همیشه بهترین تصمیمها نتایج خوبی ندارند. گاهی اوقات تصمیمات بد نتایجی عالی دارند. با این تفسیر اگر یک اتفاق بد بیفتد، چه کسی را باید سرزنش کنیم؟ وقتی شرایط خوب پیش میرود چطور؟ در این کتاب آنی دوک که در رزومهی خود قهرمانی پوکر، نویسندگی و مشاورهی کسبوکار را دارد، نشان میدهد که عادت ما به دیدن نتایج، باعث شده که غیرمنطقی فکر کنیم و تفاوت بین شانس و مهارت را تشخیص ندهیم.
این کتاب برای چه کسانی مفید است؟
آنی دوک، نویسنده و سخنران به مدت بیست سال، قهرمان پوکر بود. در سال 2004 او در رقابتهای جهانی پوکر WSOP، در میان 234 بازیکن، به مدال طلا دست پیدا کرد. او در دانشگاه پنسیلوانیا در رشتهی روانشناسی شناختی تحصیل کرده و در حال حاضر مشاور، سخنران و نویسنده است.
چطور با سیمکشی عصبی خود کنار بیاییم؟
ما در زندگی به چیزهای کمی اطمینان داریم. به همین دلیل وقتی تصمیم میگیریم، مجبوریم روی شانس هم حساب کنیم. وقتی میخواهیم تصمیم بگیریم که چه چیزی بخوانیم، چه شغلی را انتخاب کنیم یا کدام خانه را بخریم، نتایج تصمیمهای ما به عوامل زیادی بستگی دارد. به همین خاطر هنگام تصمیمگیری، شناخت تکتک متغیرهای اصلی ممکن نیست.
مانند بازی پوکر، تصمیمات زندگی هم تا حد زیادی بر اساس شانس است. اما این که اسم همه چیز را «شانس» بگذاریم هم درست نیست. کلمهی مناسبتر شاید «احتمالات» باشد. علاوه بر این تصمیماتی هم که میگیریم، با سیمکشی عصبی مغز ما ارتباط دارد.
پس چه چیزهایی را میتوانیم کنترل کنیم؟ خیلی بیشتر از آنچه فکر میکنید.
کتاب تفکر نامطمئن با کمک گرفتن از درسهای مرتبط با بازی پوکر و روانشناسی شناختی، توضیح میدهد که چگونه همهچیز با تفکر نامطمئن شروع میشود.
مسابقهی سوپربول XLIX با یک جنجال به پایان رسید. درحالیکه 26 ثانیه به پایان بازی باقی مانده بود، همه انتظار داشتند که پیت کارول، مربی سیاتل سیهاوکس، به مدافع خود، راسل ویلسون، بگوید که توپ را به بیرون بزند. اما او از ویلسون خواست که پاس بدهد. تیم حریف توپ را گرفت و در نتیجه سیهاوکس، سوپر بول را باخت.
نظرات منفی راجعبه کارول زیاد شد. تیتر سیاتل تایمز این بود: «سیهاوکس به دلیل بدترین تصمیم تاریخ، سوپربول را از دست داد.»
اما در واقع این تصمیم کارول نبود که قضاوت میشد. اتفاقاً با توجه به شرایط، تصمیم معقولانهای گرفته شد؛ هر چند که این تصمیم نتیجهی خوبی نداشت.
بازیکنان پوکر معتقدند نباید کیفیت یک تصمیم را با نتیجهاش سنجید. اشتباه گرفتن این دو با یکدیگر، خطرناک است.
شاید یک تصمیم بد نتیجهای خوب داشته باشد و یک تصمیم خوب نتیجهی بد. مثلاً کسی که در حالت مستی پشت فرمان نشسته و تصادف نکرده، الزاماً تصمیم خوبی نگرفته است.
در واقع، تصمیمهای ما بهندرت صد درصد درست یا غلط هستند.
زندگی مثل بازی پوکر است، یک بازی با اطلاعات ناقص. شما هرگز نمیدانید سایر بازیکنان چه کارتهایی دارند و شانس تا چه حد با آنها همراه است.
تصمیمگیری برای ما مثل شرط بندی برای بازیکنان پوکر است. ما بر اساس آنچه به احتمال زیاد اتفاق میافتد، روی نتایج آینده شرطبندی میکنیم.
پس چرا اینطور به قضیه نگاه نکنیم؟ اگر تصمیمات ما شبیه به شرطبندی است، میتوانیم این فکر را که تصمیمها صد درصد «درست» یا «اشتباه» هستند، کنار بگذاریم و بگوییم: «مطمئن نیستم». این جمله باعث میشود بهجای شانس، به احتمالات فکر کنیم. تفکری که بسیار مفید است.
زمانی که نویسندهی کتاب تفکر نامطمئن در یک مسابقهی پوکر خیریه بازی میکرد، برای جمعیت توضیح داد که کارتهای بازیکن A در 76 درصد از مواقع برنده میشود و بازیکن B فقط 24 درصد شانس دارد که بازی را ببرد. وقتی بازیکن B برنده شد، یک تماشاگر فریاد زد «دیدی اشتباه کردی؟».
اما او توضیح داد که قبلاً نشان داده بود بازیکن B هم 24 درصد شانس دارد. او اشتباه نکرده بود. نتیجهی واقعی در آن 24 درصد بود.
2 پاسخ
کتاب بسیار عالی و کاربردی 🙏
سپاس فراوان
واقعا جالب بود مرسی که وقت گذاشتین و خلاصه کردین