کتاب کار آهسته (2024) یک فلسفه جدید برای رسیدن به دستاوردهای بزرگ، بدون جان کندن و فرسوده شدن پیشنهاد میدهد. این کتاب، طرز فکر نادرست در مورد بهرهوری را که از وظایف طاقتفرسا و فرسودگی شغلی ناشی میشود، نقد میکند. در مقابل جایگزین بهتری را با الهام از زندگی متفکران بزرگ تاریخ پیشنهاد میکند. با استفاده از داستانهایی از گالیله تا جین آستن، «کار آهسته» برای فرار از خستگی و دستیابی به کیفیت بالای کاری توصیههایی عملی دارد.
کال نیوپورت، نویسنده آثاری پرفروش مانند مینیمالیسم دیجیتال و کار عمیق، دانشیار علوم کامپیوتر در دانشگاه جورج تاون است. نیوپورت با نوشتههای خود، استراتژیهایی جدیدی برای بهرهوری، تمرکز و زندگی سالم در عصر دیجیتال پیشنهاد میدهد.
باید نگاهی جدید به بهرهوری داشته باشیم.
در نگاه اول عبارت «بهرهوری آهسته» متناقض به نظر میرسد. اما همین دیدگاه جدید در مورد کار، میتواند ما را از فرسودگی نجات دهد. در این کتاب، قدرت بالای بهرهوری آهسته را کشف خواهید کرد.
اصول بهرهوری آهسته با توجه متمرکز، سرعت متغیر و وسواس در کیفیت تعیین میشود. زمان آن رسیده که فرهنگ رایج را کنار بگذاریم و سفر خود به سوی کارهای معنادار را آغاز کنیم.
سفری که در آن سرعت انجام کار هیچ ارزشی ندارد!
فرهنگ مدرن، با توجه بیش از اندازه به بهرهوری دچار مشکلات متعدد شده است. مشکلاتی مثل فرسودگی شغلی کارکنان و فقدان نوآوری. اما شاید مشکل از خود بهرهوری نباشد، شاید ما درک ناقصی از این کلمه داریم یا آن را اشتباه به کار میبندیم.
بهرهوری آهسته، پادزهری است علیه سرعت دیوانهکننده فرهنگ کاری امروز. بهرهوری آهسته یعنی انجام تعداد کارهای کمتر، با سرعت کمتر و با کیفیت بالاتر.
در اصل، این کتاب یک فراخوان است برای بازنگری در رویکرد ما به کار.
برای درک اینکه چگونه ما در باتلاق بهرهوری گیر کردهایم، ابتدا باید با باورهای مخربی که ما را به اینجا رسانده مقابله کنیم. ما شرطی شدهایم که باور کنیم «کارمند خوب» همیشه سرش شلوغ است. ایمیلهای بیشتر، وظایف بیشتر، جلسات بیشتر برای ما به معنای نتایج بهتر هستند. این طرز فکر ناقص باعث شده است که ما بر بهرهوری تاکید کنیم. اما چیزی که به دنبال آن هستیم، با بهرهوری واقعی در تضاد است.
قبل از هر چیز بیایید ببینیم که معنای امروزی «کار» چیست؟
برخلاف صنایع سنتی با خروجیهای ملموس، امروزه نتیجه کار (مثلا در حوزه علم) به سادگی قابل اندازهگیری نیست. وظیفه مدیران نظارت و مدیریت کارکنان است، در حالی که خود کارمندان نمیداند که دارند چه کاری انجام میدهند و کارشان به چه دردی میخورد.
در غیاب معیارهای درست، ما بهطور پیشفرض برای فعالیتهای قابل مشاهده، ارزش بیشتری نسبت به نتایج واقعی و درخشان تعیین کردهایم. این اتفاق با گسترش فناوریهای ارتباطی مثل زوم و اسلک تشدید شده است. به عبارت بهتری، امروزه مرز بین کار و زندگی شخصی از بین رفته است.
نتیجه این ماجرا این شده که امروز کارمندان آمریکایی فعال در حوزه علم به پراسترسترین افراد در جهان تبدیل شدهاند و در چرخه معیوب مشغلههای کاری گرفتارند و فضای خیلی کمی برای بهرهوری واقعی در اختیار دارند.
نظرسنجی اخیر مکنزی نشان میدهد تعداد کارمندانی که فکر میکنند «همیشه» احساس خستگی میکنند، افزایش قابل توجهی داشته است. آنها تحت تاثیر «شبه بهرهوری» هستند و نمیتوانند وظایف خود را در میان هجوم مداوم ایمیلها و جلسات اولویتبندی کنند.
اما واقعا لازم نیست کار کردن این شکلی باشد. بهرهوری آهسته مسیر دیگری را به ما نشان میدهد. مسیری که هدفمندی را به سرعت و عمق را به وسعت ترجیح میدهد. این مسیر در مورد بازپسگیری زمان و انرژی است.
تمرکز بر آنچه واقعا مهم است، رها کردن واژه بیمعنی بهرهوری است.
حالا که در این دوراهی ایستادهایم، بیایید آیندهای متفاوت را تصور کنیم. آیندهای که در آن، کار کردن فقط انجام وظایف نیست، بلکه انجام وظایف با کیفیت بالا است. بیایید موفقیت را بازتعریف کنیم و آن را از ظلم مداوم به کارمندان دور کنیم و به سمت تعریفی بهتر و انسانیتر ببریم.
بهرهوری واقعی این نیست که چند وظیفه را تمام کردهایم، بلکه معنی بهرهوری این است که یک وظیفه را چقدر خوب انجام دادهایم.
در سال 1986، مکدونالد به رم رفت و اولین شعبه خود را در یک رستوران بزرگ با ظرفیت 450 نفر افتتاح کرد. این اقدام باعث ایجاد نگرانی در میان ایتالیاییهایی شد که میترسیدند شیوه زندگی مردم تحت تاثیر فرهنگ آمریکایی قرار گیرد.
بر همین اساس در پاسخ به فست فود یا غذای سریع، کارلو پترینی، روزنامهنگار ایتالیایی، کمپین غذای آهسته را راهاندازی کرد.
پیام پترینی واضح بود: سریعتر همیشه بهتر نیست، به خصوص در مورد غذا.
اسلوفود سنجیده بودن را به سرعت ترجیح میداد. یعنی انتخاب درست مواد اولیه، آمادهسازی دقیق برای افزایش طعم و عطر و لذت از غذا بدون عجله کردن هنگام خوردن.
این جنبش دید ارزشمندی را در مورد اصلاح نگرشهای عمومی ارائه داد. اسلو فود بر اهمیت ارائه یک جایگزین جذاب تاکید میکرد. در حالی که منتقدان مک دونالد از کیفیت پایین، اثرات زیستمحیطی و آثار فرهنگی آن انتقاد میکردند.
پترینی رویکرد متفاوتی داشت، او بهجای مخالفت با فست فود، از لذت تجربه آشپزی آهسته و اصیل حرف زد و به جای ساختن تصورات جدید و عجیب در مورد غذا، از شیوههای آشپزی سنتی سخن گفت.
تا اینجا این نکته را یاد گرفتیم که:
گزینههای جایگزین جذاب معرفی کنید. به خصوص راهحلهای سنتی که در طی قرنها آزمایش خود را پس داده باشند.
با پیروی از اسلوفود، جنبشهای دیگری پدید آمدهاند. شهر آهسته با هدف ایجاد فضاهای شهری برای پیادهروی و نشستن طراحی شد.
درمان آهسته یعنی مراقبتهای بهداشتی جامع، فراتر از درمان سریع بیماریها در زمان ابتلا.
همه این تلاشها یک هدف مشترک داشتند: ارائه جایگزینهای بهتر برای فرهنگهای نادرست.
زمان آن رسیده است که معنای بهرهوری هم تغییر کند: بهرهوری آهسته
همهگیری کرونا یک فرصت عالی برای ارزیابی مجدد عملکرد بود. بسیاری از شرکتهایی که در طول همهگیری کرونا سراغ دورکاری رفتند، اکنون تلاش میکنند که بازگشت به محل کار را الزامی کنند. اما ناراحتی کارمندان از برگشت به محل کار صرفا به خاطر ترافیک و مشکلات پوشیدن لباس کار نیست. بلکه آنها به آزادی خود علاقه دارند. این کارمندان موفق شدند روشی جدید برای انجام وظایف، هماهنگی با برنامههای کاری، رعایت تعهدات و فرار از محدودیتهای محیط کار پیدا کنند.
کارمندان توانستهاند ضعفهای شبهبهرهوری را تشخیص دهند. اکنون وقت آن است که یک جایگزین جذاب و سنتی پیشنهاد کنیم. در حالی که این تصویر ممکن است جدید به نظر برسد، اما این روش ریشهای باستانی دارد و دانشمندان، فیلسوفان، موسیقیدانان، هنرمندان و نویسندگان زیادی در طول تاریخ آن را امتحان کردهاند.
زمان آن فرا رسیده است که جوهر کار معنادار را بازیابی کنیم و بهرهوری را به گونهای بازتعریف کنیم که هم سنت و هم نوآوری را راضی کند.
ایده اصلی بهرهوری آهسته، انجام کارهای کمتر و در عین حال بهتر انجام دادن کارها است.
جین آستن را در نظر بگیرید، او نویسنده آثاری پربار و رمانهایی محبوب مثل غرور و تعصب و اما است. او این آثار را در عرض پنج سال، پیش از مرگ نابهنگامش در 42 سالگی نوشت.
در نگاه اول، او ممکن است مظهر بهرهوری آهسته به نظر نرسد. با این حال، بررسی دقیقتر زندگی کاری او، رویکردی روشمند و مبتنی بر کیفیت را آشکار میکند. همین روش کاری باعث شد که او بتواند آثار ادبی چشمگیری خلق کند.
جین به عنوان یک نویسنده جوان و پر انرژی، مشتاقانه کار هنری خود را دنبال میکرد و ساعاتی از زندگی روزمره را به نوشتن داستانهایش اختصاص میداد. با این حال، در بزرگسالی مشکلات زندگی مثل مهاجرتهای مکرر و بیماری، باعث شد که او نتواند به طور کامل خود را وقف نویسندگی کند.
او متوجه شد که دارد ایدههایش را به صورت پراکنده یادداشت میکند، اما در میان هرج و مرج اطرافش تلاش میکرد تا پروژهها را به نتیجه برساند.
تا زمانی که خانوادهاش پس از مرگ پدرش در روستای چاوتون مستقر شدند، جین آرامش و خلوتی پیدا کرد که برای تمرکز بر نوشتن، به آن نیاز داشت. رها شدن از حواسپرتی برای جین، باعث شد بتواند سالها مشاهدات و تفکرات خود را به شاهکارهای ادبی تبدیل کند. آثاری که ادبیات انگلیسی را برای همیشه تغییر دادند.
آنچه که جین به ما میآموزد بسیار ارزشمند است، به ویژه در فرهنگ کاری پرشتاب امروز، جایی که «بله» گفتن به هر وظیفهای اغلب به عنوان نشانی از افتخار تلقی میشود. با این حال، اگر میخواهیم اثری معنادار خلق کنیم، باید یاد بگیریم که بیشتر «نه» بگوییم. کارهای اضافی را کنار بگذاریم و روی کاری متمرکز شویم که واقعا مهم است.
حالت ایدهآل چیست؟ حجم کار آنقدر کم باشد که برای کار عمیق و متمرکز زمان کافی داشته باشیم. با سبک کردن بار خود، میتوانیم آزادانه در پروژههای پرمعنا غوطهور شویم.
در حال حاضر، نقل مکان به یک کلبه در حومه شهر ممکن است برای همه ممکن نباشد، اما میتوانیم روح جین آستن را در کالبد محدودیتهای زندگی مدرن خود بدمیم. این کار با درک این موضوع آغاز میشود که همه کارها ارزش یکسانی ندارند. برخی کارها واقعا مهم هستند، در حالی که برخی دیگر به غیر از حواس پرتی دستاورد دیگری ندارند.
به عنوان مثال، جلسات مجازی را در نظر بگیرید. جلسه یک عنصر اصلی در زندگی بسیاری از کارمندان است. این جلسات اغلب با هزینههای اداری سنگینی همراه هستند، دست کم بخش مهمی از ساعات ارزشمند کاری را به خود اختصاص میدهند و زمان کمی برای انجام وظایف اصلی باقی میماند.
با شروع همهگیری کرونا، این هزینهها با ظهور فناوریهای جدید برای جلسات آنلاین افزایش پیدا کرد.
این سناریو را در نظر بگیرید. چهار کار اصلی دارید که هر کدام یک ساعت زمان میبرد. نیمی از روز شما صرف کارهای غیرضروری میشود و فقط چند ساعت گرانبها برای انجام کارهای مهم باقی میماند.
برعکس، اگر تمام روز را به یک کار اصلی مهم تخصیص دهیم، زمان کافی برای کار عمیق و متمرکز (که برای خلاقیت ضروری است) باقی میماند.
بهرهوری آهسته مساوی با کاهش بهرهوری نیست. بلکه برای هر وظیفهای، خروجی بهتری ایجاد میکند. با این حال، صرفا داشتن هدف برای «تقویت تمرکز» کافی نیست. لازم است که وظیفهها، پروژهها و اهداف روزانه خود را با اهداف کلی خود همسو و البته محدود کنید.
محدود کردن وظایف با اهداف فراگیر به تعداد اندکی وظیفه قابل مدیریت، تضمین میکند که میتوانید بهترین کار خود را ارائه دهید. به همین ترتیب، توجه به پروژههای ضروری برای پیشبرد اهداف شما، از حواسپرتیهای غیرضروری جلوگیری میکند. در نهایت، تمرکز بر یک هدف در روز، از پخششدن بیش از حد تمرکز جلوگیری کرده و به شما اجازه میدهد که به سمت اهداف بزرگتر حرکت کنید.
به عبارت بهتری، بهرهوری آهسته به معنای انجام کمتر کارها نیست، بلکه به معنای پرهیز از انجام کارهایی است که اهمیت ندارد، با این روش حتی میتوانیم کارهای بیشتری را انجام دهیم.
با پذیرش این فلسفه و اتخاذ رویکردی متمرکز بر کیفیت، میتوانیم زمانهای از دست رفته خود را پس بگیریم، خروجی خود را افزایش دهیم و در نهایت زندگی حرفهای رضایت بخشتری داشته باشیم.
امروزه افراد فعال در حوزه دانش، در چرخهای بی امان از مشغلهها گرفتار شدهاند و مدیران دائما پیشرفت آنها را بررسی میکنند. مرخصی گرفتن یک امر نادر است و تفریح و استراحت اغلب قربانی تعهدات کاری میشود.
یک لحظه به کوپرنیک، نیوتن و کوری فکر کنید و جدول زمانی این دانشمندان مشهور را در نظر بگیرید.
کوپرنیک قبل از منتشر کردن مدل خود در مورد حرکت سیارات، نزدیک به پانزده سال وقت صرف اصلاح آن کرد. به دور از فعالیتهای علمی، او زمانهایی را هم برای فعالیتهای تفریحی مانند تماشای تئاتر و نواختن عود خالی کرد.
(شاید برای خواننده ایرانی جالب باشد که عبدالرحمن صوفی رازی، کاشف کهکشان آندرومدا و ابرهای ماژلانی هم روی حرکت سیارات مطالعه میکرد. او هم در زمانهای استراحت خود ساز تمرین میکرد.)
کار اسحاق نیوتن در مورد گرانش، بیش از بیست سال قبل از انتشار کامل شد. این انتظار ارزش صبر در دستیابی به دانش عمیق را به نمایش میگذارد.
به طور مشابه، ماری کوری مدتی از آزمایشگاه خود فاصله گرفت و به حومه فرانسه رفت تا ذهن خود را دوباره زنده کند و سپس به تحقیقات خود در مورد عناصر رادیواکتیو ادامه دهد.
این افراد برجسته حقیقتی اساسی را درک کردند که بسیاری از افراد در فرهنگ کاری سریع امروزی از آن دوری میکنند:
پیشرفت، یک فرایند خطی نیست و برای نوآوری و خلاقیت ایجاد یک وقفه ضروری است.
با این حال ما به بهانه سرعت و بهرهوری، اغلب این وقفهها را نادیده میگیریم.
سوال اینجا است که چگونه میتوانیم برای افزایش بهرهوری، سرعت خود را کاهش دهیم؟
ابتدا در مفهوم زمان تجدید نظر کنید. به جای محدود کردن زمان اجرای پروژه به یک روز، احتمال بازه طولانیتر را در نظر بگیرید.
بجای پرش از یک کار به کار دیگر، برای خود یک برنامه پنج ساله بسازید که امکان رشد پایدار را فراهم کند.
علاوه بر این، هنگام تعیین ضربالاجل برای پروژه، برآورد اولیه خود را دو برابر کنید. این کار نه تنها فضای مورد نیاز برای کار با سرعت مناسب را فراهم میکند، بلکه از استرس ناشی از ضربالاجل میکاهد.
مفهوم فصلی بودن را بپذیرید. به جای حفظ یک سرعت ثابت در طول سال، به خودتان اجازه نوسان بدهید. در مفهوم فصلی، شما فصلهای آهستهای خواهید داشت و در آنها پرداختن به زندگی شخصی را در اولویت قرار میدهید، روز کاری خود را در ساعت 5 عصر به پایان میرسانید و در برابر انجام کارهای اضافی مقاومت میکنید. این دورهها، که شبیه به آیشبندی زمینهای زراعی هستند، میتواند ذخیره انرژی شما را تجدید کند و راه را برای افزایش بهرهوری در زمانهای شلوغ هموار کند.
برای این کار میتوانید از فصول سنتی تقویمی پیروی کنید، یا متناسب با نیاز خود فصلهای آهسته ایجاد کنید. در هر صورت نکته کلیدی این است که ارزش استراحت و تجدید قوا را برای حفظ بهرهوری طولانی مدت تشخیص دهید.
داشتن مراسمهایی مانند دوشنبههای بدون جلسه یا مرخصیهای طولانی را در نظر بگیرید. با گنجاندن این مکثهای عمدی در روال کاری خود، میتوانید بین بهرهوری و رفاه تعادل ایجاد کنید و در نهایت رویکردی سالمتر و پایدارتری برای کار داشته باشید.
اپل یک غول صنعت فناوری است، اما مسیر حرکت آن همیشه در راستای موفقیت نبوده است. خروج استیو جابز از اپل در سال 1985 بر آینده شرکت سایه انداخت. با این حال، هنگامی که او به عنوان مدیرعامل موقت در اواخر دهه 90 به شرکت بازگشت، اپل به دلیل خط تولید غیرمولد و افت شدید در فروش، دچار مشکل شده بود. جابز برای یک بازنگری اساسی وقت را تلف نکرد. او تنوع محصولات را به چهار محصول کاهش داد و بر کیفیت این محصولات تاکید کرد. این تغییر استراتژیک به خوبی نتیجه داد و اپل را از ضررهای کلان به سود 300 میلیون دلار در سال رساند.
بهرهوری آهسته که با رویکرد متمرکز و سرعت متغیر مشخص میشود، محیط مناسبی برای پذیرش سومین اصل اصلی فراهم می کند: وسواس در کیفیت
همانطور که تغییر وضعیت اپل نشان میدهد، اولویت دادن به کیفیت میتواند منجر به افزایش سودآوری شود، همین موضوع اهمیت بهرهوری آهسته را نشان میدهد.
دستیابی به کیفیت در سطح جهانی مستلزم پرورش چشمی بینا است. فرآیندی که به تدریج و در طول زمان آشکار میشود. در اوایل کار، شکاف بین سلیقه شما و کیفیت فعلی ممکن است دلهرهآور به نظر برسد.
با این حال، همانطور که مجری رادیو ایرا گلس تاکید میکند، ما معمولا این شکاف را از طریق حجم عظیم کارها پر میکنیم. در مقابل، زمانهای خالی به شما اجازه میدهد که در رشته انتخابی خود غوطهور شوید، نکات ظریف آن را مطالعه کنید و از منابع مختلف الهام بگیرید. از طریق انجمنهای ادبی و گروههای نقد فیلم با افراد اهل فکر آشنا شوید تا سلیقه خود را ارتقا دهید.
روی ابزارها و مواد باکیفیت سرمایهگذاری کنید و نقش آنها را در پرورش خلاقیت خود تشخیص دهید.
سرمایهگذاری روی خودتان برای تولید آثار درجه یک بسیار مهم است، انجام این کار باید به صورت پایدار انجام گیرد. بسیاری از داستانهای موفقیت، از اوقاتی شروع میشوند که فرد هر ذره از انرژی خود را با شور و حرارت به پروژه وارد میکند. این رویکرد، اگرچه در کوتاهمدت موثر است، اما باعث فرسودگی شغلی میشوند.
شما باید استراتژی پایدارتری پیدا کنید، مانند کاهش ساعات کاری برای اختصاص زمانهایی به خلاقیت. با قدردانی از اوقات فراغت و تعیین اهداف مشخص، برای موفقیت پروژه هم اشتیاق بیشتری خواهید داشت.
علاوه بر این، نمایش دادن نتیجه کار میتواند انگیزه بیشتری برای تکمیل آن ایجاد کند، انتخابهای شما را مسئولانهتر کند و نیاز به خلاقیت بیشتر را در شما تقویت کند.
در حالی که این ایدهها ممکن است غیرمتعارف به نظر برسند، اما فرهنگ موجود را که اغلب منجر به فرسودگی شغلی می شود، به چالش می کشند. کاهش سرعت، اولویت دادن به کیفیت بر کمیت و سرمایهگذاری روی خود، گامهایی اساسی برای کار معنادار هستند.
تصور معاصر از بهرهوری، انرژی کارمندان را با کارهای بیمعنا و سرعتهای بیهوده از بین میبرد. برای تولید معنادار و باکیفیت، باید از یک مدل کندتر استفاده کنیم. این مدل شامل نه گفتن به وظایف متعدد، پیش بردن کار با سرعت طبیعی و توجه به کیفیت به جای کمیت است.
2 پاسخ
سلام
خیلی خوب بود
میشه نسخه اصلی کتاب در اختیارم قرار بدید؟
سلام. ممنون از معرفی. این کتاب به فارسی ترجمه شده؟