کتاب «اخبار» (2014) با تحلیل عمیق رویدادهای روز، به بررسی دلایل بیتفاوتی روزافزون مخاطبان نسبت به اخبار میپردازد. نویسنده معتقد است که این بیتفاوتی بیشتر ناشی از شیوهی ارائه اخبار توسط رسانههاست. رقابت شدید بین رسانهها باعث شده است که اخبار به گونهای جذاب و آموزنده به مخاطبان ارائه نشود.
آلن دوباتن (Alain de Botton)، نویسنده و فیلسوف معاصر، به دلیل آثارش در حوزه فرهنگ و اندیشههای انسانی شهرت یافته است. او با نگارشی روان و شیوا به بررسی موضوعاتی همچون عشق، دین، معماری و سفر می پردازد. دوباتن در سال 2008، موسسهای آموزشی به نام «مدرسه زندگی» (The School of Life) تاسیس کرد که با رویکردی نوآورانه به آموزش میپردازد. از جمله آثار مشهور او میتوان به کتابهای «نگرانی از جایگاه اجتماعی» (Status Anxiety)، «دین برای بیدینان» (Religion for Atheists) و «هنر سفر» (The Art of Travel) اشاره کرد.
تا چند دهه پیش، مردم برای اطلاع از اخبار، دور رادیو یا تلویزیون جمع میشدند. گویندگانی همچون والتر کرونکایت (Walter Cronkite) با روایتی جذاب، اخبار جهان را به خانهها میآوردند و تقریبا تمامی مخاطبان، اخبار را از طریق همین رسانهها دنبال میکردند. اما امروزه این رویه تغییر کرده است.
امروز فارغ از رسانهای که از طریق آن به اخبار دسترسی مییابیم، دیگر جایگاه سابق خود را در زندگی روزمره افراد ندارد. پس چگونه میتوان اهمیت اخبار را در فهم ما از جهان احیا کرد؟ در این خلاصه کتاب، به این پرسش پاسخ خواهیم داد.
آیا تاکنون برایتان پیش آمده که روزنامهای را با انگیزهای قوی برای مطالعه کامل آن تهیه کنید، اما پس از خواندن چند مقاله، آن را کنار بگذارید؟ اگر چنین است، نگران نباشید؛ بسیاری از افراد مشابه شما هستند.
بسیاری از مخاطبان امروزی با اخبار (به ویژه اخبار سیاسی) احساس بیگانگی میکنند. این موضوع به ویژه زمانی تشدید میشود که تیترهای خبری از پیچیدگی و ابهام بالایی برخوردار باشند. برای مثال، میتوان به تیتر زیر از BBC در سال 2013 اشاره کرد: «میزان بدهی اجاره مستاجران در طول اجرای آزمایشی طرح کمکهای مالی، افزایش پیدا کرد».
اگر مخاطب به مطالعه این مقاله ادامه میداد، متوجه میشد که دولت در این طرح آزمایشی، مستمری مسکن را مستقیما به مستاجران پرداخت میکرد. اما این تغییر رویه، به جای تسهیل پرداخت اجاره، منجر به افزایش بدهی مستاجران شد؛ چراکه آنها این مبالغ را در مصارف دیگری هزینه میکردند. این خبر، داستانی آموزنده و قابل تامل است.
با این حال، تیتر مذکور، موضوع را به گونهای خستهکننده و بدون جذابیت جلوه میدهد. نکته قابل تاملتر این است که متن کامل خبر نیز، تلاش چندانی برای ارائه زمینه اجتماعی مسئله انجام نداده است. برای جلب توجه مخاطب و تسهیل درک موضوعات پیچیده، ضروری است که آنها را در بستر کلیتری بررسی کنیم. ارائه جزئی از یک مساله پیچیده بدون در نظر گرفتن ابعاد مختلف آن، نه تنها به درک عمیق مخاطب کمک نمیکند، بلکه موجب بیعلاقگی او نیز خواهد شد.
این عمل شبیه به آن است که از یک نفر بخواهیم بخشی از یک اثر ادبی ارزشمند را بدون آگاهی از پیشینه و زمینه آن بخواند و سپس انتظار داشته باشیم که اهمیت و زیبایی آن را درک کند.
به عنوان مثال، در رمان «آنا کارنینا» (Anna Karenina) توصیفی از مردی در اتاق انتظار یک دفتر وکالت ارائه شده است. این توصیف بهتنهایی فاقد معنا و مفهوم است. زیبایی و تاثیرگذاری این توصیف تنها زمانی آشکار میشود که بدانیم این مرد برای درخواست طلاق از همسرش که به دیگری دل بسته است، در انتظار وکیل خود نشسته است. همچنین، با آگاهی از این نکته که در صورت طلاق، همسر او از جامعه روسیه طرد خواهد شد، به عمق احساسات و موقعیت پیچیده این شخصیت پی میبریم.
رسانههای خبری میتوانند با الهام از شیوه روایتگری در رمانها، شیوه ارائه اخبار را بهبود دهند. تنها با قرار دادن رویدادهای خبری در یک بستر تاریخی، اجتماعی و فرهنگی و تبیین اهمیت و پیامدهای آن، میتوان مخاطبان را به تعامل با اخبار ترغیب کرده و درک عمیقتری از رویدادها را برای آنها فراهم کرد.