در کتاب چه چیزی به چه کسی میرسد و چرا، آلوین راث، برندهی جایزهی نوبل، تحقیقات خود را در زمینهی طراحی بازارها، برای مخاطبان عادی به زبان ساده توضیح میدهد. او در این کتاب میگوید که بازارها چطور کار میکنند، چرا گاهی اوقات شکست میخورند و چه کاری میتوانیم برای بهبود آنها انجام دهیم؟ راث با استفاده از مثالهای واقعی عواملی غیر از پول را توصیف میکند که بازارها را شکل میدهند و نشان میدهد که چگونه در هر بازار میتوان تصمیمهای آگاهانهتری گرفت.
الوین راث در سال 2012 جایزهی نوبل اقتصاد را دریافت کرد. راث یکی از متخصصان برجسته در زمینهی نظریهی بازیها و بازارهاست. او استاد اقتصاد در دانشگاههای استنفورد و هاروارد است.
آیا بازارهای غیرپولی داریم؟ این بازارها چطور کار میکنند؟
هر ساله، صدها هزار جوان آمریکایی برای پذیرش در دانشگاه درخواست میدهند. برخی از آنها در انتخاب اول خود قبول میشوند؛ درحالیکه برای بسیاری دیگر از دانشجویان اینطور نیست. ممکن است به نظر برسد که فرایند انتخاب دانشگاه مثل قرعهکشی است؛ اما برای بررسی دقیقتر، باید به این فرایند در دانشگاه به چشم یک بازار بزرگ نگاه کنیم. یک بازار با نقصها و مشکلات جدی.
وقتی دربارهی بازارها صحبت میکنیم، اغلب به وسایلی مثل تلویزیون و شامپو و گوشی هوشمند فکر میکنیم. هر کالا با قیمت مشخصی، به هر خریداری که پول کافی دارد، فروخته میشود. اما بازار فقط این نیست. همانطور که کتاب چه چیزی به چه کسی میرسد و چرا؟ نشان میدهد، مدارس دولتی، بیمارستانها و دانشگاهها همه طبق قوانین بازار عمل میکنند. در این بازارها، مبنای اصلی پول نیست. این بازارها چطور کار میکنند؟ چگونه مطمئن میشوید که همهی افراد در جامعه هرچه را که نیاز دارند، دریافت میکنند؟ این کتاب آلوین راث به این سؤال پاسخ خواهد داد.
بازارها همه چیز را کنترل میکنند؛ از قهوهای که میخرید تا مدرسهای که فرزندانتان در آن تحصیل میکنند. در یک بازار کلاسیک، این فقط قیمت است که تعیین میکند چه کسی چه چیزی را داشته باشد. مکانیسم این بازارها خیلی ساده است: شما تصمیم میگیرید که چیزی را میخواهید و اگر بتوانید، بهسادگی آن را میخرید.
«کامودیتی» یا «کالا» هرچیزی است که میتوان آن را بهصورت عمده خرید و فروخت؛ مثل گندم. از آنجایی که هر دانه گندم با همهی دانههای دیگر یکسان است، قیمتْ اصلیترین عامل در تصمیمگیری مشتریهاست. اما برخی از محصولات را نمیتوان به سادگی کامودیتی نامید. مثلاً گوشی آیفون با دیگر گوشیهای هوشمند یکسان نیست؛ بنابراین، کسی که تصمیم میگیرد بهجای یک گوشی سامسونگ، آیفون بخرد، تصمیم خود را صرفاً بر اساس قیمت نمیگیرد، بهخصوص که قیمت هر دو گزینه تقریباً یکسان است. این بازارها پیچیده هستند؛ اما در پیچیدهترین نوع بازارها، هم خریدار و هم فروشنده باید یکدیگر را “انتخاب” کنند.
شما نمیتوانید یک شغل را بخرید و نمیتوانید یک رابطهی عاشقانه را از بازار خریداری کنید؛ در این وضعیت ما با بازارهای غیرپولی matchmaking یا جفتسازی سروکار داریم. یک بازار زمانی جفتساز میشود که قیمت تنها عامل تعیینکننده نباشد. در برخی موارد، بهویژه در منابع کمیاب، بحث قیمت حتی مطرح نمیشود (به پیوند کلیه یا ثبتنام در مدارس دولتی فکر کنید). مسئله این است که کمبود منابع هم برای خریداران و هم فروشندگان حاضر در این بازارها مشکل ایجاد میکند. و در برخی موارد، اطلاعات ناکافی باعث میشود انتخابمان غلط باشد. بیایید نگاهی به این مشکلات داشته باشیم.
یک پاسخ
عالی👌👌👌