کتاب شاید نیاز داری با یک نفر حرف بزنی (سال 1999) یک خودزندگینامهی خاص است که در آن لوری گاتلیب، یک رواندرمانگر، داستان خود را روایت میکند؛ اینکه چگونه بعد از گرفتار شدن در یک بحران شخصی، روی تخت رواندرمانی نشست. او با فکر کردن دربارهی تجربههای خود بهعنوان یک درمانگر و یک بیمار و با ارتباط دادن این تجربهها به داستانهای چهار نفر از بیمارانش، درک عمیقتری از حرفهی خود و خویشتن به دست آورد.
لوری گاتلیب، رواندرمانگر و نویسندهی آمریکایی، ساکن لسآنجلس است. او نویسندهی کتاب پرفروش نیویورکتایمز با عنوان «باهاش ازدواج کن: چرا باید به یک آقای بهاندازهی کافی خوب راضی باشی» (سال ۲۰۱۰) و کتاب پرفروش لسآنجلس تایمز و واشنگتن پست با نام «چوبخط: خاطرات خود سابقم» (سال ۲۰۰۰) است. گاتلیب ویراستار همکار مجلهی آتلانتیک است و ستون مشاورهی هفتگی «تراپیست عزیز» را در این مجله مینویسد. نوشتههای او در نشریههای معتبر دیگری مانند مجلهی نیویورک تایمز، اسلیت و اُ، مجلهی اپرا، نیز منتشر شدهاند.
از دید یک درمانگر و یک بیمار، با سازوکار رواندرمانی آشنا شوید.
اگر فردی را میشناختید که از بیماری روانی یا یک بحران شخصی جدی مانند طلاق یا افسردگی رنج میبرد، چه توصیهای به او میکردید؟ شاید میگفتید: «شاید نیاز داری با یک نفر حرف بزنی». و منظور شما از یک نفر در اینجا، یک رواندرمانگر بود.
اما اگر فرد دچار مشکل، خود یک درمانگر باشد، چه؟ این دقیقاً موقعیتی بود که لوری گوتلیب در آن قرار گرفت؛ زمانی که خود درگیر یک بحران شخصی شد. مانند بسیاری از درمانگران، او نیز نزد یک متخصص سلامت روان دیگر رفت: یک درمانگر که روی تخت رواندرمانی درمانگر دیگری نشسته است.
این موقعیت شاید عجیب به نظر برسد؛ اما برای نویسنده، زمینهساز اتفاقات ارزشمندی شد. این تجربه به او امکان داد تا از نزدیک، سازوکار رواندرمانی را از منظر یک بیمار درک کند. سپس، با ارتباط تجربههای خود با تجربههای بیمارانش، بهویژه چهار نفر از آنها که در خلاصه کتاب شاید نیاز داری با یک نفر حرف بزنی معرفی میشوند، درک عمیقتری از خود و حرفهاش به دست آورد. جزئیات این داستانها برای حفظ حریم خصوصی بیماران تغییر کرده است؛ اما حقیقتها و درسهای اساسی آنها همچنان پابرجاست.
نویسنده معمولاً جلسهی اول رواندرمانی را با این سؤال آغاز میکند: «خب، چه چیزی تو را امروز به اینجا آورده است؟»
پاسخی که بیمار به این سؤال میدهد، «مشکل اولیه» او نامیده میشود؛ مشکلی که او را به مطب درمانگر کشانده است تا راهحلی برای آن پیدا کند. این مشکل ممکن است مشخص باشد؛ مانند از دست دادن یکی از عزیزان یا ابتلا به حملات هراس. یا مبهم باشد؛ مانند حس کلی گیر افتادن در زندگی. اما متأسفانه، مشکل اولیهی بیمار معمولاً مشکل واقعی و زیربنایی او نیست و راهحلی که به دنبالش است هم راهحل واقعی نیست.
برای نمونه، نویسنده از مردی به نام جان نام میبرد که فیلمنامهنویس تلویزیون بود و با مجموعهای بهظاهر ساده از مشکلات اولیه به او مراجعه کرد. جان از بیخوابی رنج میبرد، با همسرش اختلاف داشت و در محیط کار احساس فشار میکرد؛ زیرا معتقد بود همهی همکارانش نادان هستند. برای او، راهحل این مشکلات هم بهظاهر ساده بود: او فقط میخواست خوابی آرام داشته باشد و دربارهی همسر و همکارانش با درمانگر درددل کند.
اما مشکلات واقعی او و راهحلهایشان بسیار عمیقتر بودند. این مشکلات به حوادث غمانگیزی در گذشتهاش برمیگشتند. هنگامی که جان فقط شش سال داشت، مادرش در تصادف با یک خودرو کشته شد. سپس، در بزرگسالی، او خود در یک سانحهی رانندگی پسرش را از دست داد؛ پسری که در آن زمان، بهطور اتفاقی، او هم ششساله بود.
این دو اتفاق غمانگیز، مجموعهای از مشکلات شخصی و عاطفی را برای جان به وجود آوردند؛ مانند اندوهی که هرگز به رسمیت نشناخته بود و ناتوانی در آسیبپذیر بودن در برابر دیگران. حتی در جلسات رواندرمانی با نویسنده، او برای نزدیک به شش ماه، مرگ پسرش را پنهان کرد و نتوانست کاملاً با درمانگر ارتباط برقرار کند. در عوض، با شوخیهای نابهجا، توهین، وقفه انداختن در گفتوگو و رفتارهای گستاخانهی دیگر، مانند فرستادن پیامک در میانهی جلسه، از سؤالهای درمانگر طفره میرفت.
به رسمیت شناختن اندوه و یادگیری آسیبپذیر بودن در برابر دیگران، راهحلهای واقعی برای مشکلات عمیق او بودند؛ اما او برای رسیدن به نقطهای که حتی بتواند این مشکلات را تشخیص دهد، راه درازی را طی کرد. این موضوع دربارهی بیشتر بیماران، حتی زمانی که خودشان درمانگر هستند، صدق میکند. در بخش بعدی کتاب شاید نیاز داری با یک نفر حرف بزنی، به دلایل این موضوع خواهیم پرداخت.
یک پاسخ
“صرفنظر از موقعیتمان، حتی در سختترین شرایط، همچنان آزادی داریم تا به شکلی با آن روبهرو شویم. برخی روشها سالمتر از دیگر روشها هستند”
کتاب خیلی خیلی مفیدی بود همیشه حس میکردم که مشکلاتم انگار ریشه مشترکی دارند ولی هیچ وقت نتونسته بودم اون مشکل زیربنایی رو تشخیص بدم این کتاب تو این مسیر خیلی خیلی کمک کننده است.