این کتاب داستان سقوط بازار سهام در سال ۲۰۰۸ را روایت میکند و در مورد سهامداران و قدرتهای بزرگی صحبت میکند که اقتصاد جهانی را میسازند. کتاب قصد دارد کلاف سردرگم این آشوب مالی را باز کند تا یکی از عجیبترین اتفاقها در تاریخ بازارهای مالی را بهتر درک کنیم.
این کتاب برای چه کسانی مفید است؟
اندرو راس سورکین روزنامهنگار و نویسندهای است که به خاطر پوشش موضوعات تجاری و اقتصادی شهرت دارد. کتاب «قیمت سکوت» او بسیار مشهور است، اثری که به پیچیدگیهای اخلاق شرکتی میپردازد. تخصص او در روزنامه نگاری مالی و توانایی او در کشف روایت های اقتصادی، آثار او را برای کسانی که علاقه مند به درک دنیای مالی هستند ضروری می کند.
با داستان بحران بزرگ مالی آشنا شوید
آیا تا به حال از خودتان پرسیدهاید که در یک سیستم پیچیده و جهانی، چطور سقوط یک شرکت میتواند شوک بزرگی به اقتصاد وارد کند؟ وقتی این کتاب را میخوانید، خودتان را به عنوان بخشی از داستان تصور کنید. در یک آسمانخراش نشستهاید و تصمیمهای شما میتواند سرنوشت میلیونها نفر در جهان را تغییر دهد. این داستان فقط در مورد اعداد و سود سهام نیست. ما میخواهیم از جاهطلبی، ریسک و تعادل شکننده در بازارهای مالی حرف بزنیم. خودتان را بجای مدیران و رهبران مالی تصور کنید که در یک دوراهی سخت ایستادهاید. در این دریای پرتلاطم چه کار میکردید؟
در این کتاب در مورد حوادث مربوط به لیمن برادرز (یکی از ستونهای اصلی والاستریت) صحبت خواهیم کرد. هدف این است که پیامدهای سقوط یک غول مالی و اثرات این سقوط بر تمام جهان را کشف کنیم.
ما نمیخواهیم یک ماجرای تاریخی را تعریف کنیم. این کتاب نه تنها درک شما از بازارهای مالی را عمیقتر میکند، بلکه باعث میشود در محیطهای پیچیده و پرفشار تصمیمهای بهتری بگیرید.
در آسمان مالی، طوفانی در راه بود. طوفانی که قرار بود ستونهای قصر جهانی مالی را بلرزاند. لیمن برادرز در مرکز این گردباد قرار میگرفت. شرکتی که قدمتش به اندازه خود وال استریت بود. این داستان در یک صبح سرد در گرینویچ آغاز شد. جایی که مدیرعامل لیمن، ریچارد اس فولد جونیور، سوار مرسدس بنز مشکیاش میشود، بدون آن که بداند در آستانه فروپاشی یک امپراتوری بزرگ مالی قراردارد. سلطنتی که به مدت صد سال پابرجا بود.
فولد که زندگیش با فراز و نشیبهای وال استریت گره خورده بود، داشت از هندوستان باز میگشت که خبری نگرانکننده را خواند: شرکت بیر استیرنز، هیولایی در صنعت سرمایهگذاری، در آستانه سقوط قرار دارد. این خبر، یک لرزه کوچک نبود. بلکه زلزلهای بود که نشان میداد ستونهای بازار مالی از چیزی که فکر میکنیم متزلزلتر شده است.
اتفاقی که برای بیر استیرنز افتاده بود، به خاطر این بود که بیش از حد در اوراق با پشتوانه وام مسکن سرمایهگذاری کرده بود. وامهایی که یکییکی نکول میکردند و باعث مسموم شدن این اوراق میشدند. این بانک بیش از اندازه خوشبین بود و بیش از اندازه از سرمایهگذاری در این داراییهایی پرخطر استفاده میکرد.
وقتی بازار مسکن در سال ۲۰۰۷ سقوط کرد، ارزش این اوراق به شدت افت کرد و زیانهای بزرگی به بار آورد. همین موضوع باعث شد که فولد نگران شود و سفر خود را کوتاه کند. اما موج انفجار خیلی سریع تمام دنیای مالی را در بر گرفت و نشان داد که حتی موسسات قدرتمند نیز از زلزلههایی که اقتصاد جهانی را میلرزانند، در آمان نیستند.
همانطور که مرسدس فولد به سمت منهتن میپیچید، او داشت اخبار آخر هفته را میخواند. فروش شرکت بیر استیرنز به جیپی مورگان به قیمت دو دلار برای هر سهم. بازشدن بیسابقه پنجره تخفیف برای شرکتهای سرمایهگذاری توسط فدرال رزرو. فولد فهمید که اوضاع عادی نیست و به خوبی میدانست که لیمن، کوچکترین عضو از گروه «چهار برادر» از همه آسیبپذیرتر است.
وضعیت لیمن وخیم بود. آنها در اوراق فرعی مسکن سرمایهگذاری بزرگی کرده بودند. فروپاشی بازار مسکن، لیمن را با پرتفویی از داراییهای سمی مواجه کرده بود. همین اتفاق باعث کاهش ارزش سهام شرکت و از دست رفتن اعتماد سرمایهگذاران شده بود.
علاوه بر آن، لیمن نسبت اهرمی بسیار بالایی داشت(یعنی نسبت به میزان دارایی خود، وامهای بهشدت سنگینی گرفته بود) و همین عامل باعث شده بود در هنگام ریزش بازار، میزان زیان لیمن تشدید شود.
با سقوط بازار سهام، لیمن با بحران نقدینگی مواجه شد. از طرفی در رسانهها شایعاتی در مورد توقف همکاری بانکهای بزرگ با آنها منتشر شد.که خود این شایعات بحران اعتماد را بیشتر تشدید میکرد. چرا که لیمن برای فرار از بحران به دنبال خریدارانی برای داراییهای خود یا وامهایی مطمئن برای تقویت وضعیت وجوه نقدش بود.
زمانی که فولد و تیمش داشتند با این وضعیت دستوپنجه نرم میکردند، میتوانستند شبحی از بحران ۱۹۲۹ را ببینند. در آن لحظه میدانستند که تصمیمهای آنها بر سر مرگ و زندگی است.
داستان اسفبار لیمن، فقط ماجرای یک موسسه مالی نبود. بلکه این شرکت داشت وضعیت ناگوار در قلب سیستمهای مالی جهانی را به نمایش میگذاشت. این بحران نتیجه سالها خوشبینی بیسابقه بود. وقتی توجه بیش از حد به سود، باعث میشود که اصول بانکداری سالم فراموش شود.
با بزرگتر شدن بحران، مشخص شد که قوانین بازی تغییر کرده است. لیمن برادرز که زمانی نماد اعتماد در بازار بود، حالا در لبه پرتگاه قرار داشت.
این داستان فقط در مورد سقوط یک غول مالی نبود. بلکه درباره مردمی بود که در پشت سر این غولهای مالی قرار میگرفتند. امیدها و ترسهای این مردم و انتخابهایی که در مواجهه با یک بحران بیسابقه انجام داه بودند.
این داستانی است که یادآور شکنندگی سیستمهای مالی ما و هزینه سرسامآور غرور اقتصادی است.
لیمن، ایستاده بر لبه پرتگاه، به نمادی از افراط تبدیل شد که به سوی مرگی غمانگیز در حرکت است.
پس از بحران بیر استیرنز چرخ اقتصاد از حرکت نایستاد. اما آن اتفاق حوادثی جدیدی را ایجاد کرد که با سرعتی دیوانهکننده نتایج تصمیمات پرمخاطره کسانی را نشان داد که در راس موسسات مالی آمریکایی بودند. این فصل از کتاب در مورد تیموتی اف گایتنر، رئیس جوان و خستگی ناپذیر فدرال رزرو نیویورک است.
در بهار ۲۰۰۸ گایتنر متوجه شد که در مرکز یک تحول بزرگ ایستاده است. فروپاشی بیر استرینز شوکی را به بازار وارد کرده بود که به اقدامات فوری فدرال رزرو و خزانهداری نیاز داست. در حالی که گایتنر آماده میشد تا به کمسیون مالی سنا برود، لازم بود اقدامات فدرال رزرو برای جلوگیری از سقوط بیر استرینز را توجیه کند. این اقدام شامل تسهیل خرید شرکت توسط جی پی مورگان با یک وام حمایتی ۳۰ میلیارد دلاری بود. این اقدام باهدف جلوگیری از یک بحران مالی سیستماتیک انجام شده بود. او باید به سنا میگفت که این اقدام بحثبرانگیز، برای پیشگیری از پیامدهای اقتصادی گسترده ضروری بوده است. زیرا سقوط بیر استرینز میتوانست سیستم به هم پیوسته مالی جهانی را متزلزل کند.
گایتنز به خوبی به انتقادهایی که قرار بود علیهش مطرح شود آگاه بود. مداخله در بیر استرینز بحثهایی را در مورد مخاطرات اخلاقی در بازارهای مالی را بر سر زبانها انداخته بود. بحث اصلی در این مورد بود که نجات دادن موسسات مالی از رفتارهای مخاطرهآمیز، باعث بیپرواتر شدن این موسسات در آینده خواهد شد.
اما پاسخ گایتنر این بود: خیر. جامعه در سلامت کلی سیستمهای مالی و تعادل اقتصادی است.
جلسات سنا آزمونی بزرگ برای گایتنر بود. او با پرسشهایی دشوار روبرو شد. اما موضع خود را حفظ کرد و اصرار داشت که عدم مداخله میتواند عواقبی فاجعهبار برای اقتصاد به همراه داشته باشد. شهادت او هرگز دفاع از اقدامات خودش نبود. بلکه درخواستی روشن بود برای درک وخامت اوضاع.
در همان زمان، بحران داشت عمیقتر میشد. غولهایی مانند لیمن برادرز در کانون زلزله قرار داشتند.
به هم پیوستگی سیستمهای مالی به این معنا است که شکست یکی از آنها میتواند مثل دومینو باعث ورشکستگی گسترده و آسیبی جبرانناپذیر به کل سیستم مالی شود.
دشمن اصلی گایتنر و ریچارد فولد، زمان بود. آنها باید تلاش میکردند هرچه زودتر اعتماد و ثباتی را تقویت کنند که به نظر میرسید در حال فروپاشی است.
با تشدید بحران مالی، وال استریت خود را در مقطعی حساس دید. جایی که مرحله عبور از یک بیثباتی نگرانکننده بود و به یک وضعیت اضطراری تیدیل شده بود.
پس از سقوط بیر استرینز و مداخله فدرال رزرو، دنیای بانکداری دچار آشفتگی شد. واقعیت این بود که کل سیستم مالی با خطر ورشکستگی روبرو بود. اما وضعیت از این هم بدتر شد. چرا که لیمن برادرز هم بر لبه پرتگاه ایستاده بود.
در این فضای پرتنش، آخر هفتهای سرنوشتساز در راه بود. جایی که قرار بود سرنوشت اقتصاد جهانی رقم بخورد.
در این هرج و مرج، لوید بلنکفین، مدیرعامل گلدمن ساکس، خود را در یک مخمصه پیشبینی نشده دید. در کنفرانسی که قرار بود او سخنرانی کند، یک تماس ناگهانی از فدرال رزرو او را به یک جلسه اضطراری دعوت کرد. اوضاع خراب بود. لیمن برادرز در آستانه سقوط بود و فدرال رزرو جمعی از مدیران ارشد وال استریت را برای پیدا کردن راهحل به جلسه اضطراری دعوت کرده بود. پس حضور بلنکفین هم در این جلسه فقط ضروری نبود بلکه حیاتی بود. تصمیمها و حرفهای او میتوانست نقش مهمی در پیشبرد این جلسه پیچیده بازی کند.
در این لحظات پراضطراب، هنک پالسون(مدیرعامل سابق گلدمن ساکس) به شدت از وخامت اوضاع آگاه و نگران بود. او میخواست جلسهای را ترتیب دهد که نه فقط سرنوشت لیمن برادرز، بلکه الگوی آینده سیستم مالی جهانی را ترسیم کند. استراتژی پالسون تلاش برای پیدا کردن یک راهحل در بخش خصوصی با حداقل مداخله دولت بود.
موضع قاطع پالسون هم بازتابی بود از باورهای شخصی و هم واقعیت سیاسی آن دوران.
جلسه در فدرال رزرو نیویورک چیزی بیش از گردهمایی رهبران مالی بود. این جلسه، بذری بود که درخت وال استریت در آینده، از آن جوانه میزد.
در فدرال رزرو، قرار بود تصمیماتی گرفته شود که اقتصاد جهانی را برای همیشه تغییر دهد. اینجا و در این مرکز قدرتمند مالی، مدیران بزرگترین بانکها در تلاشی بیسابقه سعی داشتند لیمن برادرز و در نتیجه اقتصاد جهانی را نجات دهند.
وقتی مدیران عامل در اتاق هیات مدیره جمع شدند، به سختی میشد در اتمسفر این مسئولیت سنگین و پرفشار نفس کشید. از آنان خواسته شده بود تا در تامین مالی برای نجات لیمن شرکت کنند. پیشنهادی که با تردید و اکراه مواجه شد. ایده کمک به یک رقیب و در نتیجه تضعیف شرکت خود، داروی بسیار تلخی بود. با این وجود گزینه بعدی یعنی فروپاشی لیمن، تهدید بزرگتری بهحساب میآمد.
در نهایت حتی زمانی که به نظر میرسید آنها در شرف رسیدن به یک راهحل هستند، تلاش جمعی برای تحقق این راهحل کافی نبود. علیرغم تلاش بانکداران، عوامل خارجی به خصوص مقامات نظارتی بریتانیایی، طرح نجات را رد کردند. به نظر میآمد راه دیگری وجود ندارد. لیمن برادرز، یکی از پیشگامان والاستریت محکوم به ورشکستگی است.
آن روز شاید یکی از مهمترین آخرهفتهها در تاریخ والاستریت بود. زمانی که مشهورترین نهادهای مالی نه به عنوان رقیب، بلکه به عنوان همکارانی گرد هم آمده بودند و میخواستند یک موسسه مالی را نجات بدهند (که در صورت شکست عواقبش متوجه همه میشد). تصمیمهای اخذ شده در این ساعات حیاتی، اثری جاودان بر چشمانداز مالی برجای گذاشت که میتوانست این بازار را به شکلی عمیق، پایدار کند.
بلافاصله پس از سقوط لیمن، عواقب شدید آن مشاهده شد. صدای مهیب این سقوط، آن هم برای شرکتی که زمانی شکست ناپذیر به نظر میرسید، در سراسر جهان طنینانداز شد و بازارهای مالی را در شوک بحران فرو برد. ورشکستگی لیمن، که بزرگترین ورشکستگی تاریخ آمریکا به حساب میآمد، لحظهای تاریخی را رقم زد.
همه فعالان مالی دنیا متوجه شدند که حتی معتبرترین موسسات مالی جهان هم آسیبپذیر هستند.
جزئیات سقوط لیمن واضح است. این شرکت که با سرمایهگذاریهای پررسیک به ویژه در بازار وامهای ارزانقیمت، اهرم بسیار بالایی داشت، گرفتار ترکیدن حباب مسکن شد.
ترازنامه لیمن مملو بود از داراییهایی که ارزش خود را از دست داده بودند. همین موضوع باعث شد اعتماد عمومی از بین برود و در نتیجه، یک بحران نقدینگی فاجعهبار شکل بگیرد.
نبود یک خریدار مطمئن یا توان جلب حمایت دولتی، صدای مرگ لیمن را به صدا درآورد. صدایی که نشاندهنده شکست استراتژیهای شرکت و نهادهای نظارتی بود.
ارتباط لیمن با سایر موسسات مالی باعث شده بود که فروپاشی آن پیامدهایی گسترده داشته باشد و باعث شروع زنجیرهای از ورشکستگیها شود. سقوط لیمن برادرز، بیثباتی سیستمهای مالی را آشکار کرد و مسائلی ریشهای را به نمایش گذاشت. مسائلی که فراتر از یک نهاد مالی بودند.
چهرههای کلیدی مانند ریچارد فولد جونیور محاکمه شدند. رهبری فولد که در سالهای پررونق لیمن مورد ستایش قرار میگرفت، حالا زیر سوال رفته بود. ناتوانی او در تغییر استراتژیهای شرکت در مواجهه با یک بحران مالی و مقاومت او در برابر اعتراف به عمق فاجعه، عواملی مهم در سقوط سهمگین لیمن بودند.
داستان لیمن ضعفهای نظارتی را نیز به خوبی آشکار کرد. زمانی که همه افراد متوجه فقدان یک سیستم نظارتی دقیق و شناسایی ریسکهای پنهان شده بودند. به عبارتی بهتر، ورشکستگی لیمن به یک مطالعه موردی راجعبه خطرات ریسکپذیری بیش از حد و نبود نظارت بر میزان ریسکپذیری تبدیل شد.
با فروپاشی لیمن مشخص شد که بحران، فقط دامنگیر یک شرکت نخواهد بود. بلکه در یک سیستم پیچیده و درهمتنیده، شکست یک مجموعه میتواند دومینو ورشکستگیها را فعال کند. همین موضوع لزوم مدیریت ریسک کارآمد و نظارت بر موسسات مالی را تقویت میکند.
فروپاشی لیمن نقطه عطفی در تاریخ مالی است. تصویری که شکنندگی بازارهای مالی و نیاز به هوشیاری مداوم، ارزیابی دقیق ریسک و نظارت موثر برای محافظت از اقتصاد جهانی را به ما یادآور میشود.
سقوط لیمن برادرز، فراتر از فروپاشی یک موسسه مالی بود. این اتفاق، رخدادی تعیینکننده در امور مالی جهانی بود که به یک بحران اقتصادی عمیق و جهانی تبدیل شد. داستان در حالی رخ داد که ریچارد فولد جونیور، متوجه آسیبپذیری شرکت در یک محیط متزلزل و پرخطر شد. لرزهای که از بحران بیر ستیرنز آغاز شد. با بدتر شدن وضعیت لیمن، تیموتی گایتنر و سایر رهبران مالی، با فشاری عجیب برای تثبیت سیستم مواجه شدند که شکنندگی شبکه جهانی مالی را نشان میداد.
سقوط لیمن علیرغم تلاشهایی که برای جلوگیری از آن انجام میشود، پیامدهای فاجعهباری هم ایجاد کرد و خصوصا ریسکهای بیش از حد و فقدان سیستم نظارتی را برجستهتر کرد.
این داستان، نشان میدهد که ارزیابی دقیق ریسک، چهارچوبهای نظارتی موثر و نیاز به رهبری مالی قوی برای محافظت از اقتصاد در چنین بحرانهایی تا چه اندازه میتواند حیاتی باشد.