کتاب «تفکر در سیستمها» (2008) مقدمهای بر تفکر سیستمی است. این کتاب به شما آموزش میدهد که چگونه دنیا را از منظر شبکههای به هم پیوسته ببینید و در عین حال جزئیات چگونگی عملکرد هر ساختار را با توجه به عناصر، روابط و اهداف مختلف آن درک کنید.
دونلا مدوز یک دانشمند محیط زیست، نویسنده و مدرس بود که به طور گستردهای به عنوان فردی پیشرو در زمان خود شناخته میشد. در طول زندگیاش، او یکی از مهمترین تحلیلگران سیستم در جهان بود و موفق به دریافت جایزه نبوغ بنیاد مکآرتور شد. مدوز در سال 2001 درگذشت.
متخصص تفکر سیستمی شوید.
درست شبیه بدنتان که یک سیستم است، با قلبی که خون را در رگها به جریان درمیآورد، کلیههایی که مواد زائد را از خون پاک میکنند و ریههایی که به شما امکان تنفس میدهند، سیستمهای دیگری نیز در اطراف ما وجود دارند.
به عبارت دیگر، بدن شما از اندامهای مختلفی تشکیل شده است که با روابط متقابل خود با هم کار میکنند تا شما را سرپا نگه دارند.
اما یک تیم فوتبال یا یک شرکت چطور؟ آیا آنها هم سیستم هستند؟ قطعا! سیستمها در همه جا وجود دارند، اگرچه برخی از آنها آشکارتر از بقیه هستند.
این خلاصهی کتاب، شما را به سفری به دنیای سیستمها میبرد. در این سفر، با مفهوم سیستم، مکانیابی آنها و چگونگی عملکرد و پایداریشان آشنا خواهید شد.
آیا تا به حال سعی کردهاید سیستمهای مختلف اطرافتان را شناسایی کنید؟
اگر این کار را انجام میدادید، به سرعت متوجه میشدید که آنها تقریبا در همه جا وجود دارند؛ از بدن شما گرفته تا تیم فوتبال مورد علاقهتان، شرکتی که برای آن کار میکنید و شهری که در آن زندگی میکنید.
دلیل این امر این است که یک سیستم، گروهی از اجزاست که توسط روابط به هم مرتبط شدهاند و یک هدف مشترک را دنبال میکنند. این عناصر میتوانند قابل مشاهده و فیزیکی باشند، اما همچنین میتوانند ناملموس باشند. برای مثال، در حالی که هم میتوانید ریشه، شاخه و برگ یک درخت را ببینید و لمس کنید، چیزهایی مانند توانایی علمی در یک دانشگاه، ملموستر نیستند.
اما خواه فیزیکی باشند یا نه، همه اجزای یک سیستم توسط روابط به هم مرتبط هستند. به عنوان مثال، در سیستم یک درخت، روابطی که اجزا را به هم وصل میکنند، فرآیندهای متابولیک و واکنشهای شیمیایی هستند. در سیستم یک دانشگاه، این روابط ممکن است شامل استانداردهای پذیرش، امتحانات و نمرات باشند.
هدف یک سیستم چیست؟
این هدف توسط رفتار مشاهده شده سیستم تعریف میشود، نه اهداف اعلام شده آن. به عنوان مثال، یک دولت ممکن است بگوید که هدف آن حفاظت از محیط زیست است، اما اقدامات لازم را انجام ندهد. بنابراین، حفاظت از محیط زیست هدف دولت نیست، زیرا در کارهای واقعی آن منعکس نمیشود.
مهم است بدانیم که روابط و هدف یک سیستم همیشه خروجی آن را تعیین میکنند، حتی اگر عناصر آن تغییر کنند. مثلا یک تیم فوتبال ممکن است فهرست بازیکنان خود را به طور کامل تغییر دهد، اما روابط بین پستهای مختلف و هدف مشترک برنده شدن در بازیها همچنان ثابت میماند.
علاوه بر این، رفتار یک سیستم به «موجودیها» (Stocks) و «جریانها» (Flows) تفکیک میشود که با گذشت زمان تغییر میکنند. بیایید ببینیم که هر یک چگونه کار میکنند:
همه چیزهایی که در این دنیا میبینیم، انجام میدهیم و تجربه میکنیم از سیستمها تشکیل شدهاند. در حالی که نمیتوانیم آنها را به طور کامل درک کنیم، رفتارشان را پیشبینی یا کنترل کنیم، حداقل کاری که میتوانیم انجام دهیم مطالعه رفتارها و الگوهایی است که از خود نشان میدهند. با انجام این کار میتوانیم به آنها کمک کنیم بهتر عمل کنند و تشخیص دهیم که چه زمانی یک سیستم معیوب نیاز به تعمیر دارد.
توصیه عملی: همیشه انتظار نتیجه مثبت را داشته باشید، نه منفی.
دیدن جهان بهعنوان جایی بدتر از آنچه که واقعا هست و فرض کردن اینکه اتفاقات بد خواهند افتاد، آسان است. برای مثال، اگر فروش یک فروشنده یک بار افت کند، او به احتمال زیاد تصور میکند که این اتفاق دوباره رخ خواهد داد و اگر چنین شود، غافلگیر نخواهد شد. اثر بلندمدت این فرضیه، کمبود انگیزه برای بهبود اوضاع یا تمایل به عملکرد ضعیف است. بنابراین، اجازه ندهید که انتظاراتتان از بزرگی و موفقیت کاهش یابد، بلکه همیشه نگاهتان به هدف نهایی باشد.