کتاب تحلیل اوراق بهادار (1934) اصولی را میگوید که سرمایهگذاران موفق را از کسانی جدا میکند که فقط دنبال سود سریع در بازار هستند. این کتاب به شما یاد میدهد چطور یک سرمایهگذاری را از دید ارزش واقعی آن بررسی کنید. با استفاده از مثالهای واقعی مربوط به دوران رکود بزرگ که هنوز هم مهم هستند، ابزارهای تحلیلی لازم را یاد میگیرید تا بتوانید در بلندمدت ثروت بسازید و در زمان رکود از سرمایهتان محافظت کنید.
بنجامین گراهام، استاد امور مالی در مدرسهی کسبوکار کلمبیا بود و روشی به اسم سرمایهگذاری ارزشی را پایهگذاری کرد. وارن بافت کتاب دیگر او به اسم «سرمایهگذار هوشمند» را بهترین کتاب سرمایهگذاری در تمام دورانها معرفی کرده است. خود وارن بافت در دانشگاه کلمبیا زیر نظر گراهام درس خوانده بود.
دیوید داد همکار گراهام در دانشگاه بود. این دو نفر با همکاری هم، دیدگاهی را گسترش دادند که خیلی از سرمایهگذاران حرفهای بر اساس آن آموزش دیدند. داد نقش مهمی در طراحی برنامههای آموزشی داشت که بعدها سرمایهگذاران برجستهای را تربیت کرد.
ست کلارمن مدیرعامل گروه Baupost است که بیشتر از سی میلیارد دلار سرمایه را با اصول سرمایهگذاری ارزشی مدیریت میکند. کتاب او، «حاشیهی امن»، به یکی از منابع مهم سرمایهگذاری تبدیل شده است و نسخههای اولیهاش با قیمتهای خیلی بالا خرید و فروش میشوند.
رازهای سرمایهگذاری همیشگی را یاد بگیرید تا ثروتتان را بیشتر و آن را حفظ کنید.
در دنیای امروز، اگر بخواهید از پولتان محافظت کنید و آن را بیشتر کنید، فقط نباید به شانس یا حرکات سریع در بازار تکیه کنید. سرمایهگذاران بزرگ بادقت به بازار نگاه میکنند و با اصول مشخصی تصمیم میگیرند. این دیدگاه باعث میشود فرصتها را بهتر ببینند و تصمیمهای منطقیتری بگیرند. کتاب تحلیل اوراق بهادار نشان میدهد که چطور نگاه تحلیلی و تصمیمگیری حسابشده طرز برخورد ما با پول را تغییر میدهد.
نسخهی جدید این کتاب که ست کلارمن آن را ویرایش کرده، با حفظ اصول اصلی گراهام و داد، در دنیای مالی امروز هم کاربرد دارد. با وجود تغییرات زیاد در بازار، اصول کتاب تحلیل اوراق بهادار هنوز هم معتبر و کاربردی هستند.
در این خلاصهکتاب یاد میگیرید چطور با نگاه دقیقتری به بازار نگاه کنید و فقط روی تغییرات لحظهای تمرکز نکنید. این اصول به شما کمک میکنند تا ارزش واقعی سرمایهگذاریها را بفهمید و با اطمینان بیشتری تصمیم بگیرید. اگر میخواهید راه درست را در سرمایهگذاری بروید، حالا وقت آن رسیده است که با این اصول آشنا شوید و ببینید چرا نسلهای زیادی آنها را دنبال کردهاند.
بازار سهام هم ثروتهای بزرگ میسازد و هم باعث شکست میشود،؛ آن هم با روشهای یکسان. ممکن است دو نفر دقیقاً یک سهم را بخرند؛ اما نتیجهای کاملاً متفاوت بگیرند. فرق اصلی در انتخاب سهم خوب نیست؛ بلکه در روش تصمیمگیری برای خرید است. یک سرمایهگذاری واقعی باید دو هدف ساده را برآورده کند: حفظ سرمایه و به دست آوردن سود منصفانه.
تصور کنید دو سرمایهگذار در اوج آشفتگی بازار در دههی 1930 تصمیم میگیرند وارد بازار شوند. نفر اول با دقت گزارشهای مالی و ترازنامهی شرکتها را بررسی میکند و فقط وقتی میخرد که قیمت سهام بهوضوح پایینتر از ارزش واقعی آن باشد. تمرکز او روی اصول اساسی است: داراییهای واقعی، مدیریت قوی و توان سودآوری واقعی. در مقابل، سرمایهگذار دوم دنبال هر سهمی میگردد که رشد بیشتری داشته باشد. با وامهای سنگین وارد بازار میشود، بر اساس شایعه و جو حاکم خرید میکند و امیدوار است قیمتها همچنان بالا بروند.
وقتی بازار شدیداً سقوط میکند، سرمایهگذار محتاط موفق میشود سرمایهاش را حفظ کند و حتی فرصتهای تازهای برای خرید پیدا کند. اما سرمایهگذار بیاحتیاط، تقریباً همهچیز را از دست میدهد. هر دو نفر سهام مشابهی داشتند؛ اما نحوهی انتخاب و ارزشگذاری آنها سرنوشتشان را رقم زد.
بررسی دقیق اصول اساسی، سرمایهگذار اول را از سقوط نجات داد؛ اما تحلیل درست هم باید با توجه به اعداد و فهمیدن تصویر کلی انجام شود. کار را با بررسی گزارشهای مالی سالانه و فصلی شروع کنید؛ همانهایی که سود، بدهی و جریان نقدی را نشان میدهند. اما همانجا متوقف نشوید. جایگاه شرکت در بازار، کیفیت تیم مدیریتی و وضعیت کلی صنعت را هم ارزیابی کنید. فرض کنید میخواهید یک فروشگاه کوچک محلی بخرید؛ فقط نگاه کردن به دفاتر حساب کافی نیست، باید بدانید این فروشگاه در برابر رقبا چه وضعیتی دارد. سرمایهگذاری در سهام هم دقیقاً همینقدر به بررسی نیاز دارد.
اوراق قرضه مثال خوبی هستند. فرض کنید شرکتی باید طی بیست سال آینده سود این اوراق را پرداخت کند. یک سرمایهگذار آگاه بررسی میکند که آیا شرکت در دوران خوب و بد به این تعهد عمل میکند یا نه. او سابقهی عملکرد شرکت در دورههای رکود را بررسی میکند، مقدار پول نقد موجود را میسنجد و سناریوهای مختلف را در نظر میگیرد. این دقت باعث میشود غافلگیر نشوید.
قبول کردن ریسک گاهی نتیجهی خوبی میدهد؛ اما فقط اگر تحقیق درست انجام شده باشد. مثلاً ممکن است اوراق قرضهی یک شرکت ضعیف به قیمت خیلی پایینی عرضه شوند. اگر تحقیق نشان دهد این شرکت راهی برای برگشت دارد، خرید آنها کار عاقلانهای خواهد بود. ولی اگر فقط به نوسان قیمت توجه کنید یا امید بیدلیل داشته باشید، خودتان را به دردسر میاندازید.
چیزی که قدرت واقعی این روش تحلیلی را نشان میدهد، نحوهی برخورد سرمایهگذاران موفق با نوسانات بازار است. وقتی قیمت سهام یک شرکت قوی بهشدت پایین میآید، سرمایهگذار محتاط اول از همه وضعیت مالی آن را بررسی میکند. اگر شرکت پول نقد کافی برای دو برابر نیازهای کاریاش داشته باشد و رفتار مالی محتاطانهای هم داشته باشد، این پایین آمدن قیمت یک فرصت خرید مناسب است.
خیلی از ثروتهای بزرگ از همین روش شکل گرفتهاند: خرید شرکتهای قوی در زمانهای ترس بازار. اصول تحلیل دقیق در همهی انواع سرمایهگذاری کاربرد دارند؛ اما در اوراق قرضه بهتر از هر جای دیگری خودشان را نشان میدهند. این نوع داراییها بهخوبی نشان میدهند که چطور شرکتهای سالم، سود مطمئنی ایجاد و محیط خیلی خوبی برای یادگیری سرمایهگذاری هوشمند فراهم میکنند.