کتاب مدیریت ۳.۰ (چاپ ۲۰۱۰)، راهکارهایی برای رهبری سازمانهای امروزی نشان میدهد؛ سازمانهایی که بیشتر شبیه سیستمهای زنده هستند تا دستگاه. این کتاب روشهای کاربردی را به شما یاد میدهد تا فضاهایی را به وجود بیاورید که در آن تیمها خودبهخود رشد میکنند و خودشان را با شرایط وفق میدهند. این روشها از تجربههای موفق در شرکتهایی مثل مایکروسافت، اسپاتیفای و آیانجی بانک گرفته شدهاند. با این دیدگاه تازه، پیچیدگی دیگر یک مشکل نیست؛ بلکه به یک نقطهقوت تبدیل میشود و به شما کمک میکند سازمانهایی بسازید که با تغییر پیوسته، قویتر میشوند.
یورگن آپلو یکی از پیشگامان رویکردهای مدیریتی بر پایهی پیچیدگی و به وجود آورندهی چارچوب مدیریت ۳.۰ است. او بعد از کار کردن در جایگاه مدیر ارشد فناوری اطلاعات در شرکت ISM eCompany، یکی از بزرگترین ارائهدهندگان راهکارهای کسبوکار الکترونیکی در هلند، حالا روی کمک به سازمانها برای سازگار شدن با چالشهای مدیریت نوین تمرکز دارد. او نویسندهی کتابهای «چگونه جهان را تغییر دهیم» و «استارتاپ توسعه و شکست» است و بهطور منظم کارگاههایی دربارهی روشهای مدیریت تطبیقی در سراسر جهان برگزار میکند.
اصول جدید مدیریت را یاد بگیرید.
ابزارهای اصلی مدیریت، مثل هدفهای روشن، پیگیریهای منظم و پاداش بر اساس کارکرد، زمانی کافی به نظر میرسیدند؛ اما سازمانهای امروزی الگوهایی از خود نشان میدهند که این ابزارهای قدیمی دیگر به کارشان نمیآید. موفقیت تیمها گاهی از راههای غیرمنتظره به دست میآید و نوآوری از جاهای غیرمنتظره سرچشمه میگیرد. بعضی گروهها خیلی راحت خودشان را با شرایط جدید وفق میدهند؛ درحالیکه بقیه حتی با تغییرات کوچک هم مشکل دارند. یک فهم تازه دربارهی سازمانها به وجود آمده است: آنها مثل سیستمهایی پیچیده و پویا عمل میکنند، نه مثل دستگاههایی با رفتار پیشبینیپذیر.
در خلاصه کتاب مدیریت 3.0، خواهید دید که شرکتهایی مثل آیانجی بانک، مایکروسافت و اسپاتیفای چطور این دیدگاه را در عمل اجرا کردهاند. شما یاد میگیرید فضاهایی را فراهم کنید که تیمها بهطور طبیعی در آن رشد کنند، خودشان را با شرایط سازگار کنند و تغییرات کوچک به نتایج خیلی خوبی برسند. این رویکرد، پیچیدگی سازمانی را از یک مشکل دستوپاگیر به یک فرصت باارزش تبدیل میکند.
سازمانهای امروزی مثل شبکههایی بههمبافته عمل میکنند که دائم در حال تغییر و سازگار شدن هستند. همین دیدگاه ساده، طرز فکر ما نسبت به مدیریت و رهبری را کاملاً عوض میکند و درهای تازهای را به روی روشهای سازماندهی شرکتها و تیمهایمان باز میکند. اجازه بدهید نگاهی به تغییرات مدیریت در طول سه دورهی مشخص بیندازیم.
دورهی اول – مدیریت ۱.۰: سازمان را یک دستگاه در نظر میگرفت. مدیران باور داشتند میتوان با کارهای مستقیم، نتایج را کنترل کرد: پاداش برای کارایی بهتر، ضربالاجلهای سختگیرانه برای سرعت بیشتر و روشهای خشک برای کیفیت بالاتر. ساده، واضح و کاملاً اشتباه. این نگاه ماشینی به بنبست رسید؛ چون ذات پیچیدهی انسان را به ورودیها و خروجیهای ساده تبدیل میکرد.
دورهی دوم – مدیریت ۲.۰: با روشها و سیستمهای نوین به وجود آمد. شرکتها به اجرای روشهای چابک و فرآیندهای بهینه روی آوردند. این ایدهها فکرهای تازهای را مطرح کردند؛ ولی هنوز هم حق مطلب را ادا نمیکردند. فرض بر این بود که سازمانها الگوهایی پیشبینیپذیر را دنبال میکنند؛ شبیه نرمافزاری که برنامهریزی شده باشد. تیمها وقت خیلی زیادی را صرف پیادهسازی چارچوبها و روشها کردند؛ اما اغلب دیدند که پیشرفتهای اولیه با برگشت کارکنان به رفتارهای قبلی، کمرنگ میشوند.
هر دو رویکرد موفق نبودند؛ چون سازمانها طبیعتی شبیه به سیستمهای اجتماعی پویا دارند. شرکتی را در ذهن تصور کنید که تار و پودی از روابط و کنشهای متقابل است و الگوهایی چنان باارزش و گوناگون به وجود میآورد که نه پیشبینیپذیر هستند و نه قابلکنترل. هر فرد با طرز فکر، تواناییها و روش کار مخصوص به خود وارد میشود. این عناصر به شکلهای بیشماری با هم ترکیب میشوند و هر روز فرصتها و چالشهای تازهای به وجود میآورند.
برای مثال، یک شبکهی اجتماعی را در نظر بگیرید. یک تغییر کوچک مانند یک پیام تازه، یک ایدهی مشترک یا یک طرز فکر متفاوت، موجی از تأثیرات را در کل سیستم به راه میاندازد. روش کار سازمانها هم دقیقاً همینطور است. یک تغییر کوچک در یک تیم روی کل شرکت اثر میگذارد. خطمشیهای جدید، چگونگی تعامل تیمها را تعیین میکنند. تغییرات ساده در روندها، الگوهای همکاری را عوض میکنند. یک جابهجایی کوچک در شیوههای ارتباطی میتواند نحوهی همکاری بخشها را بهکلی دگرگون کند.
اینجاست که به مدیریت ۳.۰ میرسیم. مدیریت ۳.۰ به سازمانها به چشم شبکههایی سازگارپذیر نگاه میکند که بهجای کنترل خشک و بیروح، با انعطافپذیری و رشد طبیعی شکوفا میشوند. آیانجی بانک نمونهی خوبی از این رویکرد است. این بانک قوانین دستوپاگیر را به استقلال عمل تیمی بر پایهی اصول روشن، نوآوری سریعتر، تعهد بیشتر کارکنان و رضایت بالاتر مشتریان تبدیل کرد. مدیران توانمند با برداشتن موانع و قویتر کردن ارتباطات، این قدرت سازگاری را پرورش میدهند و عدم اطمینان را فرصتی برای پیشرفت میدانند. سازمانهایی که پیچیدگی را بهجای دشمنی، به خدمت میگیرند، قویتر، خلاقتر و در جذب مشارکت تیمهای خود موفقتر میشوند.
در ادامهی خلاصه کتاب مدیریت 3.0، راههای عملی را برای ساختن محیطهایی بررسی خواهیم کرد که افراد بهطور طبیعی بخواهند در آن بهترین کار خود را انجام دهند. راز این کار در همکاری با الگوهای اساسی سیستمهای انسانی، نه مقابله با آنها، است که با چگونگی عملکرد واقعی انگیزه در سازمانهای پیچیده شروع میشود.