کتاب سرمایهگذار هوشمند توصیههای مهمی در مورد سرمایهگذاری ارائه میکند و از این نظر یک منبع قابل اعتماد است. بنجامین گراهام، سرمایهگذاری که پس از سقوط مالی 1929 معروف شد، با درس گرفتن از اشتباهات خود، هر چیزی را که برای تبدیل شدن به یک سرمایهگذار موفق لازم است، در این کتاب بیان میکند.
بنجامین گراهام (1884-1976) کار خود را به عنوان سرمایهگذار در سال 1914 آغاز کرد، او در طول بحران مالی در دهه 1920 ضررهای قابل توجهی داشت. کتاب او، سرمایهگذار هوشمند، خلاصهای از تمام درسهایی است که او به عنوان یک سرمایهگذار جوان آموخته است.
فلسفه سرمایهگذاری وارن بافت را کشف کنید.
آیا تا به حال به سرمایهگذاری در بازار سهام فکر کردهاید؟ بسیاری از ما دست کم یک بار با این موضوع روبرو شدهایم ولی بسیاری از ما به دلیل بحرانهای مالی، ترکیدن حبابها و بحرانهای اقتصادی، از این بازار میترسیم. با این حال، راهی برای سرمایهگذاری در بازار سهام وجود دارد که شما را در معرض ریسک از دست دادن همه چیز قرار نمیدهد: سرمایهگذاری هوشمند.
سرمایهگذاری هوشمند که برای اولین بار توسط بنجامین گراهام در سال 1949 مطرح شد، رویکرد بلندمدتتر و کم ریسکتری نسبت به بازار سهام دارد، روشی که به خوبی کار میکند. پس از انتشار کتاب سرمایهگذار هوشمند، بسیاری از مردم از رویکرد گراهام استفاده کردهاند و ثروت زیادی به دست آوردهاند، از جمله شاید مشهورترین آنها وارن بافت باشد.
این خلاصه کتاب، بر اساس توصیههای گراهام و همچنین توضیحات روزنامهنگار مشهور جیسون زویگ، نشان میدهند که چگونه میتوانید به سادگی یک سرمایهگذار هوشمند شوید.
از طریق سرمایهگذاری پول زیادی را میتوان به دست آورد. اما چیزهای زیادی هم برای از دست دادن وجود دارد. تاریخ مالی پر است از داستان سرمایهگذارانی مانند وارن بافت که با سرمایهگذاری در شرکتهای مناسب، ثروت هنگفتی به دست آوردند. داستانهای زیادی هم از بدشانسی وجود دارد، که در آن مردم سهام اشتباهی خریدند و در نهایت همه چیز را از دست دادند. بنابراین، باید از خود بپرسیم: آیا سرمایهگذاری واقعا ارزش ریسک کردن را دارد؟ پاسخ این است که بله، البته فقط اگر از استراتژی سرمایهگذاری هوشمند پیروی کنید.
سرمایهگذاران هوشمند برای کسب بازدهی ایمن و ثابت از تحلیلهای دقیق استفاده میکنند. این روش با حدس زدن فرق دارد و در آن سرمایهگذاران بر سود کوتاهمدت حاصل از نوسانات بازار تمرکز نمیکند. حدس زدنها بسیار خطرناک هستند، زیرا هیچکس نمیتواند آینده را پیشبینی کند.
به عنوان مثال، ممکن است یک نفر شایعهای بشنود که اپل به زودی یک محصول جدید و موفق را معرفی خواهد کرد و انگیزه پیدا میکند تا سهام اپل را بخرد. اگر او خوش شانس باشد، این کار نتیجه خواهد داد و او سود میکند. اگر بدشانسی بیاورد و شایعه اشتباه باشد، او در معرض از دست دادن پول زیادی است.
در مقابل، سرمایهگذاران هوشمند بر ارزش سهام تمرکز میکنند. این سرمایهگذاران فقط زمانی سهام میخرند که قیمت سهام کمتر از ارزش ذاتی آن باشد، در نتیجه میدانند که قیمت سهام رو به رشد است.
شما به عنوان یک سرمایهگذار هوشمند، فقط زمانی سهام میخرید که معتقد باشید حاشیه سودی احتمالی بین آنچه پرداخت میکنید و آنچه با رشد شرکت به دست خواهید آورد وجود دارد. به عنوان مثال، یک لباس گران قیمت فقط در صورتی ارزش خرید دارد که بتوانید از آن برای مدتی طولانی استفاده کنید. اگر کیفیت این لباس خوب نباشد، ممکن است یک لباس ارزانتر بخرید که برای مدتی مشابه دوام بیاورد.
زندگی یک سرمایهگذار هوشمند چندان هیجانانگیز نیست، اما این مسئله مهم نیست، مسئله مهم این است هدف اصلی سرمایهگذاری کسب سود است.