث، خود را با خلق و خوهایی مثل دیدن چیزها با دید منفی، نشخوار تجربیات دردناک و سریع دلزده شدن از موقعیتهای جدید، نشان میدهد.
این عادتها ما را در برابر حواس پرتی آسیب پذیر میکند. اما خبر خوب اینجاست که ما مجبور نیستیم برده احساسات منفی خود باشیم و میتوانیم آنها را مهار کنیم. در ادامه روشهای غلبه بر آن را بررسی خواهیم کرد.
تصور کنید پشت میز کارتان نشستهاید و سخت هم مشغول به کار هستید که ناگهان احساس خستگی جزیی به سراغتان میآید. حالا بدون آنکه متوجه باشید، ده دقیقه آینده را به یک پرخوری یا پاکسازی ایمیل در اینستاگرام میگذرانید.
نگران نباشید، شما تنها کسی نیستید که با این چالش مواجه هستید. این اتفاق، روزانه برای اکثر ما رخ میدهد. خبر خوب این است که راههایی برای شکست دادن این محرکهای داخلی وجود دارد.
با تغییر طرز فکرتان در مورد محرکها شروع کنید. چگونه؟ یکی از راهها ضبط آنهاست.
دفعه بعد که احساس کردید تسلیم حواس پرتی شدهاید، یک قلم و کاغذ بردارید و آنچه را که احساس میکنید باعث حواس پرتیتان شده است را بنویسید. شاید عامل حواس پرتی شما یک موج ناگهانی اضطراب بوده باشد یا شاید این بوده که رئیستان شما را عصبانی کرده است.
یادداشت کنید که این اتفاقات چه زمانی رخ دادهاند و وقتی متوجه محرک آن شدید چه احساسی داشتید.
اگر این کار را به طور منظم انجام دهید، یاد خواهید گرفت که محرکها را شناسایی کنید. هنگامی که بتوانید این شناسایی را به طور درست انجام دهید، میتوانید شروع به رها کردن آنها کنید.
یک روانشناس به نام جاناتان بریکر(Jonathan Bricker)، تکنیک تجسم سادهای را پیشنهاد میکند: تصور کنید کنار یک رودخانه نشستهاید و به تماشای افکار مزاحم خود که روی برگهای شناور روی آب کشیده میشوند، نگاه کنید.
در اینجا یک نکته دیگر وجود دارد: وظایف خود را سرگرم کنندهتر کنید.
اینکه ما اغلب به سراغ برنامهها یا بازیهای گوشیهایمان میرویم یک دلیل ساده دارد. آنها به گونهای طراحی شدهاند که جذاب باشند. همانطور که یان بوگوست (Ian Bogost)، متخصص محاسبات تعاملی اشاره میکند، دلیل جذابیت بازیها این است که آنها یک سیستم فوقالعاده موثر از پاداش و چالشها دارند.
ما هم میتوانیم از همین عامل استفاده کنیم. مثلا چرا سعی نکنیم چالش انجام یک کار را در زمان رکورد یا خدمت به مشتریان به روشی جدید تنظیم کنیم؟
در نهایت، پتانسیل خود را دوباره ارزیابی کنید. آنچه در مورد خود باور دارید بر آنچه که قادر به انجام آن هستید، تاثیر زیادی میگذارد. برای مثال، اگر بدون هیچ دلیل خاصی به خود بگویید که در مواجهه با حواسپرتی ناتوان هستید، زیرا هیچ کنترلی بر خود ندارید، احتمال زیادی وجود دارد که در واقعیت هم همین طور رفتار کنید.
ترفند تقویت اعتماد به نفس، تمرین شفقت به خود است. وقتی آن صدای انتقادی درونی را میشنوید که به شما میگوید تنبل یا حواس پرت هستید، سعی کنید با خودتان به همان روشی که با یک دوست خوب صحبت میکنید صحبت کنید. این کار را انجام دهید تا به خود یادآوری کنید که واقعا قدرت غلبه بر حواس پرتی را دارید!
اگر ندانید برای چه چیزی تلاش میکنید، غیرممکن است که بتوانید عوامل حواس پرتی خود را تشخیص دهید. پس داشتن یک برنامه بسیار مهم است.
کلید برنامهریزی موثر، تنظیم زمان یا اختصاص دادن «وقفههای» خاص در برنامه هفتگی خود برای تکمیل وظایف خاص است.
البته این رفتار لزوما تضمین نمیکند که شما واقعا به اهداف خود برسید. چرا که برخی عوامل خارج از کنترل شما هستند. اگر شبها هنگام خواب، احساس خستگی نمیکنید، احتمالا برای خوابیدن طبق برنامه دچار مشکل میشوید. اگر یک روز صبح کم انگیزه باشید، آن روز 5000 کلمه از کتابتان را نخواهید نوشت. آنچه که تایم باکس تضمین میکند، چارچوبی است که موفقیت را ممکن میسازد. به عبارت دیگر، اگر کنترل زمان خود را در دست ندارید، ممکن است آنچه را که برنامه ریزی کردهاید انجام ندهید.
تایم باکس در عمل چگونه است؟
هر چند ممکن است عجیب به نظر برسد، اما ایجاد وقفههای زمانی برای کار، بهترین موقع برای شروع نیست. اولین چیزی که به آن نیاز دارید این است که طوری برنامه ریزی کنید که زمان با کیفیتی داشته باشید. دلیل این امر واضح است: اگر از خودتان مراقبت نکنید، همه چیز از کار تا ازدواج شما آسیب خواهد دید. به عبارتی بهتر، با اختصاص زمان کافی برای وعدههای غذایی نشسته، خواب خوب و سرگرمیهای خود، کارهایتان را شروع کنید.
دور دوم تایم باکس، در مورد روابط شماست. در اینجا، شما اساسا از بخشهایی از زندگی خود مراقبت میکنید که صمیمیت و ارتباط را فراهم میکند. چیزهایی که مرکز ثقل زندگی شما به حساب میآید. از آنجایی که این روابط بسیار مهم هستند، بسیار مهم است اهمیت آن را به اطرافیانتان نشان داده و برای افرادی که دوستشان دارید، زمان بگذارید. برای انجام این کار میتوانید یک قرار ماهانه با شریک زندگی خود، یک دورهمی با دوستان و یک یا دو ساعت در روز برای بازی با فرزندان خود ترتیب دهید.
این برنامه ریزی، به ما انگیزه میدهد. ممکن است این نوع برنامهها را آنقدرها هم تجملاتی برگزار نکنید، اما این بدان معنا نیست که نباید برای آنها برنامه ریزی کنید. میتوانید صبحها دو ساعت را به کار انفرادی متمرکز اختصاص دهید و بعد از ظهرها را برای رسیدگی به ایمیلها بگذارید.
این برنامه را با همکاران خود به اشتراک بگذارید تا مطمئن شوید که در زمان نیاز به تمرکز، حواس شما پرت نخواهد شد.
تاکنون ما به دنبال شکست دادن محرکهای داخلی بودیم تا بیشترین کشش را در زندگی روزمره خود داشته باشیم. در این بخش به شما نشان میدهیم که چگونه بسیاری از محرکهای خارجی در دنیای اطراف خود را مدیریت کنید. در این قسمت میخواهیم مانند کدنویسانی که نرم افزار را هک میکنند، کد را شکسته و به نفع خود بازنویسی کنیم.
این کار به شکل عجیبی میتواند ساده باشد. در دهه 1980، کشورها مقررات جدیدی برای صنعت هواپیمایی وضع کردند که باعث منع حواس پرتی خلبان از خدمه کابین و سایر کارکنان در هنگام برخاستن و فرود(خطرناک ترین قسمتهای پرواز) میشد.
این میتواند یک راه حل مفید باشد که در محل کارتان اعمال کنید. دقیقا مانند برخاستن و فرود، بخشهایی از روز شما مهمتر از بقیه روز هستند. در این زمانها باید کاملا روی کارتان متمرکز باشید یا به عبارت دیگر، نباید حواسپرتی داشته باشید.
با قرار دادن یک نشانه(مثلا یک کارت رنگی) روی میز کارتان، وضعیت فعلی خود را برای افراد اطرافتان قابل مشاهده کنید. به همکارانتان در مورد این نماد توضیح دهید و از آنها درخواست کنید تا از جلوگیری سفرتان به سمت حواس پرتی حمایت کنند!
نکته کلیدی این است که وضعیت فعلی خود را برای افراد اطرافتان مشخص کنید.
ایمیل یکی دیگر از منابع رایج حواس پرتی است. امروزه، یک کارمند اداری به طور متوسط حدود 100 پیام جداگانه در روز دریافت میکند که به طور باورنکردنی عادتساز هستند؛ زیرا چیزی به نام پاداشهای متغیر یا شگفتانگیز ارائه میدهند. از آنجایی که هرگز نمیدانید چه چیزی در اینباکس شما نشان داده میشود، کنجکاو میشوید که به بررسی آن ادامه دهید.
مرتب کردن ایمیلهای خود به دو دسته مجزا یک راه موثر برای ترک این عادت است. نویسنده این کتاب روش جالبی برای این کار دارد. او ایمیلهایی که روزانه باید پاسخ بدهد را در پوشهای با علامت «امروز» قرار میدهد. ایمیلهایی که روزهای دیگر هم میشود به آن پاسخ داد نیز به پوشه دوم میروند. او همان روز به سراغ پوشه اول میرود و هفته ای یک بار به سراغ پوشه دوم میرود.
نتیجه: هر روز ایمیلهای کمتری توجه شما را به خود جلب میکند!
ایمیلها تنها عامل حواس پرتی در محل کار نیستند. جلسات بیهودهای که به جایی نمیرسند در اکثر مواقع، زمان و توجه گران بهای شما را هدر میدهند. خوشبختانه، یک راه آسان برای رفع این مشکل رایج اداری وجود دارد.
خیلی راحت به همکاران خود اطلاع دهید که میخواهید این موارد را کنترل کرده و مانع حواس پرتی خود بشوید و میخواهید صرفا زمان خاصی از روز را برای تماس یا جلسات اختصاص دهید.
همین اصل را میتوان برای چتهای گروهی بی وقفه اعمال کنید.
مقالات آنلاین و فیدهای خبری به اندازه جلسات و نرم افزارهای همکاری تیمیباعث حواس پرتی میشوند. اگر متوجه شدید که آنها نیز مانع رسیدن به اهداف شما میشوند، میتوانید از تجربیات نویسنده استفاده کنید. نیر ایال به جای اینکه در ساعات اداری از آخرین اخبار مطلع شود، مقالات جالب را با استفاده از برنامه Pocket در گوشی خود ذخیره میکند. او سپس در زمان پیاده روی روزانه، از عملکرد تبدیل متن به گفتار آن برنامه استفاده کرده و آن مقالات را گوش میدهد. این یک راه مفید برای حفظ تناسب اندام و جلوگیری از حواس پرتی است!
علاوه بر این مورد، برنامههایی مانند Todobook وجود دارند که فید فیس بوک شما را با یک فید خبری که لیست کارهای شما را نشان میدهد جایگزین میکند. در همین حال، DF Tube ویدیوها و تبلیغات پیشنهادی یوتیوب را حذف میکند تا به شما کمک کند تا با دقت بیشتری از سایت استفاده کنید.
نکته دیگر اینکه، جلوگیری از حواس پرتی ارزش آن را دارد که یک لحظه برای مرتب کردن تلفن و دسکتاپ خود وقت بگذارید. اگر دستگاههای شما مملو از صدها برنامهای هستند که به ندرت استفاده میشوند یا کاملا بیفایده هستند، وقت آن است که تمیزکاری را شروع کنید. از شر هر چیزی که به طور منظم استفاده نمیکنید خلاص شوید و موارد باقیمانده را مجددا مرتب کنید تا دسترسی به موارد ضروری مانند گوگل مپ و خدمات حمل و نقل آسان باشد.
هدر دهندگان زمان بدنام مانند فیس بوک و توییتر را در صفحه آخر نگه دارید یا از آنها فقط در دسکتاپ خود استفاده کنید که دیرتر شما را وسوسه کنند.
در مورد دسکتاپ میتوانید تنظیمات نویسنده را کپی کنید و هر فایلی را به جز فایلی که در حال حاضر روی آن کار میکنید، در پوشهای به نام «همه چیز» قرار دهید و در صورت نیاز، از جستجو برای پیدا کردن آنها استفاده کنید.
ما بارها در طول عمرمان تلاش کردهایم تا از عوامل حواس پرتی دوری کنیم. اما این نبردی نیست که بتوان در یک روز پیروز شد و یک جنگ هر روزه است. البته آنقدرها هم که به نظر میرسد این نبرد، دلهره آور نیست و ترفندهای زیادی وجود دارد که به شما در انجام این کار کمک میکند.
یکی از راهکارها برای جلوگیری از حواس پرتی این است که خود را به برنامههایتان متعهد کنید. در این مسیر، برنامههایی هستند که میتوانند به شما کمک کنند. به عنوان مثال، SelfControl دسترسی شما را به وبسایتهای ایجاد کننده حواسپرتی مسدود میکند و به شما اجازه میدهد تا دورههای «وقفه» برای بررسی ایمیلهای خود ایجاد کنید.
همراهی یک دوست در این مسیر هم میتواند به شما کمک کند. حتی اگر دوستی در نزدیکی خود ندارید که برای این کار آماده باشد میتوانید از پلتفرمهایی مانند Focusmate استفاده کنید که شما را با یک نفر دیگر آشنا میکند.
در گام بعدی برای خود، جریمه تعیین کنید. برای مثال، نویسنده تصمیم گرفت هر بار که یک جلسه باشگاه را از دست میدهد، یک اسکناس 100 دلاری بسوزاند. در طول سه سالی که او این جریمه را برای خود در نظر گرفت، حتی یک دلار هم سوخت نداد!
اگرچه این روش در مورد نویسنده موثر بود، اما برای هر تعهدی روش مناسبی نیست. برخی از اهداف مانند توقف ناخن جویدن را نمیتوان با تنبیه خود برطرف کرد زیرا نمیتوانید محرک خارجی را کنترل کنید.
یکی دیگر از ابزارهای پیش تعهد، ایجاد تعهد هویتی است. تصور کنید فردی که در تمام زندگی گوشت خوار بوده، تصمیم گرفته به رژیم غذایی گیاهی روی بیاورد. اگر او خود را به عنوان کسی که گوشت را کنار گذاشته است تعریف کند، احتمالا دچار وسوسه خواهد شد. در مقابل، اگر او خود را گیاهخوار بداند، با تصویر مثبتی خود را تعریف میکند. او کسی نیست که نتواند گوشت بخورد. او کسی است که گوشت نمیخورد.
تعهد هویتی در مورد متعهد شدن به زندگی بر اساس تصویری مثبت از خود آینده است. این تعهد بر حواس پرتی نیز غلبه میکند. اگر خودتان را فردی تصور کنید که حواسپرتی به سراغش نمیآید، به احتمال زیاد آن را به واقعیت تبدیل خواهید کرد.
برخی از علل حواس پرتی شخصی بوده و برخی دیگر ساختاری هستند. در این قسمت به سراغ عوامل دوم میرویم. وقت آن است که در مورد فرهنگهای کاری ناکارآمد صحبت کنیم.
به طور خلاصه مشکل اینجاست: اگر شرکت شما به طور ناکارآمد سازماندهی و اداره شود، تلاشهای شما برای بیحوصلگی در هر مرحله با مشکل مواجه میشود. یکی از رایجترین نشانههای ناکارآمدی محل کار، روشی است که کار به طور فزایندهای وارد «اوقات آزاد» کارکنان میشود.
در عصر تلفنهای هوشمند و اتصال تقریبا بی حد و حصر، شرکتهای بیشتری از کارکنان خود انتظار دارند که در تمام ساعات شبانه روز در تماس باشند و به ایمیلهای کاری و سوالات پاسخ دهند. تا جاییکه اگر در مقابل انجام این کار مقاومت کنید، ممکن است بیکار شوید.
با این حال، مسئله واقعی فناوری نیست. این فرهنگی است که در آن زمان، بد مدیریت میشود و کارگران بیش از حد تحت فشار قرار میگیرند و در نهایت، حواسشان پرت میشود. برای بهبود چنین شرایطی چه کاری میتوان انجام داد؟
پاسخ این است که بستری برای کارکنان ایجاد کنید تا نگرانیهای خود را با خیال راحت بیان کنند. بدون بیان مشکلات خود، احتمال کمی وجود دارد که آنها کنترل بیشتری بر زندگی کاری خود اعمال کنند. کلمه کلیدی در اینجا امنیت است. اگر احساس کنند به خاطر ابراز عقایدشان تنبیه خواهند شد، به احتمال زیاد ساکت خواهند ماند.
رهبران وظیفه ویژهای دارند که این حس امنیت را تقویت کنند و زمانی میتوانند این کار را انجام دهند که آن را الگوی خود قرار داده، خطاپذیری خود را بپذیرند و مرتبا از افرادی که مدیریت میکنند بازخورد بخواهند. این کار یک فضای یادگیری و فرهنگی ایجاد میکند که در آن افراد ریسک میکنند زیرا از شکست نمیترسند.
نرم افزارهای چت گروهی، ممکن است خود مسئول پرت کردن حواس کارمندان بیشماری در سراسر جهان باشد، اما خود این شرکتهای پیام رسان، یک مدل عالی از فرهنگ محیط کار کاربردی ارائه میدهند. مثلا شرکت Slack یک کانال اختصاصی بازخورد دارد که به کارمندان اجازه میدهد افکار خود را در مورد شرکت به اشتراک بگذارند. حتی کانالی به نام «#beef-tweets» ایجاد کرده که به کارگران اجازه میدهد تا مقداری از فشار عصبی خود را روی مدیریت تخلیه کنند.
مهمتر از آن، مدیران به بازخورد پاسخ میدهند و از ایموجیها چشم برای نشان دادن اینکه شکایتی را دیدهاند و از ایموجی دیگری برای اینکه اعلام کنند آن را حل کردهاند استفاده میکنند. این یک روش بسیار ساده است، اما تاثیر زیادی بر ایجاد حس کنترل به کارمندان میدهد.
بچههای امروزی در چه وضعیتی بزرگ میشوند؟
در دوران قدیم اینطور بود که بچهها در فضای باز با دوستانشان وقت میگذراندند، اما اکنون فقط به صفحه نمایشها چشم دوختهاند؛ درست است؟
خیر اشتباه است! بیایید از یک دیدگاه متفاوت و کمتر ایده آل به آن نگاه کنیم و از خود بپرسیم که چرا آنها تا این حد به دستگاههای دیجیتال وابسته هستند.
همانطور که ریچارد رایان (Richard Ryan) و ادوارد دسی (Edward Deci)، محققین رفتار انسانی نشان میدهند، اتکای بیش از حد به محرکهای تکنولوژیکی، شاخص بسیار خوبی از سو تغذیه روانی است. مانند ما، بچهها نیز برای شکوفایی به سه چیز نیاز دارند:
متاسفانه، بسیاری از جوانان این چیزها را در زندگی آفلاین خود دریافت نمیکنند. در مدرسه، آنها توسط قوانین خفه میشوند. در خانه، بار انتظارات والدین خود را به دوش میکشند و اگر در آزمونهای استاندارد، خوب عمل نکنند، در معرض شکست قرار میگیرند. بدتر از آن، زمان کمتر و بدون ساختاری را با دوستان خود میگذرانند.
پس جای تعجب نیست که آنها به دنیای آنلاین رو بیاورند. این تنها فضایی است که آنها میتوانند آزادانه پرسه بزنند و به طور مستقل با دوستان خود تعامل داشته باشند. این یک محیط ایده ال را برای ما به ارمغان میآورد. اگر میخواهید فرزندانتان حواسپرتیهای دیجیتالی خود را کنار بگذارند، باید مطمئن شوید که مواد مغذی روانشناختی لازم برای رشد را به آنها میدهید.
اولین کاری که باید انجام دهید این است که مطمئن شوید آنها زمان زیادی برای بازی کردن در اختیار دارند. مطالعات بیشماری نشان میدهد که چقدر این امر برای توسعه آنها حیاتی است. بهترین کار شما این است که والدین همفکر خود را پیدا کنید و جلسات منظمی را با فرزندانشان برنامه ریزی کنید.
به همان اندازه مهم است که کودکان بدانند چگونه وقت خود را بگذرانند. آنها نیز مانند شما، بیش از حد توانایی یادگیری استفاده از ابزارهای حواس پرتی (که در این مطلب آنها را معرفی کردیم) را دارند. میتوانید با آنها در مورد فناوری و خطرات آن صحبت کنید و از خودشان بپرسید چقدر باید برای تلفنهایشان وقت بگذارند، این کار به این روند کمک کنید.
همچنین باید از تلاشهای آنها برای مدیریت محرکهای خارجی خود حمایت کنید. در مورد موضوع بحث کنید، حتی ممکن است متوجه شوید که گاهی اوقات شما هستید که آنها را از کارهای مهم منحرف میکنید. در نهایت، به آنها کمک کنید تا برای جلوگیری از حواس پرتی، تعهدهایی برای خود ایجاد کنند. به عنوان مثال، دختر نویسنده در پنج سالگی یاد گرفت که از تایمر آشپزخانه برای نظارت بر زمان تماشای برنامههای نتفلیکس استفاده کند. به طرز شگفت انگیزی، این ایده خودش بود!
عموما تصور میکنیم فناوری مسئول بحران حواسپرتی فعلی ما است؛ اما منتقدان معتقدند که تکنولوژی، مغز ما را به زامبی تبدیل نمیکند. اگر واقعا میخواهید حواسپرتی را درک کنید، باید عمیقتر کاوش کنید و در مورد روانشناسی حواسپرتی مطالعه کنید. وقتی فهمیدید حواس پرتی چگونه کار میکند، میتوانید شروع به مقابله با چیزهایی کنید که شما را از مسیر خارج میکند.
فرقی نمیکند دسکتاپ خود را مرتب کنید، عادت فیس بوک خود را ترک کنید یا با خودتان پیمان ببندید، به توصیههای گفته شده در چکیده این کتاب توجه کنید تا میزان حواس پرتیتان کاهش پیدا کند.
توصیه عملی:
حواس پرتی را فقط ده دقیقه به تعویق بیندازید.
آیا تا به حال به سرعت ایمیلهای خود را زیر چراغ قرمز چک کردهاید که تا وقتی چراغ سبز شود، در نیمه راه پاسخ دهید؟ یا شاید در یک لحظه فراغت نگاهی اجمالی به تقویم خود انداخته باشید و متوجه شوید که آیا شاید برای یک جلسه دیر کردهاید. این نوع حواسپرتیهای به ظاهر بی اهمیت، تمایل دارند زمانی به آنها رسیدگی شود که شما باید بهره وری و تمرکز بیشتری داشته باشید.
اینجاست که «قانون ده دقیقه» وارد میشود. دفعه بعد که توسط توییتر یا تلفن هوشمندتان وسوسه شدید، به خود بگویید که اجازه تسلیم شدن را دارید، اما فقط بعد از ده دقیقه.
به احتمال زیاد، زمانی که آن ده دقیقه تمام شد، در کار خود غرق شدهاید و حتی متوجه گذر زمان هم نشدهاید.