کتاب 48 قانون قدرت

شناخت تاریخ، اسرار، و عملکرد درونی قدرت چه سودی برای ما دارد؟

چه بخواهیم چه نخواهیم، ما انسان‌ها زندگی را با یک بازی شروع می‌کنیم؛ بازی قدرت. این بازی از ابتدای تاریخ شروع شده است و خواه یا ناخواه، هر یک از ما بازیکن این بازی هستیم. گاهی اوقات بازی قدرت خونین و آشکار است؛ اما بیشتر أوقات به صورت غیرمستقیم، ظریف و در سایه رخ می‌دهد.

حالا پرسش اصلی این است: آیا قوانین بازی قدرت را می‌دانید و برای بردن بازی می‌کنید؟

برخی افراد تصمیم می‌گیرند که بازی قدرت را نادیده بگیرند و خود را فریب دهند و فکر کنند که این بازی چیزی است که ما می‌توانیم از آن انصراف دهیم. یا این که ممکن است اعتراض کنند که این بازی، شیطانی و غیراجتماعی است و یادگار دوران پیشا اخلاق است. بازی‌ای که در آن، بازیکنان به راحتی تحت سلطه کسانی قرار می‌گیرند که بازی و قواعد آن را به خوبی یاد گرفته‌اند.

به نظر می‌رسد بعضی دیگر، مانند قلدرهای مسلط در زمین بازی یا غول‌های تجاری کاریزماتیک، متخصصان ذاتی قدرت هستند و حتی بدون تلاش و بدون تقلب بر دیگران مسلط می‌شوند. به نظرتان پای تقلب در میان است؟ هرگز!
هر کسی که قواعد بازی را مطالعه کند و آن را به خوبی به کار گیرد، می‌تواند رمز و راز آن‌ را بیاموزد و برنده بازی قدرت شود.
در کتاب 48 قانون قدرت، رابرت گرین قوانین بازی را با استفاده از نمونه‌های تاریخ سه هزار ساله تمدن‌های سراسر جهان ترسیم می‌کند. او درس‌هایی را از بازیگران چیره‌دست قدرت را تشریح کرده و به شما یاد می‌دهد چگونه بر حریفان خود غلبه کنید و به یک بازیکن ماهر (یک ماکیاولی مدرن) تبدیل شوید.

در ادامه 12 قانون از 48 قانون کتاب را به صورت اجمالی بررسی خواهیم کرد.

آیا تا به حال سعی کرده‌اید مدیر یا فرد بالادستی خود را تحت‌تأثیر قرار دهید، اما در عین تلاش‌ کردن نتیجه معکوس برایتان حاصل شده باشد؟ علت این اتفاق این است که شما به طور ناخوداگاه، قانون اول بازی قدرت را نقض کرده باشید.

قانون اول قدرت حکم می‌کند که ما باید در برابر مافوق خود و افرادی که از ما قدرت بیشتری دارند، فروتنانه ظاهر شویم. از این گذشته، افراد قدرتمند همواره می‌خواهند که در مرکز توجه قرار گیرند. تلاش بیش از حد برای تحت‌تأثیر قراردادن آن‌ها می‌تواند توجه را از آن‌ها به سمت شما منحرف کند و به غرور آن‌ها لطمه بزند.

اما بدتر از آن‌ انجام اقدامی فراتر از واکنش‌های از آن‌هاست، حرکتی که می‌تواند باعث شود مدیر‌تان شما را تهدیدی برای موقعیت خود بداند. اگر این اتفاق بیفتد، احتمالا باید منتظر از دست دادن موقعیت خود باشید.

رابطه بین لوئی چهاردهم فرانسه و نیکلاس فوکه، وزیر دارایی این پادشاه را به خاطر بیاورید، فوکه که یک مشاور باهوش و وفادار بود، پس از مرگ نخست ‌وزیر برای رسیدن به این مقام تلاش کرد. فوکه برای جلب رضایت پادشاه، یک مهمانی مجلل در قصر خود برپا کرد تا به شاه نشان دهد که تا چه اندازه شبکه ارتباطی خوب و تأثیرگذاری دارد.

روز بعد فوکه به دستور پادشاه دستگیر شد. لویی چهاردهم احساس کرد تحت‌الشعاع قرار گرفته و وزیر را به دزدی برای جمع‌آوری چنین ثروت گزافی متهم کرد و در نهایت فوکه روزهای باقی‌مانده زندگی خود را در یک سلول زندان گذراند.

بنابراین، اکنون می‌دانید که نمایش زیاده‌خواهی و شکوه ممکن است نه‌ تنها مدیر شما را تحت‌تأثیر قرار ندهد؛ بلکه برعکس عمل کند و باعث روی ‌گردانی او از شما شود. پس چگونه می‌توانید توجه او را به دست آورید؟ خوب، یک استراتژی بهتر این است که همیشه کاری کنید که مدیر شما بهتر از بقیه به نظر برسد، حتی از خودتان.

به عنوان مثال گالیله را در نظر بگیرید. او برای تحقیقات خود به بودجه نیاز داشت و راهی مبتکرانه برای به دست آوردن آن پیدا کرد. او سال‌های طولانی را صرف اقناع افراد مختلف برای دریافت بودجه کرده بود، اما معمولا به جای پول نقد، هدایایی غیرنقدی دریافت می‌کرد؛ بنابراین زمانی که در سال 1610، چهار قمر مشتری را کشف کرد، تصمیم گرفت بر روی یک خانواده ثروتمند و پرنفوذ به نام “مدیچی” تمرکز کند.

هنگامی که گالیله چهار قمر مشتری را کشف کرد، کشف خود را با به قدرت رسیدن مدیچی دوم مرتبط کرده و آن را یک رویداد کیهانی اعلام کرد که از برتری این خانواده خبر می‌داد. او گفت که چهار قمر کشف شده نماینده مدیچی دوم و سه برادرش هستند و سیاره مشتری مدیچی اول، پدر چهار برادر مدیچی است. این اقدام، غرور مدیچی‌ها را تحت‌تأثیر قرار داد و آن‌ها این کشف را به عنوان یک طالع مبارک تعبیر کردند که عظمت خاندانشان را تأیید می‌کرد.

گالیله از راه باشکوه جلوه‌دادن خانواده مدیچی و همسو کردن نام آن‌ها با سیارات، بودجه موردنیاز خود را به عنوان یک فیلسوف و ریاضی‌دان تضمین کرد.

بازی قدرت همیشه در حال انجام است و هرگز متوقف نمی‌شود. شما می‌توانید سعی کنید این بازی را نادیده بگیرید، اما نمی‌توانید از آن خارج شوید؛ بنابراین بهترین راهکار این است که قوانین را یاد بگیرید و به بهترین شکل ممکن بازی کنید.

در طول تاریخ، جهان توسط قدرتمندان حکمرانی شده است. البته، بسیاری از اصول در عصر مدرن تغییر کرده است، اما اهمیت مفهوم کنترل و تسلط بر دیگران همچنان باقی‌مانده است. با درس‌گرفتن از شکست‌ها و پیروزی‌های طول تاریخ، شما نیز می‌توانید به نیرویی تبدیل شوید که می‌توان روی او حساب کرد: یک رقیب قوی در بازی قدرت