کتابی که آرزو میکنید والدینتان خوانده بودند (و فرزندانتان از اینکه آن را خواندهاید، خوشحال خواهند شد) (2019) دقیقاً همان چیزی است که عنوانش نشان میدهد: کتابی دربارهی تربیت فرزند. این کتاب گنجینهای از دانش کاربردی است که با خواندنش ناخودآگاه به این فکر میافتید که کاش در دوران کودکیتان این گنجینه را داشتید. فلیپا پری در این کتاب با تمرکز بر سلامت روان و رشد عاطفی، رویکردی جدید به فرزندپروری دارد که برای دنیای مدرن ما مناسب است.
فلیپا پری، رواندرمانگر و نویسندهی بریتانیایی است. از دیگر کتابهای او میتوان به «داستان مصور رواندرمانی» و «چگونه عاقل بمانیم» (2012) اشاره کرد.
حتی اگر هرگز بچهای بزرگ نکرده باشید، همهی ما تجربهای از فرزندپروری داریم. ممکن است زمانی را در کودکیتان به خاطر بیاورید که بزرگترها نظر شما را نادیده گرفتند و این موضوع باعث شد احساس تنهایی و ناراحتی کنید. حالا اگر در جایگاه پدر و مادر خودتان باشید، ممکن است همان اتفاق را چیز بیاهمیتی بدانید یا به یاد آورید که فرزندتان در آن زمان بیش از حد به توجه شما نیاز داشت یا شما را اذیت میکرد. هیچکدام از این دیدگاهها غلط نیستند؛ فقط زاویهدید متفاوتی به موضوع دارند.
این تفاوت در دیدگاه، یکی از موضوعاتی است که فلیپا پری در کتاب «کتابی که آرزو میکنید والدینتان خوانده بودند» به آن پرداخته است. پری به جای اینکه صفحات کتابش را پر از روشهای تنبیه و ترفندهای فرزندپروری کند، تمرکز بر رشد ذهنی و احساسی کودکان را مهم میداند و دیدگاهی جدید به موضوع قدیمی تربیت فرزند دارد.
اما پدر و مادرها مراقب باشید! اگر میخواهید از این دیدگاه جدید استفاده کنید، باید آماده باشید تا پیشفرضهایتان را کنار بگذارید و نگاهی دقیق و عمیق به رفتارهایتان و نتایج آنها بیندازید. در این خلاصه کتاب با این موارد آشنا خواهید شد:
پدر یا مادر شدن تجربهی دشواری است و به ما احساس بیکفایتی و بیتجربگی کامل میدهد؛ درست مثل اینکه شغل مهمی را به عهده گرفتهایم که کاملاً برای آن آماده نیستیم. اما حقیقت چیز دیگری است. همهی والدین تازهکار مجموعهای غنی از تجربیات شخصی در زمینهی تربیت فرزند دارند؛ نه از دیدگاه یک پدر یا مادر، بلکه از دیدگاه یک کودک.
همهی ما روزی کودک بودهایم و برای درک زمان حال باید گذشته را بشناسیم. به عبارت دیگر، برای فهمیدن الگوهای رفتاری فرزندمان، باید به بزرگترین تأثیرگذار در زندگی او، یعنی خودمان، دقیقتر نگاه کنیم. ما اولین و مهمترین الگوی آنها هستیم، پس قبل از آنکه بتوانیم فرزندمان را درک کنیم، باید خودمان را بشناسیم. و تجربیات کودکی ما بیشتر از هر عامل دیگری روی روابط والد و فرزندی تأثیر منفی میگذارند.
اتفاقاتی که در آن دوران شکل گرفتهاند، تأثیر زیادی بر واکنشهای عاطفی و سبک فرزندپروری ما دارند. نمونهی خوبی از این موضوع را میتوان در اسکار (یکی از مراجعین نویسنده) دید. او متوجه شد که هرگاه پسر هجدهماههاش غذایش را نمیخورد یا آن را روی زمین میانداخت، خشمگین میشود. اسکار با کمک نویسندهی این کتاب و با بررسی دوران کودکیاش، دلیل این امر را کشف کرد؛ در دوران کودکی خودش، همان رفتار باعث میشد که والدینش با عصبانیت به دستش بزنند و او را از اتاق بیرون کنند. اسکار اجازه میداد تا تجربیات دوران کودکیاش بر فرزندپروریاش تأثیر بگذارد.
خوشبختانه، راهی برای حذف این الگوهای منفی در خودتان هست. برای رسیدن به این هدف، باید دوران کودکی خودتان را بازبینی کنید و اتفاقاتی مثبت و منفی را بررسی کنید کعه بهوضوح در یادتان مانده است. به واکنشهای عاطفیتان فکر کنید؛ در آن زمان دربارهی رفتار دیگران با خودتان چه احساسی داشتید و اکنون چه احساسی در این باره دارید؟ درک عمیق این تجربیات دوران کودکی و پیامدهای عاطفی آنها، یکی از مؤثرترین ابزارها برای فرزندپروری همدلانه است.
هنگام بزرگ کردن فرزندان، احساسات منفی درون خودتان را زنگ هشدار بدانید. والدین اغلب به وقایع خاص با خشم یا ناامیدی واکنش نشان میدهند؛ زیرا مغز بهطور ناخودآگاه از ما در برابر احساساتی مثل اشتیاق، حسادت یا تحقیر که در دوران کودکی تجربه کردهایم، محافظت میکند. این خشم یا ناامیدی نشانهای است برای بازبینی دوران کودکیمان. با این کار برای حذف آن واکنشهای منفی تلاش میکنیم و آن را با همدلی با فرزندمان جایگزین میکنیم. در نهایت، میتوانیم به والدین باملاحظهای که آرزو داریم، تبدیل شویم.
55 پاسخ
راهبری دیدگاهها
واقعا کتاب خوبی بود
دفعه دومه که این خلاصه رو می خونم و انگار اینبار جذاب تر شد و حتی جاهاییش منو برد به کودکی خودم
و چیزی که شدیدا حس کردم لازمه در موردش برای خودم بیشتر تلاش کنم انعطاف پذیری (توانایی سازگاری با تغییرات در شرایط) بود.
دید خوبی میده به آدم اینکه به شکل غیر مستقیم به بچه ها یاد بدیم که بتونن کارهای بدشون رو اصلاح کنن مثلا فرزندی که موبایل میبینه ما میتونیم کتاب بیاریم و کتاب کناذش ورق بزنیم تا اونم تقلید کنه و یاد بگیره
شرایط محیطی و مکانی هر جانعه با هم متفاوت هست.جغرافیای ایران متفاوت با مکان نویسنده کتاب هست.و شرایط الانم برای ترببت فرزند خیلی فرق کرده و من ارتباط زیادی با کتاب برقرار نکردم
اگر واقعا زمان تربیت فرزند این مطالب تلنگری به ما بزنند و از گوشه ذهنمان رد بشوند راضیم.
از هر قسمت که این زنجیر ناکارآمد پاره بشه خوبه
محیط مناسب
درک کردن احساسات بچه ها
جلوگیری از جنگ و دعوا چون دوطرف در کنار همن نه مقابل هم
کاش می خواندند. . .
کتاب خوبی بود بیشتر خلاصه در مورد این مدل کتاب ها رو بزارید.
به نظرم از اون دسته کتاب هایی هست که همه والدین باید بخونند. اینکه کودکی و نحوه رفتار دیگران با ما حتی در دوران بزرگسالی هم اثر میذاره و این رابطه بین والدین و کودکان، یک جنگ نیست که برنده و بازنده داشته باشه؛ بلکه یک رابطه تعاملی حساب میشه.
سی و نهم تمام
کتاب جالبی بود حتما به طور کامل مطالعه خواهم کرد فکر میکنم کمک زیادی میتونه به روابط والدین با فرزاندانشان داشته باشه
شکراله
به رفتارهایی توجه کنید که باعث نادیده گرفته شدن بچه ها میشود.
سپاسگزاریم
نکته بسیار مهم در فرزندپروری توجه به این نکته است که هر بچهای خصوصیات، پتانسیل و نقاط ضعف و قوت مخصوص به خودش رو داره. اما اغلب والدین تمایل دارند بچه بر اساس خواست آنها عمل کنه. باید باور داشت بچهها مثل گیاه هستند، یکی رشد خوبی داره و میتونه تبدیل به درختچه بشه، یکی رشد بسیار کمی دا ره و گل میده، یکی نور زیاد میخواد آب کم، یکی نور کم میخواد و آب زیاد. ابتدا باید به خصوصیات و پتانسیل ذاتی کودک پی برد و بعد متناسب با نیازهای اون ازش مراقبت کرد. از گیاهی که گل نمیده با بهترین مراقبت هم نمیشه انتظار گل داشت. ولی متاسفانه این دیدگاه رو والدین نسبت به بچهها ندارند وانتظار دارند در مقابل رسیدگی مناسب همون چیزی بشن که والدین میخوان و این آغاز تنش و جنگ و دعوا بین کودک و والدین هست.
واقعا فرزندپروری مهارت خاصی را می طلبد که نیاز به آموزش بیشتر به واسطه خواندن کتاب وتلاش ارگان های ذیربط و فراهم نمودن زمینه های یادگیری می باشد
«درک فعال» به این معناست که واقعاً سعی کنیم آنچه را که طرف مقابل میخواهد به ما بفهماند، درک یا احساس کنیم.
انجام این کار با فرزندانمان به ما کمک میکند که رابطهی عمیق و دوستانهای با آنها ایجاد کنیم و این چیزی است که آن را با هم تا بزرگسالی آنها تمرین میکنید.
توصیه های مهم و تلنگر خوبی بود.
از اون مهمتر اینه که به توصیه هاش عمل کنی.
خداروشکر
همهی والدین تازهکار مجموعهای غنی از تجربیات شخصی در زمینهی تربیت فرزند دارند؛ نه از دیدگاه یک پدر یا مادر، بلکه از دیدگاه یک کودک.
دربارهی همسر سابق خود حرفهای مثبت بزنید
اگر از همسر سابق خود بدگویی کنید، غیرمستقیم دارید از بخشی از وجود فرزندتان بدگویی میکنید.
اگر ما احساسات یک کودک را، حتی آنهایی که از نظر ما مسخره هستند، انکار کنیم، آن احساسات از بین نمیروند. آنها فقط یاد میگیرند که احساساتشان را سرکوب کنند؛ و این عادتْ بسیار مضر است.
ممنونم. کتاب جالبی بود لذت بردم
جالب بود برام، برای تربیت فرزند اول باید روی خودمون و مهارت هامون کار کنیم،بچه ها میبینن و یاد میگیرن👌🏻👌🏻
با خوندن این کتاب فهمیدم که تربیت فرزند اونقدرا هم دشوار نمیتونه باشه. چون رفتارای کودک چیز پیچیدهای نداره برعکس آدمای بالغ. فقط باید تمرین کرد. حس همدلیو تقویت کرد. و خلاصش باید رو EQ زمان قابل توجهی گذاشته بشه چون تمام روابط فردی و اجتماعی ما از جمله تربیت فرزند تحت و الشعاع همین موضوعه. واقعا جای خالی EQ تو جامعه به شدت احساس میشه. موضوعات وابسته به EQ برام خیلی جذابیت داره.
ممنون از اکوتوپیا
سلام
چهار مهارت
۱ـتحمل ناامیدی
۲ـانعطاف پذیری
۳ـتوانایی های حل مسئله
۴ـهمدلی
تکه ها پازل ذهنی منو خیلی سر و سامان داد ،
مرسی از اکوتوپیا
خوب بود بد نبود زیاد جذبم نکرد ولی درکل
واقعا که تربیت فرزند به جد دشوار است.
آرزوی صبر برای پدر مادر ها دارم
ممنون از شما
نظریه دلبستگی رو در نظریه های جان بالبی میتونی پیگیری کنی
“مهمتر از همه، یک والد فقط تصمیمها و کارهای خود را میتواند کنترل کند. پس ما باید به تغییر این موارد در خودمان توجه کنیم؛ بهجای اینکه رفتار فرزندمان را تغییر دهیم”
کتاب فوق العاده ایه حتما نسخه کاملشو میخونم🤌🏻
قشنگ بود✌️
ازون دسته کتابهاست که حتما تمایل دارم بخونم.ممنون از خلاصه ی کتاب
راهبری دیدگاهها