کتاب افسانه کاریزما (2013) با این باور عمومی که کاریزما موروثی است مخالفت میکند و نشان میدهد که همه میتوانند کاریزمای خود را به دست آورند. این کار به آنها کمک میکند نگرشی مثبتتر پیدا کنند، موفقتر باشند و از پس مشکلات بهتر برآیند. کتاب همچنین با آوردن مثالهای متنوع از افراد کاریزماتیک، مانند رهبران دولتی، مدیران ارشد و کارمندان، انواع کاریزما را معرفی و چگونگی تمرین آنها را توضیح میدهد. در کنار اینها، ابزارها و تمرینهایی کاربردی برای تقویت بهزیستی روانی پیشنهاد میکند.
اولیویا فاکس کابان یک متخصص در زمینه کاریزما و رهبری است. او اکنون مدیر رهبری نوآورانه در برنامهی استارتایکس استنفورد است و با مدیران شرکتهای فورچن 500 همکاری داشته تا به آنها برای متقاعدکنندهتر، تأثیرگذارتر و الهامبخشتر شدن کمک کند. اولیویا اغلب در رسانههایی چون نیویورک تایمز، بلومبرگ و وال استریت ژورنال حضور دارد و بهطور منظم برای فوربز مطلب مینویسد.
کاریزما به سود شماست و در همهی زمینههای زندگی موفقیت میآورد.
افراد کاریزماتیک تأثیر فوقالعادهای بر دیگران میگذارند. آنها بدون هیچ تلاش آشکاری جذاب، متقاعدکننده و تأثیرگذارند. آنها زندگیهای موفقتری را نیز رهبری میکنند. در مقایسه با افراد عادی، افراد کاریزماتیک جذابتر هستند، درآمد بالاتری دارند و کمتر دچار استرس میشوند.
پس طبیعی است که کاریزما در دنیای تجارت یک مزیت محسوب شود. این ویژگی باعث میشود دیگران به شما علاقهمند شوند، به شما اعتماد کنند و سبک رهبری شما را دنبال کنند. فرقی نمیکند که دنبال شغل جدیدی باشید یا بخواهید در موقعیت فعلی خود پیشرفت کنید؛ کاریزما شما را به برتری میرساند.
در حقیقت، پژوهشها نشان میدهد که همکاران، عملکرد افراد کاریزماتیک در محیط کار را بسیار بالا ارزیابی میکنند. به گفتهی یک محقق، پیروان رهبران کاریزماتیک تعهد عمیقی به رسالت رهبر خود داشتند، اغلب پا را از وظایف رسمی خود فراتر میگذاشتند و حتی در زندگی شخصی فداکاریهای بزرگی برای رهبرشان میکردند. اما کاریزما فقط در تجارت سودمند نیست؛ این ویژگی در حرفههای دیگر و در زمینهی تحصیل نیز فایده دارد.
مثلاً کاریزما به دانشآموزان دبیرستانی کمک میکند تا در مصاحبههای ورودی دانشگاه عملکرد درخشانی داشته باشند یا در انتخابات دانشجویی برنده شوند. این ویژگی همچنین به آنها در کسب اعتمادبهنفس اجتماعی کمک میکند و باعث میشود میان همتایان خود محبوبیت بیشتری پیدا کنند.
برای متخصصان نیز همینطور است. استادان دانشگاهی که کاریزما دارند، بسیار آسانتر پژوهشهای خود را منتشر و برای آن بودجه دریافت میکنند و دروسی را که دوست دارند، تدریس میکنند. به شکلی مشابه، پزشکان کاریزماتیک نزد بیماران خود بسیار محبوب هستند. بیماران آنها بیشتر به توصیههای پزشکی عمل میکنند و اگر مشکلی پیش بیاید، احتمال شکایت کردنشان کمتر است.
مزایای کاریزما را میتوان در خارج از حوزهی حرفهای نیز مشاهده کرد. برای نمونه، مادران خانهدار باید افراد گوناگونی را تحتتأثیر قرار دهند و مجذوب خود کنند؛ از جمله فرزندان، معلمان و سایر اعضای جامعه.
بنابراین، کاریزما متعلق به همه است، نه فقط رهبران و تاجران. کاریزما به همه، از مادران خانهدار تا دانشجویان و پزشکان، کمک میکند تا زندگی شادتر، سالمتر و موفقتری را تجربه کنند. خبر خوب هم این است که همه میتوانند کاریزماتیک باشند. چگونه؟ با ادامهی مطالعهی خلاصه کتاب افسانه کاریزما خواهید فهمید.
با وجود افسانهی رایج کاریزما، هیچکس با این ویژگی به دنیا نمیآید؛ حتی اگر برخی افراد بهطور طبیعی بسیار جذاب به نظر برسند.
اگر چنین افرادی ذاتاً کاریزماتیک بودند، باید همیشه و در هر شرایطی گیرا و جذاب به نظر میرسیدند؛ ولی هیچکس دائم کاریزماتیک نیست. یک نفر ممکن است امروز بسیار جذاب باشد و فردا کاملاً کسلکننده. علت این است که کاریزما یک نیروی جادویی نیست؛ بلکه حاصل نمایش رفتارهای مشخصی از سوی فرد است.
این رفتارها غیرکلامیاند؛ یعنی همان زبان بدن. هر زمان که کاریزماتیک به نظر میآییم، به این دلیل است که زبان بدن ما در حال نشان دادن کاریزماست. به همین علت، سطح کاریزمای ما متغیر است: یک فرد مشخص ممکن است گاهی کاریزماتیک و گاهی غیرکاریزماتیک تلقی شود.
مثلاً، مریلین مونروی مشهور و کاریزماتیک را در نظر بگیرید. او میتوانست آگاهانه بین شخصیت «مریلین» و «نورما جین» جابهجا شود. یک بار، «نورما جین» موفق شد بدون جلب توجه مسافران سوار مترو شود؛ اما بهمحض اینکه به خیابانهای نیویورک برگشت، خود را به «مریلین» تبدیل کرد. چگونه؟ تنها با تغییر زبان بدن خود: با تنظیم مدل مو و گرفتن یک ژست خاص. در یک لحظه، همهی نگاهها متوجه او شد.
پس چرا افسانهی کاریزما تا این حد محبوب است؟ زیرا ما فقط نتیجهی نهایی یک فرد کاریزماتیک را میبینیم و از زمان و تلاشی که این افراد برای یادگیری رفتار کاریزماتیک صرف کردهاند، بیخبریم.
بسیاری از چهرههای مشهور کاریزماتیک برای یادگیری این رفتارها سخت کار کردند تا جایی که این رفتارها به بخشی از غریزهی آنها تبدیل شد. استیو جابز یکی از آنها بود. او در ابتدا در ارائههایش بسیار خشک و بیروح به نظر میرسید؛ اما با گذشت سالها، توانست کاریزمای خود را بهتدریج تقویت کند و به همان استیو جابزی تبدیل شود که میشناسیم: مردی که مخاطبانش محو هر کلمهی او میشدند.
همانطور که مشخص است، همه میتوانند با یادگیری، تمرین و اصلاح رفتارهای درست، کاریزماتیک شوند. در بخش بعد کتاب افسانه کاریزما، نگاهی دقیقتر به این رفتارها خواهیم داشت.