جلد کتاب حرف‌هایی با دخترم درباره اقتصاد

کتاب حرف‌هایی با دخترم درباره اقتصاد

تاریخچه‌ی مختصری از نظام سرمایه‌داری

نویسنده:
یانیس واروفاکیس
(Yanis Varoufakis)
33 نفر در حال مطالعه این کتاب هستند.

کتاب حرف‌هایی با دخترم درباره اقتصاد (2018) روایتی شفاف و همه‌فهم از سیستم اقتصادی نظام سرمایه‌داری است. این کتاب جذاب درباره‌ی این موضوعات است: اقتصاد چیست، چه فرایندهایی دارد و چرا به چنین نیروی قدرتمندی در زندگی روزمره‌‌ی ما تبدیل شده است.

آقای یانیس واروفاکیس یک اقتصاددان و فعال سیاسی مشهور در جهان است. او مدرک دکترای اقتصاد را از دانشگاه اسکس گرفته است؛ اما بیشتر به‌خاطر بنیان‌گذاری حزب چپ‌گرای سیریزا و سمت وزیر دارایی کشور یونان شناخته می‌شود.

خلاصه کتاب حرف‌هایی با دخترم درباره اقتصاد

حاوی 8 ایده کلیدی
Talking to My Daughter About the Economy
A Brief History of Capitalism
ایده‌های کلیدی کتاب
مقدمه

مقدمه‌ای بر کتاب حرف‌هایی با دخترم درباره اقتصاد

منحنی بازدهی، مبادله‌ی نکول اعتبار، متوسط تقاضای تجمعی؛ واقعاً اقتصاد می‌تواند سخت و حوصله‌سربر باشد! حتی شاید توضیح اصول اولیه‌ی اقتصادی هم سخت باشد؛ اما در دنیای ما که روزبه‌روز بیشتر به پول اهمیت داده می‌شود، درک ماهیت پول و بازار از همیشه مهم‌تر شده است.

به همین دلیل است که یانیس واروفاکیس، وزیر اقتصاد سابق کشور یونان، درباره‌ی موضوع پیچیده‌ و ظریفی مثل اقتصاد، کتاب حرف‌هایی با دخترم درباره اقتصاد را می‌نویسد؛ طوری که حتی یک نوجوان هم بتواند مفاهیم اولیه‌ی اقتصاد را بفهمد.

این خلاصه‌کتاب نظریه‌های اقتصادی مهم را توضیح می‌دهد، مفاهیم اصلی آن‌ها را به زبان ساده برای مخاطب می‌گوید و به مهم‌ترین بحث‌ها و نظریه‌های اقتصادی دنیای معاصر می‌پردازد. هم‌چنین خواهید دید که پول از کجا می‌آید، چگونه منطق بازار در زندگی‌مان تأثیر دارد و چگونه می‌توانیم اقتصاد را به نحوی تنظیم کنیم که برای همه مؤثر باشد.

ایده کلیدی 1

1مازاد کشاورزی باعث نابرابری اقتصادی در دنیای مدرن می‌شود

در ژانویه‌‌ی سال ۱۷۸۸، یازده کشتی بریتانیایی به ساحل استرالیا رسیدند. این کشتی‌ها اولین استعمارگرانی بودند که اسلحه، ابزارآلات فلزی، حیوانات اهلی و حتی بیماری‌هایی را که در اروپا رایج بودند، با خودشان به استرالیا آوردند. ساکنان اصلی استرالیا که بومیان آن‌جا بودند، قبلاً هیچ‌کدام از این چیزها را نداشتند. آن‌ها به‌سختی توانستند در مقابل استعمارگران مقاومت کنند. در نهایت، تازه‌واردهای اروپایی خانه‌ی بومیان را اشغال کردند.

چرا این‌طور شد و برعکس این اتفاق نیفتاد؟ چرا بومیان استرالیا لندن را تصرف نکردند؟ مسئله این نیست که بومیان استرالیا کمتر از اروپایی‌ها توسعه‌یافته‌ بودند. نه. تفاوت اصلی به شرایط اقتصادی هر دو جامعه برمی‌گردد. بومیان از طریق شکار زندگی می‌کردند؛ اما بریتانیایی‌ها به کشاورزی مشغول بودند. کشاورزی باعث شد که جامعه‌ی بریتانیا پیشرفت کند.

وقتی که بومیان به‌راحتی با شکار زندگی می‌کردند و به آن وابسته بودند، انگلیسی‌ها به کشاورزی وابسته بودند که باعث شد وقایع بعدی به صورت زنجیره‌ای اتفاق بیفتند.

چگونه کشاورزی باعث شد که اروپایی‌ها بیشتر جهان را فتح کنند؟ خب، دوازده‌هزار سال پیش، زمانی که انسان‌ها شروع به کشاورزی کردند، اولین باری بود که مردم بیشتر از آن‌چه واقعاً برای بقا نیاز داشتند، غذا تولید می‌کردند. این تولید اضافی، که به آن مازاد گفته می‌شود، امنیت مادی بیشتری را فراهم کرد؛ اما به اختراع‌های جدیدی نیاز بود تا تولید مازاد برای آینده نگهداری و مدیریت شود.

ابتدا نیاز به ساختمان‌هایی بود تا مازاد محصولات کشاورزی را ذخیره کنند، سپس باید موجودی محصولات برای کنترل ثبت می‌شد و همچنین نگهبان‌هایی نیاز بود تا امنیت محصولات تضمین شود. به این ترتیب مردم توانستند تجارت و معامله را شروع کنند. به این صورت که یک کشاورز تولید‌کننده‌ی جو، محصول خودش را به یک کشاورز تولیدکننده‌ی گندم داد و برعکس. هم‌چنین می‌توانستند مازاد محصولات خود را در جای امنی قرار دهند و فقط علامت‌ها و توکن‌هایی را مبادله کنند که نشان‌دهنده‌ی موجودی آن‌ها بود. یا حتی علامت‌های تجاری را برای مازاد محصولاتی معامله کنند که هنوز وجود نداشتند. این کار باعث شد که دنیای پول و اعتبار شکل بگیرد.

اما پول فقط زمانی مؤثر است که همه به ارزش آن اعتقاد داشته باشند. پس باید با زور برای پول در جامعه ارزش ایجاد می‌کردند. بنابراین جوامع برای کنترل قدرت پول، توسعه پیدا کردند و ارتش‌ها برای اطمینان از اعتبار و مشروعیت پول ایجاد شدند. خیلی زود کلان‌شهرهایی از مردم به وجود آمدند که مازاد محصولات کشاورزی تولید نمی‌کردند؛ بلکه قدرت زیادی در توزیع و پخش محصولات داشتند. در اینجا بود که کم‌کم سلسله‌مراتب به وجود آمد.

بومیان بخور نمیر و وابسته به شکار زندگی می‌کردند و جامعه‌ای غنی از شعر، موسیقی و اسطوره‌ها داشتند؛ از آن سو اروپایی‌ها مازادها را جمع‌آوری می‌کردند و جامعه‌ای بر اساس پول، مدیریت و سلسله‌مراتب را توسعه می‌دادند. نابرابری در این دو نوع جامعه به‌خاطر ژنتیک و تفاوت‌های ذاتی انسان‌ها نبود؛ بلکه نتیجه‌ی شرایط مادی متفاوت بود.

اما همانطور که می‌دانیم، اروپایی‌ها این‌طور به موضوع نگاه نمی‌کردند. آن‌ها مانند همه‌ی فرهنگ‌ها، به یک سیستم باور داشتند. ایدئولوژی‌ای که این ناچار شرایط حال حاضر آن‌ها را تأیید می‌کرد. اروپایی‌ها نه فقط چیزهای بیشتری داشتند؛ بلکه خودشان را لایق چیزهای بیشتری هم می‌دانستند. بنابراین هنگامی که استعمارگران در سال ۱۷۸۸ به استرالیا رسیدند، احساس‌کردند که استرالیا برای آن‌هاست.

ایده کلیدی 2

2جامعه‌ی بازاری ارزش مبادله را بالاتر از هر چیز دیگری قرار می‌دهد

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 3

3بدهی و ربا، اشتهای دائمی جامعه‌ی بازاری را برای سودآوری تحریک می‌کند

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 4

4در جوامع بازاری، بانک‌ها نمی‌توانند شکست بخورند؛ اما شما می‌توانید

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 5

5نیروی کار و پول، کالاهایی خاص با قوانین خاص هستند

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 6

6در جوامع بازاری، فناوری بیشتر همیشه جوابگو نیست

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 7

7ارزش پول همیشه سیاسی است؛ پس بهتر است آن را دموکراتیک کنیم

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 8

8علاقه‌ی زیاد جامعه‌ی بازاری به ارزش مبادله، محیط‌زیست را تهدید می‌کند

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
خلاصه نهایی

پیام کلیدی کتاب

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
نظرات و دیدگاه‌های شما
بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کتاب‌های مشابه
اثر آنی مورفی پال
اثر گرانت ساباتیر
اثر شان الیس و مورگان
اثر جان کریرو
لوگوی اکوتوپیا کامل