این کتاب (2023) به تاثیر عمیق شش ماده خام بر روند تمدن بشری میپردازد: ماسه، نمک، آهن، مس، نفت و لیتیوم.
با مطالعه این کتاب متوجه خواهید شد که چگونه این عناصر نه تنها امپراطوریها را ساخته و نابود کردند، بلکه برای شکل دادن آینده هم بسیار مهم هستند. این کتاب سفری دلچسب به دنیای مواد خام، از دوران باستان تا عصر دیجیتال است.
اد کانوی در حال حاضر به عنوان ویراستار اقتصاد و داده اسکای نیوز فعالیت میکند و به عنوان یک ستون نویس برای نشریه تایمز قلم میزند. تخصص او باعث شد تا کتاب پرفروش اجلاس: برتون وودز، 1944: جی ام کینز و شکلدهی مجدد اقتصاد جهانی را بنویسد.
قدرت مواد خام در طول تاریخ را کشف کنید.
ما امروز به وسایل روزمره اطراف خود عادت کردهایم. یک تلفن برای ما خیلی عادی است و هرگز به آن به چشم یک ابزار پیچیده با جزئیات بسیار نگاه نمیکنیم. همینطور یک خانه در ذهن ما فقط یک خانه است، یک موجود واحد و نه ترکیب پیچیدهای از فلز، چوب و سیمکشی.
اگر کمی فکر کنید، هر وسیله در اطراف ما سفری پرماجرا را پشت سر گذاشته تا به جایی که امروز قرار دارد برسد. از گازی که به اجاق ما میآید گرفته تا فلزاتی که از آنها در ساخت ماشین استفاده میکنیم، تمامی این مواد در تار و پود تاریخ و نوآوری بشر بافته شدهاند. هر چند وقت یکبار به این سوال فکر میکنید که آهن در هسته یک ستاره تشکیل شده و منشا کیهانی دارد؟
در این کتاب میخواهیم در مورد شش ماده مهم حرف بزنیم که نه تنها امکانات لازم برای ما را فراهم کردهاند، بلکه قرار است آینده ما را نیز تغییر دهند.
در این کتاب میبینیم که چگونه ماسه، نمک، آهن، مس، نفت خام و لیتیوم نقشهایی اساسی در شکل دادن به جهان و جایگاه امروزی ما ایفا کردهاند.
در داستان تمدن بشری، ماسه نمادی است برای تکامل موجودات زمینی و همچنین نوآوریهای بشر.
این ماده خام که اغلب نادیده گرفته میشود، بخشی جداییناپذیر از تاریخ بشر است. مادهای که شاهد ظهور و سقوط امپراتوریها و شکلگیری دنیای مدرن ما بوده است.
البته شکلگیری ماسه، ریشه در فرآیندهایی طبیعی، بسیار قدیمیتر از تاریخ بشر دارد. ماسه طی هزاران سال، از فرسایش سنگ، توسط آب و باد شکل گرفته است. این دانههای ریز از قله کوهها، از طریق رودخانهها، به اقیانوسها سفر کردهاند، حتی برخی از آنها از فعالیتهای آتشفشانی ناشی شدهاند.
در دوران باستان از ماسه برای ایجاد بتن و ملات استفاده میشد. موادی که پایههای تمدن اولیه بشر را ساختند. در زمان حال، ماسه سنگ هنوز مادهای بنیادی و مهم به حساب میآید. در جهان فناوری از ماسه به شکل سیلیکون استفاده میشود. سیلیکون مهمترین ماده برای ساخت نیمههادیهایی است که در تراشههای تلفن هوشمند و سرورهای اینترنت کاربرد دارند.
در عصر حاضر تقاضا برای ماسه بی سابقه است. جدا از فناوری دیجیتال، ماسه یک ماده خام حیاتی در ساخت و ساز، صنعت شیشه و حتی تولید لوازم آرایشی است. استخراج بیحد ماسه، نگرانیهای زیست محیطی زیادی ایجاد میکند.
در حالی که ماسه موجود در سواحل، بستر رودخانهها و اقیانوسها را برداشت میکنیم، کم کم با این واقعیت روبرو میشویم که ماسه منبعی نامحدود نیست.
استخراج بیش از حد ماسه محیط زیست ما را تهدید میکند، جریان رودخانهها را مختل میکند، سواحل را فرسایش میدهد و حتی بر استحکام پلها و سدها تاثیر میگذارد.
داستان شن و ماسه داستان چالشهای بیپایان است. همانطور که ما به نوآوری و ساختوساز ادامه میدهیم، یافتن راههایی برای حفظ اکوسیستمهای طبیعی مهم میشود.
داستان ماسه، نبوغ انسان و تاثیر صنایعی که این ماده خام را به بافت زندگی روزمره ما تبدیل میکند، برجسته میکند.
از آغاز زندگی ماسه در زیر آب تا استفاده از آن به عنوان شیشه در یک آسمان خراش، داستان قابل توجهی از اقتباس و نوآوری است.
وقتی کمی عمیقتر در مورد ارتباط دنیای طبیعی با پیشرفت بشر فکر میکنیم، به مادهای جذابی که به نام پتاسیم نیترات است بر میخوریم. این ماده ساده، نقشی اساسی در تغییر شکل ژئوپلیتیک و تجارت جهانی ایفا کرده و تاثیر عمیقی بر منابع طبیعی گذاشته است.
پتاسیم نیترات، نقش مهمی در کشاورزی و جنگ داشت. مادهای که هم برای ساخت کود و هم باروت کاربرد دارد. داستان این نمک روایتی است از قدرت، نوآوری و تلاش بیوقفه انسان برای پیشرفت.
ریشه پتاسیم نیترات به دوران باستان باز میگردد، زمانی که در شرق آسیا کشف شد. فرهنگهای مختلف در سراسر جهان به پتانسیل عظیم آن پی بردند و از آن برای پیشبرد قدرت نظامی خود استفاده کردند. این ماده شیمیایی ساده که از زمین به دست میآید، نتایج جنگها و سرنوشت امپراتوریها را تغییر داد.
اما نقش این نمک به عنوان یک کود به همان اندازه مهم بود. پتاسیم نیترات با غنی کردن خاک و افزایش باروری محصولات، به رشد جمعیت کمک کرد و باعث انقلابی در صنعت کشاورزی شد.
استخراج و فرآوری پتاسیم نیترات نشان دهنده نبوغ انسان و تلاش بی وقفه برای افزایش کارایی است. از روشهای اولیه و پر زحمت جمعآوری خاک غنی از نمک تا استفاده از آن در مقیاس صنعتی، هر مرحله منعکس کننده پیشرفت تکنولوژیکی ما است.
پیامدهای ژئوپلیتیکی این نمک نیز عمیق است. در طول تاریخ، کشورها برای کنترل سرزمینهای غنی از معادن نمکی با هم رقابت میکردند، جنگهای متعدد را به راه انداختند و مرزها را تغییر دادند. جستوجو برای نمک یک محرک کلیدی در شکل گیری استعمار و بازترسیم نقشه جهان مدرن بود.
در زمینه چالشهای جهانی امروز، داستان نمک درسهای ارزشمندی ارائه میدهد. این داستان، اهمیت تعادلی ظریف بین بهرهبرداری از منابع طبیعی و حفظ آنها را برجسته میکند.
همانطور که ما با تغییرات آبوهوایی و کاهش منابع طبیعی دست و پنجه نرم میکنیم، تاریخچه نمک میتواند رویکرد ما را برای مدیریت منابع و نظارت بر محیط زیست تغییر دهد.
داستان نمک، بازتابی است از آرزوی انسان، رابطه ما با جهان طبیعی و پیامدهای پیشبینی نشده تلاشهای ما.
نمک، یک یادآوری مهم است که حتی پیش پا افتادهترین مواد هم میتوانند تاثیر گستردهای بر روند تاریخ داشته باشند.
بعد از داستان دووجهی نمک، به حماسه آهن میرسیم.
این حماسه، داستانی از نوآوری متالورژیک است که تمدن بشری را بازتعریف کرد، از سازههای باستانی گرفته تا قلب جنگهای مدرن. آهن، به عنوان عنصری معمولی، همراهی همیشگی در تاریخ بشریت بوده است.
آهن برای اولین بار به عنوان یک ماده برای ساخت ابزارهایی استفاده شد که از نظر استحکام و دوام بینظیر بودند. اما کشف آن فقط یک جهش تکنولوژیکی نبود، بلکه یک تغییر پارادایم بود که شکل جهان را تغییر داد. ابزارها و سلاحهای آهنی فرصتهای جدیدی را به وجود آوردند و کشاورزی، جنگ و ساختارهای اجتماعی را متحول کردند.
حکایت آهن با کوره و چکش آهنگران در هم آمیخته است.
هنر آهنگری نسل به نسل منتقل شد و از یک هنر عرفانی به سنگ بنای انقلاب صنعتی تبدیل شد. قدرت آهن فقط در ابزارهای ساخته شده از آن نبود، بلکه در تغییراتی اجتماعی بود که به خاطر آهن رخ داد. به کمک آهن، امپراتوریها رشد یا سقوط کردند، شهرها تغییر شکل دادند و کل اقتصاد روی ستون این فلز بنا شد.
اما داستان آهن وقتی به نقش این فلز در جنگ می رسد، تاریک میشود.
همان فلزی که مزارع را شخم میزد و بناهایی زیبا میساخت، یکباره به اسلحه تبدیل شد. این روایت با دوگانگی اخلاقی آهن روبرو میشود: نمادی از پیشرفت و ویرانی. این تضاد، پیچیدگی بشر را منعکس میکند. انگیزه زیادی برای پیشرفت و ظرفیتی بی پایانی برای تخریب.
در دوران مدرن، نقش آهن همچنان در زندگی روزمره احساس میشود.
از ساخت آسمانخراشها گرفته تا وسایل نقلیهای که سرزمینهای دور را به هم وصل میکنند، آهن و آلیاژ آن، فولاد، محور وجودی جهان ما هستند. با این حال، این وابستگی بدون هزینه نیست. اثرات زیست محیطی تولید آهن و فولاد یک نگرانی مهم است و چالشهایی ایجاد میکند که راه حلهایی نوآورانه میطلبد.
داستان آهن، از آهنگران باستانی تا موتورهای مدرن، گواهی بر نبوغ و جاهطلبی انسان است.
این داستان، روایتی است که ما را وادار میکند تا در مورد رابطه خود با موادی که دنیای ما را شکل میدهند و مسئولیتی که با استفاده از قدرت دگرگون کننده آنها به وجود میآید فکر کنیم.
بیایید اکنون به داستان مس بپردازیم.
این فلز مهم، یکی از مهمترین عناصر در تمدن مدرن است. داستان مس با ورود برق به مناطق روستایی آمریکا در دهه 1940 در هم میآمیزد. در این زمان، برق فقط یک ابزار مفید نبود، بلکه یک شگفتی بود که زندگی را متحول کرد. مس نقشی محوری در این جنبش ایفا کرد و جوهره برقرسانی را فراهم آورد.
اهمیت مس ریشه در خواص منحصر به فرد آن دارد: رسانایی عالی، شکل پذیری (به این معنی که می توان آن را به شکل سیم در بیاوریم) و البته دوام. این ویژگیها، مس را در تولید و توزیع برق ضروری میکند. از سیمهای برق خانگی گرفته تا شبکههای گسترده توزیع برق، مس قهرمان گمنام تاریخ است.
به غیر از کاربرد فیزیکی قابل توجه آن، استخراج و تصفیه مس گواهی بر نبوغ انسان است. فرآیندی که طی قرنها تکامل یافته و امروز منعکس کننده پیشرفتهای ما است.
از استخراج سنتی مس گرفته تا عملیات صنعتی عظیم، استخراج مس نشان دهنده توانایی ما برای غلبه بر محدودیتهای طبیعی است. داستان مس هم روایتی از تاثیر بر محیط زیست است. استخراج معادن در مقیاس بزرگ، منظره زمین را متحول کرده و سوالاتی در مورد مدیریت منابع طبیعی ایجاد کرده است.
با پیدایش انرژیهای تجدیدپذیر و ماشینهای الکتریکی، نقش مس مهمتر از همیشه میشود. توسعه فناوریهای سبز به در دسترس بودن مس بستگی دارد. نیاز به مس بیشتر برای کاهش تولید کربن، در حالی که با عواقب زیست محیطی استخراج مس دست و پنجه نرم می کنیم، یک پارادوکس دشوار است.
در مورد مس هم لازم است که حواسمان به منابع سیارهمان باشد. همانطور که ما در دوراهی برق رسانی و حفظ محیط زیست قرار داریم، داستان مس بیش از هر زمان دیگری بر تعامل پیچیده بین نوآوری و جهان طبیعی تاکید میکند.
در چشمانداز جهان مدرن، داستان نفت از خواص فیزیکی آن فراتر میرود و همه جنبههای زندگی ما را تحت تاثیر قرار میدهد. این داستان نشان میدهد که چگونه یک ماده ساده، جهان ما را تغییر داده است.
داستان نفت با کشف و استخراج آن آغاز میشود، فرآیندی که با نبوغ انسانی و پیگیری بی وقفه رخ داد. اکتشاف نفت، ترکیبی از علم، شهود و درک عمیق زمین شناسی بود.
زمینشناسانی مانند ارنی برگ خود را به چیزی بیش از مهارتهای اکتشافی و ابزار اولیه مجهز کردند و توانستند ثروتهای پنهان شده در زیر شنهای بیابان را پیدا کنند. اکتشافات آنها، مانند میدان نفتی غوار، نه تنها چشمانداز خاورمیانه را تغییر داد، بلکه سیاست و اقتصاد جهانی را نیز عوض کرد. این تحول، نشاندهنده ظهور دولتهای نفتی بود، کشورهایی که ثروت و نفوذشان با نفت به طور تصاعدی افزایش یافت.
با این حال، داستان نفت فقط مربوط به ثروت و قدرت نیست. این داستان همچنین یکی از عجیبترین داستانهای تخریب محیط زیست است.
با بهرهبرداری از این ذخایر عظیم انرژی، ما مجموعهای از پیامدهای زیست محیطی را به راه انداختیم. سوزاندن سوختهای فسیلی، در درجه اول نفت و گاز، سهم عمدهای در انتشار گازهای گلخانهای داشته و تغییرات آب و هوایی را تسریع میکند. این تخریب شدید زیست محیطی باعث میشود که در مورد هزینه واقعی وابستگی خود به نفت دوباره فکر کنیم.
علاوه بر این، نقش نفت خام فراتر از تولید انرژی است. نفت یک عنصر کلیدی در تولید محصولاتی بیشمار، از پلاستیک گرفته تا داروسازی است. کاربرد گسترده مشتقات نفتی بر نقش جدایی ناپذیر آن در صنعت مدرن و زندگی روزمره ما تاکید دارد. با این حال، این وابستگی سوالات مهمی در مورد پایداری و آینده سیاره ما ایجاد میکند.
عصر نفت، به دنبال عصر زغال سنگ، بشریت را به سوی رشد و توسعهای بیسابقه سوق داد و افزایش حمل و نقل موتوری، از اتومبیل گرفته تا هواپیما را تسهیل کرد و نحوه حرکت و تعامل ما با یکدیگر را تغییر داد.
نفت کاتالیزوری برای رشد اقتصادی، افزایش درآمد و بهبود استانداردهای زندگی در سراسر جهان بوده است. با این حال، این پیشرفت با هزینههایی همراه بوده که ما به تازگی در حال درک آن هستیم.
در قرن بیست و یکم، داستان نفت در یک مقطع حساس قرار دارد. همانطور که ما با تغییرات آب و هوایی و تخریب محیط زیست روبرو هستیم، دستیابی به منابع انرژی جایگزین ضروری است. انتقال از سوختهای فسیلی به انرژیهای تجدیدپذیر نه تنها یک ضرورت زیستمحیطی بلکه یک امر سیاسی و اقتصادی نیز هست.
بنابراین، داستان نفت خام در جامعه مدرن داستانی پیچیده و چند وجهی است. این داستان ما را وادار میکند تا به رابطه خود با این منبع حیاتی فکر کنیم و آیندهای را تصور کنیم که در آن انرژی، محیط زیست و اقتصاد در تناسب با یکدیگر باشند.
همانطور که ما در چهارراه تغییراتی بنیادی ایستادهایم، درسهایی از تاریخ نفت میتواند ما را به سوی جهانی پایدارتر و عادلانهتر راهنمایی کند.
در میان مناظر جذاب شیلی، منطقه زیبای سالار د آتاکاما، Salar de Atacama، با چشمانداز بینظیر، داستانی شگفتانگیز و نگران کننده دارد.
این تپه نمکی پهناور، با سطحی قرمز مایل و به قهوهای، شبیه به سیارهای بیگانه در قلب یکی از خشک ترین مناطق زمین است. منظره منحصر به فرد آن که توسط ابرهای بارانی رشته کوههای آند و شیلی شکل گرفته است، اکوسیستمی نادر ایجاد میکند. در این منطقه، مخزن وسیعی از آب نمک سرشار از لیتیوم، یکی از عناصر مهم در دنیای مدرن قرار دارد.
لیتیوم، سبکترین فلز دنیا است و یکی از قدیمیترین عناصری که از مهبانگ بهجا مانده به شمار میرود، این فلز دارای ویژگیهای منحصربهفردی است که آن را در عصر تکنولوژی محور ما غیرقابل جایگزین میکند.
پتانسیل الکتروشیمیایی بینظیر آن، لیتیوم را به عنصری مهم در صنعت باتری تبدیل کرده است. عنصری که برای حرکت به سوی انرژیهای تجدیدپذیر و خودروهای الکتریکی ضروری است. سالار د آتاکاما، بزرگترین منبع لیتیوم، نقشی اساسی در این انتقال دارد.
با این حال، استخراج لیتیوم از این سرزمین بکر بدون ضرر نیست. این فرآیند، ساده و در عین حال گسترده، برگرفته از تکنیکهای تولید نمک در دنیای باستان است، اما در مقیاسی عظیم.
همانطور که آب نمک در حوضچههای عظیم برای تبخیر انبار میشود، کلرید لیتیوم غلیظ هم به همین ترتیب استخراج میگردد. تاثیر زیست محیطی این استخراج سوالات عمیقی ایجاد میکند. آیا ما صرفا داریم یک شکل از آلودگی را با شکل دیگری جایگزین میکنیم؟ نگرانیای که نمیتوان نادیده گرفت، چالشهای استفاده از آب در این منطقه خشک، تاثیر بالقوه بر اکوسیستمهای محلی و پایداری عملیات استخراج است.
پارادوکس سالار د آتاکاما مظهر تلاش بیوقفه ما برای دستیابی به مواد لازم برای پیشرفت فناوری و بهبود زندگیمان است. این داستان، روایتی است که جذابیت دنیای مادی را با مسئولیتپذیری و محیطزیست در هم میآمیزد. همانطور که از فناوریهایی که لیتیوم ممکن میکند شگفت زده میشویم، باید در بهرهبرداری از منابع زمین دقت کنیم.
مواد معمولی مانند ماسه، نمک، آهن، مس، نفت و لیتیوم بخشهایی اساسی از منابع زمین هستند.
این منابع همچنین اجزای محوری تاریخ بشر، حال و آینده ما هستند. از خاستگاه کیهانی این مواد گرفته تا اکتشافات باستانی و کاربردهای مدرن، این مواد اثر عمیقی بر تمدن، فناوری و محیط اطراف ما داشتهاند.
با شنیدن داستانهای این مواد، میتوانیم ببینیم که چگونه آنها بر زندگی روزمره ما اثر میگذارند و با آنها ارتباط برقرار میکنند. به طور حیاتی، ما باید بین استفاده از این منابع کاربردی و محافظت از سیاره خود تعادل ایجاد کنیم.