کتاب «دوباره فکر کن»، به تغییر تفکر، تجدید نظر در زندگی فردی و کاری و متقاعد کردن دیگران برای تغییر ذهنیت میپردازد. همچنین سوگیریها و مفروضاتی که ما در تصمیم گیری خود به کار میبریم، بررسی میکند و چگونگی ایجاد مدل ذهنی «کنجکاوی مادام العمر» توسط افراد و سازمانها را تشریح میکند.
آدام گرنت روانشناس، مشاور سازمانی، استاد دانشگاه پنسیلوانیا و نویسنده چهار کتاب پرفروش نیویورک تایمز است. او همچنین سابقه حضور در شرکتهایی مانند گوگل، سازمان لیگ بسکتبال NBA و بنیاد گیتس را در رزومه کاری خود دارد.
مجله فورچون او را در فهرست ۴۰ فرد جوان (زیر ۴۰ سال) برتر در دنیای کسبوکار قرار داده است. او همچنین یکی از ۱۰ متفکر برجسته حوزه مدیریت شناخته میشود.
تا به حال برایتان پیش آمده که در بحثی با همکار خود شکست بخورید و نتوانید او را متقاعد کنید؟ یا اینکه عموی سرسخت خود را نتوانید راضی کنید که نظر شما در مورد موضوعی درست و منطقی است؟ در این مواقع ممکن است با خود فکر کنید که اگر باهوشتر بودم میتوانستم این بحث را برنده شوم و یا حتی ممکن است به خودتان قول دهید که مطالعهتان را بیشتر و ذهن خود را تیزتر کنید که در بحث بعدی استدلالهای قویتری بیاورید.
در ابتدا به نظر میرسد هدف معقولی باشد، اما اگر هدف اشتباهی باشد چه؟ اگر به جای تیز نگهداشتن ذهن خود، چیزی که واقعاً باید روی آن کار کنید، تغییر آن عقیده باشد، چه؟
بعد از خواندن این کتاب، متوجه خواهید شد که کلید قضاوت بهتر و برنده شدن در بحثهای بیشتر، نه در قدرت تفکر شما بلکه در توانایی شما برای تجدید نظر در تفکراتتان است.
در سال ۲۰۰۹، گوشیهای هوشمند بلکبری بسیار پرفروش بودند. این شرکت تقریباً ۵۰ درصد از بازار گوشیهای هوشمند را در اختیار داشت و بسیاری از افراد مشهور، از بیل گیتس گرفته تا اوباما، عقیده داشتند که نمیتوانند بدون گوشی بلکبری خود زندگی کنند. اما تنها پنج سال بعد، سهم این شرکت در بازار گوشیهای هوشمند به ۱درصد کاهش یافت!
چرا؟ زیرا مخترع بلک بری، مایک لازاریدیس، بر عقاید کهنه خود پافشاری میکرد.
در زمانی که آیفون اپل در سال ۲۰۰۷عرضه شد و شروع به بدست آوردن سهم بازار کرد، لازاریدیس همچنان بر این باور بود که بیشتر مصرف کنندگان فقط دستگاهی میخواهند که بتواند با آن تماس بگیرند و ایمیل دریافت و ارسال کنند. او نمیتوانست درک کند که مردم چیزی فراتر از قابلیتهای بلکبری میخواهند.
پس در دنیایی که دائماً در حال تغییر است، تجدید عقاید لازم است.
اما دست از قضاوت و سرزنش لازاریدیس بردارید چون ممکن است خودتان دقیقاً همین اشتباه را مرتکب شده باشید.
فرقی نمیکند مدیر، کارمند یا کارآفرین باشید چون گاهی به خود میبالید که به عقاید خود پایبند هستید. اما مشکل اینجاست که جهان سریعتر از همیشه در حال تغییر است و سرعت دسترسی به اطلاعات نیز به شدت در حال افزایش است. به طور مثال در سال ۲۰۱۱ هر فرد به طور متوسط ۵ برابر بیشتر از یک فرد در سال ۱۹۸۶ به اطلاعات دسترسی پیدا میکرد.
این سرعت تغییر، به ما نشان میدهد که یادگیری نحوه فکر کردن دیگر کافی نیست بلکه باید بدانید که چگونه از عقاید گذشته خود برگردید و تجدید نظر کنید تا بتوانید اطلاعات جدید را به سیستمهای اعتقادی خود وارد کنید.
حالا سوال این است که چگونه باید این کار را انجام داد؟ یک روش عالی برای شروع این است که به خود آموزش دهید تا مانند یک دانشمند رفتار کنید. سوال بعدی حتما این است که دانشمندان چگونه رفتار میکنند؟
به طور مثال، اگر یک مدیر کسبوکار هستید، استراتژی کسبوکار خود را به عنوان یک نظریهای در نظر بگیرید که باید آن را مانند یک دانشمند آزمایش کنید. مطالعهای روی استارتاپهای ایتالیایی نشان میدهد که کارآفرینانی که با روش علمی به کسبوکارشان نگاه میکنند نسبت به دیگر کارآفرینان، درآمد و مشتریان بیشتری دارند. محققان به این نتیجه رسیدهاند که مدیران دارای تفکر علمی، موفقیت بیشتری کسب میکنند زیرا با احتمال بیشتری روشهای کسبوکار خود را در زمان اشتباه تغییر میدهند.
یک پاسخ
متعصبانه ترین افکار را می توان تغییر داد راهش را یاد بگیر