کتاب «پول یا زندگی» راهنمایی عملی برای رسیدن به استقلال مالی است تا بتوانید علاوه بر امرار معاش از زندگی خود لذت ببرید. این کتاب دیدگاه جدیدی نسبت به پول و زمان خواهد داشت.
ویکی رابین نویسنده و گوینده آمریکایی است که پس از حضور در نمایش اپرا وینفری به شهرت رسید و پس از آن کتاب «پول و زندگی» بیش از یک میلیون نسخه به فروش رفت.
جو دومینگز در سن 31 سالگی یکی از بهترین تحلیلگران مالی والاستریت بود.
تصور کنید زیر اسلحه هستید و مجبورید بین کیف پول و جانتان یکی را انتخاب کنید. به احتمال زیاد کیف پول خود را تحویل میدهید. اما در زندگی روزمره اکثرا پول را بر زندگی و سلامت خود ترجیح میدهیم.
در حقیقت ما در چرخه کسب درآمد گیر کردهایم و تنها به دنبال خریدن چیزهایی هستیم که به آن¬ها نیازی نداریم و اولویتهای واقعی زندگی خود را فدای این راه کرده¬ایم.
در این کتاب به راه¬های رسیدن به استقلال مالی خواهیم پرداخت. تاریخچه مالی خود را بررسی خواهیم کرد. تفکرات مربوط به پول و سرمایه¬گذاری را نقد خواهیم کرد و تلاش می¬کنیم تا عادات مالی جدیدی ایجاد کنیم.
اگر شما هم مانند اکثر مردم هستید، احتمالا نمیدانید چه مقدار پول در مجموع از حساب بانکی شما برداشت شده است. برای اینکه بتوانید کنترل امور مالی خود را در دست بگیرید بایستی ابتدا با تاریخچه مالی خود کنار بیایید. به همین دلیل اولین گام برای تغییر رابطه خود با پول و رسیدن به استقلال مالی بررسی تاریخچه مالی خود میباشد.
محاسبه میزان پولی که وارد زندگی شما میشود به شما کمک میکند تصویر واضحی از تاریخچه مالی خود داشته باشید.
شاید همیشه احساس میکردید که امنیت مالی دارید اما در حقیقت همواره توسط افراد دیگر حمایت مالی شده¬اید. یا شاید همیشه تصور می¬کنید که درآمد زیادی ندارید در صورتیکه درآمد گذشته خود را دست کم گرفتهاید. در هر صورت، بررسی تاریخچه مالیتان میتواند به شما کمک کند برنامه¬ریزی بهتری برای آینده خود داشته باشید.
برای شروع، ابتدا مجموع درآمد ناخالص کل زندگی خود را حساب کنید که شامل همه مبالغ از جمله اولین چک حقوقی تا آخرین ریالی که به دست آوردهاید می¬شود.
اگر نمیدانید از کجا شروع کنید، میتوانید از سوابق سازمان تامین اجتماعی، صورتحسابهای بانکی یا حتی رزومههای قدیمی استفاده کنید. مطمئن شوید که درآمدهای گزارش نشده مانند هدایای اعضای خانواده، جوایز نقدی یا حتی رشوههای زیرمیزی که گرفتهاید را بنویسید. هدف این است که محاسبه درآمد ناخالص تا حد امکان صادقانه و دقیق باشد.
مرحله بعدی این است که مقدار پول باقیمانده خود را حساب کنید: دارایی خالص شما.
ارزش دارایی خالص خود را با ایجاد یک ترازنامه شخصی که داراییها و بدهیهایتان را ردیابی میکند، محاسبه کنید. دارایی¬های خالص، شامل دارایی نقدی و دارایی ثابت می¬شود.
داراییهای نقدی هر چیزی است که می¬تواند به پول نقد تبدیل شود؛ شامل پول موجود در حسابهای پسانداز و چک، سهام و اوراق قرضه به ارزش فعلی بازار یا حتی پول خردهایتان است. اما داراییهای ثابت هر چیزی است که در تصاحب دارید؛ از داراییهای عمده مانند ماشین یا خانه گرفته تا اقلامی که میتوان آن¬ها را در سمساری فروخت.
در مرحله بعد، بدهی خود را حساب کنید که عبارت است از هرگونه بدهی، قسط، وام یا صورت حساب معوقه. در نهایت این مقدار را از میزان داراییهای خود کم کنید تا ارزش خالص دارایی شما مشخص شود.
هر یک از ما کمتر از نه هزار ساعت در سال زمان داریم که قسمت اعظمی از آن صرف خواب میشود. شکی نیست که زمان باارزشترین دارایی ماست. بنابراین وقتی صبح از خواب بیدار میشویم و به سر کار میرویم، بیشترین زمان خود را از دست میدهیم. در حقیقت انرژی حیات خود را صرف کار می¬کنیم.
به عبارت دیگر، وقتی پول خرج میکنیم اساسا در حال معامله انرژی خود هستیم.
اگر میخواهید رابطه بهتری با پول داشته باشید، باید پیشفرضهای خود درباره دخلوخرجتان را به چالش بکشید. بنابراین قدم دوم این است که با محاسبه دستمزد واقعی ساعتی و محاسبه درآمد، وضعیت فعلی خود را بررسی کنید.
ابتدا جدولی با سه ستون رسم کنید. ستون اول مربوط به تعداد ساعات هفتگی، ستون دوم درآمد هفتگی و ستون سوم درآمد ساعتی است.
در مرحله بعد ستون¬ها را پر کنید. به طور مثال، در هفته چهل ساعت کار می¬کنید و هزار دلار درآمد خالص دارید. در این صورت بیست و پنج دلار در هر ساعت درآمد دارید.
اکنون نوبت محاسبه مقدار زمان، انرژی یا هزینه صرف شده است. اگر به محل کار رفتوآمد میکنید، مدت زمان رفتوآمد و هزینههای مرتبط به آن مانند هزینه بنزین، عوارض یا حملونقل عمومی را یادداشت کنید. پول و زمانی که برای خرید لباسکار و زمانی که برای لباس پوشیدن یا حتی اصلاح صورت صرف میکنید را محاسبه کنید. زمان اضافی و هزینه وعدههای غذایی از جمله خوردن قهوه و غذای بیرونبر را نیز فهرست کنید. همچنین زمان و هزینههای ناشی از بیماریهای مربوط به شغلتان یا حتی سرگرمیهایی که برای رفع فشار کار انجام میدهید را حساب کنید.
با بازگشت به جدول خود تمام زمان اضافی را به ستون ساعات هفتگی خود اضافه کنید. در مرحله بعد، هزینه¬های هفتگی خود را از درآمد هفتگی خود کم کنید. در نهایت دستمزد واقعی ساعتی خود را محاسبه کنید.
اکنون که دستمزد دقیق ساعتی خود را میدانید، تصور بهتری از میزان انرژی که صرف میکنید خواهید داشت. به منظور درک واقعی عادات خرج کردن خود شروع به پیگیری هر ریالی که وارد یا خارج از زندگیتان میشود بکنید. با آگاهی از عادات خرج کردن میتوانید بر اساس واقعیت و نه براساس تصورات تصمیم به خرج کردن کنید.
اکنون که اطلاعات مربوط به تاریخچه مالی و دستمزد واقعی ساعتی خود را بدست آوردید، زمان آن رسیده که گامی در جهت اعمال برخی از تغییرات بردارید.
در گام بعدی شما باید بدانید دقیقا چگونه پول خود را خرج میکنید. پس مرحله سوم این است که هزینههای ماهانه خود را دستهبندی کنید.
بهعنوان مثال هزینههای مربوط به خوراک خود را دسته¬بندی کنید. بسته به سبک زندگی میتوانید زیرمجموعههایی مانند «غذای مهمان»، «غذای زمان خستگی» و «تنقلات» رسم کنید. با ردیابی دقیق دستهبندیهای خود ممکن است متوجه شوید که آن وعده¬های غذایی که گاها در رستوران صرف می-کنید یک خرج اضافی و عادت گرانقیمتی است.
سپس هزینه¬های مربوط مسکن، حملونقل و سرگرمی را محاسبه کنید.
پس از اینکه هزینههای خود را با جزئیات مشخص کردید، یک جدول ماهانه که شامل لیست زیرمجموعههای این دستهبندیها میشود را رسم کنید.
در پایین جدول، بخشی را برای فهرست درآمدهای خود با خطوط مجزا برای هر چک حقوق، پاداش، بهره یا سایر درآمدهای ممکن و موثر در میزان کلی درآمد قرار دهید. پس از وارد کردن تراکنشهای ماهانه خود در هر دسته، کل هزینههای خود را از مجموع درآمدتان کم کنید تا میزان پس¬انداز ماهانه خود را بدست آورید.
احتمالا با دیدن اینکه چقدر پول برای یک زیرمجموعه خاص به عنوان مثال، محصولات آرایشی هزینه شده است تعجب می¬کنید.
اینجا همان جایی است که جادوی واقعی این برنامه به نمایش درمیآید. برای اینکه بفهمید هر زیرمجموعه چقدر از انرژی شما را صرف میکند، پولی را که برای هر زیرمجموعه خرج میکنید بر دستمزد واقعی ساعتی خود تقسیم کنید. مثلا فرض کنید هشتاد دلار برای مجلاتی که هیچ¬گاه آن را نمی¬خوانید خرج میکنید درحالیکه دستمزد واقعی ساعتی شما ده دلار است. بنابراین شما هشت ساعت از زمان خود را صرف خرید آن مجله¬ها کرده¬اید. با کشف اینکه شما هشت ساعت از انرژی خود را صرف چنین خریدی کردهاید، ممکن است باعث شود دفعه بعد که از یک قفسه مجله عبور کنید، تجدیدنظر کنید!
اگر مجبور به پول درآوردن نبودید دوست داشتید چه شغلی داشته باشید؟ دوست داشتید وقتی بزرگ شدید، چه کاره شوید؟ اگر فقط یک سال از عمرتان باقی مانده باشد، زندگی خود را چگونه می گذرانید؟ ممکن است همیشه آرزو داشتید نویسنده کتاب شوید، اما اکنون برای امرار معاش مشغول تولید محتوا برای سایت¬های مختلف هستید.
به یاد داشته باشید که هیچ رویایی آنقدر بزرگ نیست که نتوانید به آن دست یابید. قطعا با ایجاد تغییرات جزئی در مخارج خود، می¬توانید به رویای خود تحقق ببخشید. برای ایجاد تغییرات در مخارج خود ابتدا لازم است هزینه¬های خود را ارزیابی کنید. برای ارزیابی هزینههای خود، به جدول ماهانه خود نگاه کنید و سه سوال مهم از خود بپرسید:
1. آیا به همان اندازه که برای هر یک از زیرمجموعه¬های خود انرژی صرف کرده¬اید، احساس رضایت و خشنودی دارید؟
در برخی از زیرمجموعهها ممکن است آنقدر احساس رضایت کنید که بخواهید حتی انرژی بیشتری برایش مصرف کنید. در این حالت بالای ستون این زیرمجموعه علامت مثبت بگذارید. برای زیرمجموعههایی که تجربه رضایت چندانی نداشتهاید، علامت منفی بزنید. اگر حس خنثی داشتید، عدد صفر بگذارید.
با تجزیه و تحلیل هزینه¬های خود ممکن است متوجه شوید که برای زیرمجموعه¬ای که احساس خوبی به آن نداشته¬اید، انرژی زیادی مصرف کرده¬اید و انرژی صرف شده برای زیرمجموعههایی که برای شما ارزشمند بودند را کاهش داده و آن را برای عادتهای اعتیادآور خود هزینه کرده-اید، از جمله خریدن کفش¬هایی که به ندرت می¬پوشید.
2. آیا مصرف انرژی شما با اهداف و ارزشهای زندگیتان مطابقت دارد؟
فرض کنید در ماه گذشته ۲۵ ساعت از انرژی خود را صرف غذا خوردن در خارج از منزل کردهاید. ممکن است متوجه شوید که هیچ مشکلی با این موضوع ندارید و از روابط اجتماعی یا خوردن غذاهای خوشمزه لذت می¬برید. اگر چنین است بالای آن ستون علامت مثبت بگذارید. اما ممکن است متوجه شوید به خاطر عادت بد یا فشار همسالان مجبور به انجام این کار شده-اید و با ارزش¬های زندگی شما همخوانی نداشته است. بنابراین بالای ستون آن علامت منفی بگذارید. در نهایت اگر هیچ احساسی نداشتید و خنثی بودید عدد صفر بگذارید.
3. اگر مجبور به کسب درآمد نبودید، کدام یک از عادات خرج کردن خود را تغییر میدادید؟ آیا لباس¬های بیشتری می¬خریدید؟ بنزین بیشتری مصرف میکردید؟ کدام عادت را کم یا زیاد می-کردید؟ در بسیاری از موارد ممکن است متوجه شوید که به خاطر امرار معاش پول بیشتری نسبت به حالتی که استقلال مالی داشته باشید، خرج میکنید.
اگر مراحل بالا را طی کردید، باید بدانید شما در میانه رسیدن به استقلال مالی هستید.
اگر در گذشته برای ایجاد عادت جدید تلاش کرده باشید، احتمالا میدانید که قسمت عمده هر چالشی باقی ماندن در مسیر تغییر و تسلیم نشدن است. برای تضمین پیشرفت دائمی به سمت اهداف مالی، باید مطمئن شوید که سیستم جدید زندگی شما به یک عادت تبدیل شده است و نه یک انتخاب.
یک راه عالی برای ایجاد عادات جدید این است که خود را در برابر شخص دیگری پاسخگو کنید. به طور مثال نتایج پیشرفت مالی خود را با یک دوست یا یکی از اعضای خانواده به اشتراک بگذارید.
اما درنهایت، مهمترین ترفند موفقیت مداوم، پیگیری روند پیشرفت است. پس پیشرفت خود را با رسم نموداری از درآمد و هزینههای خود پیگیری کنید.
روی یک ورق کاغذ بزرگ، نموداری که بتوانید آن را روی دیوار خانه خود نصب کنید بکشید. محور عمودی نشاندهنده پول و محور افقی نشاندهنده زمان است. هر واحد زمانی را بر اساس یک ماه مشخص کنید. محور عمودی را با عدد صفر شروع کنید. محور افقی هم باید پیشرفت شما را برای پنج تا ده سال آینده دنبال کند.
در پایان هر ماه، از دو رنگ مختلف برای پیگیری هزینه¬ها و درآمدهای ماهانه خود استفاده کنید. سپس، نقاط را به هم متصل کنید. با گذشت ماهها و سالها قادر خواهید بود الگوی پیشرفت خود را شناسایی کنید.
درحالیکه رسم نمودار در رایانه وسوسهانگیز است اما بهتر است نمودار کاغذی رسم کنید و روی دیوار نصب کنید تا با دیدن آن همیشه به خود یادآور شوید.
الین اچ یکی از افرادی بود که بیشتر از درآمدش خرج می¬کرد. بنابراین یک نمودار دیواری درست کرد و تصمیم گرفت برای یک ماه آینده لباس نخرد و بیرون هم غذا نخورد. در نتیجه ماه بعد هزینههای او به میزان قابلتوجهی کمتر از درآمدش شده بود. اما پس از مدتی به حالت قبل بازگشت.
با بازگشت به عادتهای قدیمی خود، مدت زیادی نگذشت که هزینه¬های او دوباره افزایش یافت. با دیدن پسرفتی که در نمودارش مشهود بود، الین مصمم شد تغییرات پایداری ایجاد کند. او به خانهای که اجاره کمتری داشت و به محل کارش نزدیکتر بود نقل مکان کرد که باعث کاهش ۶۰ درصدی هزینه بنزین او شد. همچنین با پختوپز به جای خریدن غذا در بیشتر اوقات، صورتحساب رستوران خود را به نصف کاهش داد. در حقیقت رسم نمودار پیشرفت به الین کمک کرد تا بتواند هدفش را به یک عادت تبدیل کند. بنابراین در عرض چهار ماه، تمام بدهیهایش را پرداخت کرد و به استقلال دائمی مالی دست یافت.
این روزها مفهوم صرفهجویی ممکن است کمی ناخوشایند یا قدیمی به نظر برسد. فرهنگ مصرفگرایی مدرن ما را به صورت شرطی به سمت خرید هرچه بیشتر کشانده است. اما از نوشتههای باستانی افلاطون و سقراط گرفته تا شخصیتهای تاریخی آمریکایی مانند بنجامین فرانکلین، رابرت فراست و رالف والد و امرسون، صرفهجویی یک فضیلت اخلاقی محسوب میشده است. اگر میخواهید از نظر مالی مستقل شوید، باید با این اصطلاح کنار بیایید.
در اصل صرفهجویی به معنای لذت بردن از داراییهایتان است. اگر ده دست لباس دارید و از پوشیدن آنها لذت میبرید بسیار عالی است! اما اگر معتاد به خرید لباسهایی بدون حتی یک بار پوشیدن هستید، ممکن است زمان آن رسیده باشد که این قسمت از هزینهها را کاهش دهید.
پس گام ششم برنامه کاهش آگاهانه مخارج ماهانه است.
کاهش یا حذف آگاهانه مخارج به معنای استفاده هوشمندانه از انرژی حیات است.
چندین راه برای به حداقل رساندن هزینههای شما وجود دارد. واضحترین راه اجتناب از خرید است. اگر وارد فروشگاهها نشوید، وسوسه نمیشوید که یک خرید ناگهانی انجام دهید. برای کاهش وسوسه خرید آنلاین، اشتراک ایمیلهای تبلیغاتی خود را لغو کنید و آگاه باشید که رسانه¬های اجتماعی هزینه زیادی برای تبلیغات خود می¬کنند پس تا جای ممکن در دام بازاریابی رسانه¬های اجتماعی نیوفتید. عادت کنید تا فقط چیزهایی را بخرید که به آن نیاز دارید.
اما کاهش مخارج به این معنی نیست که شما باید اقلام ارزان و نامرغوب بخرید. بلکه بهجای خرید ارزانترین گزینه موجود، کالایی را انتخاب کنید که گران¬تر اما بادوام¬تر باشد. اگر یک ابزار چهل دلاری که ده سال کار میکند را به جای ابزار سی دلاری که تنها پنج سال کار میکند بخرید، در گذر زمان بیست دلار پسانداز خواهید کرد. روی اقلامی سرمایهگذاری کنید که میتوانند چندین هدف و کارکرد داشته باشند؛ مثلا بهجای پلوپز و خوراکپز برقی، یک قابلمه مقاوم و همهکاره بخرید.
گاهی اوقات مخارجی دارید که نمیخواهید آن¬ها را از زندگی خود حذف کنید. اینجاست که میتوانید خلاقیت به خرج دهید. هری را در نظر بگیرید؛ او بین یک دو راهی مانده بود که آیا به منظور کاهش هزینههای خود، به خدمات نظافت و باغبانی خانه خود پایان دهد یا خیر. هری خودش زمان کافی برای انجام کارهای نظافت و باغبانی نداشت. بنابراین ایده¬ای به ذهنش رسید. او ابتدا اتاق غذاخوری خانوادگی بلااستفاده را به یک واحد مسکونی تبدیل کرد و سپس در ازای کار در حیاط و خانه، اتاق را به یک زوج اجاره داد. بنابراین هم هری از انجام این کار توسط شخص دیگری خوشحال بود و هم این زوج راهی برای حذف هزینههای بالای مسکنشان پیدا کرده بودند. در حقیقت هری برای برخی از هزینه¬های خود خلاقیت به خرج داده بود.
۴۰ ساعت کار در هفته یک باور مدرن و غربی است. در طول انقلاب صنعتی، فرایندهای جدید تولید باعث ایجاد مرز بین روزکاری و اوقات¬فراغت شد. شرایط کار به حدی سخت شد که درنهایت کارگران برای کوتاهتر کردن ساعات کاری اعتراض کردند. اما بهجای اینکه اوقات¬فراغت، زمانی برای استراحت شود، به زمانی برای یادگیری مهارت¬های جدید برای تبدیل شدن به کارگران پربازده درنظر گرفته شد.
پس از آن در دوران رکود بزرگ، عبارت «اوقات¬فراغت» تداعیکننده واژه بیکاری شد. این نگرش همچنان در جامعه غربی امروزی ادامه دارد. در سالهای اخیر سبک زندگی معتاد به پرکاری آنقدر بد بوده است که تلاشهایی مانند کمپین «زمانت را پس بگیر» در به چالش کشیدن دیدگاه افراد جامعه نسبت به کار شتاب گرفتهاند.
جامعه از ما میخواهد که باور کنیم باید چهل ساعت در هفته کار کنیم تا شهروند مفیدی به حساب بیاییم. اما در حقیقت، هدف اساسی از داشتن شغل دریافت حقوق است. جامعه اصرار دارد تا به ما القا کند که شاغل بودن مزایایی فراتر از دریافت حقوق برای ما دارد. در حالیکه مزایایی مانند حضور در اجتماع، امکان بالقوه رشد یا شناخت افراد همگی خارج از محل اشتغال نیز قابل دستیابی هستند. بنابراین زمان آن فرا رسیده که در مورد نحوه مصرف انرژی خود تجدیدنظر کنیم.
پس قدم هفتم برای رسیدن به استقلال مالی، ارزشگذاری انرژی و افزایش درآمد است. آیا میزان انرژی که در حال حاضر در کار خود مصرف میکنید در ازای چیزی که دریافت میکنید، مبادله منصفانهای است؟
اینکه برای رفتن به دانشگاه، حمایت از خانواده خود یا رهایی از بدهیهایتان شروع به پسانداز کرده و به دنبال بالاترین دستمزد ممکن خود هستید به این معنی نیست که شما طمعکار هستید و تنها به دنبال پول بیشتر هستید بلکه همه این¬ها بهخاطر تلاش برای داشتن آیندهای بهتر است. اگر شما برای تامین هزینههای خود به ۲۵۰۰ دلار نیاز دارید، میتوانید درآمد خود را با کسب ۵۰ دلار در ساعت به عنوان پیمانکار به جای ۲۵ دلار در ساعت کار کارمندی دو برابر کنید.
البته در مواردی ممکن است افزایش درآمد به معنای افزایش ساعت کاری خود در کوتاهمدت باشد. به طور مثال سارا از شغل خود به عنوان مدیر خانه سالمندان لذت میبرد اما علاقه واقعی او سفر، نوشتن و فعالیتهای زیستمحیطی بود. از آنجایی که او میدانست که یافتن شغلی با درآمد بالاتر استرس بیشتری به همراه خواهد داشت که ممکن است او را از دیگر اهدافش منحرف کند، بنابراین به جای تغییر شغل خود یک شغل دوم ساده در یک شرکت کوچک پخش صدا برای عصرها و آخرهفتهها پیدا کرد. او درحالیکه بیش از ۴۰ ساعت در هفته کار میکرد اما با دانستن اینکه برای رسیدن به اهداف خود کار میکند، احساس خوبی داشت و انگیزهاش را حفظ کرده بود.
بسیاری از مردم فکر میکنند بازنشستگی پیش از موعد امتیازی است که برای تنها یک درصد از افراد جامعه در نظر گرفته شده است. اما جنبش رو به رشدی بهنام FIRE که مخفف «بازنشستگی زودهنگام استقلال مالی» میباشد، چیز دیگری را نشان میدهد. حامیان جنبش FIRE اصول سادهای دارند: اگر پسانداز خود را سرمایهگذاری کنید، در نهایت پول شما به تنهایی شروع به کسب درآمد کافی برای اینکه شما بتوانید بازنشسته شوید میکند. پس ترفند این روش این است که با سرمایه¬گذاری از پس¬انداز خود درآمد کسب کنید.
برخلاف درآمدی که از شغلتان دریافت میکنید، درآمد ماهانه حاصل از سرمایهگذاری شما درآمدی است که از اصل سرمایه خود دریافت میکنید. و این شامل هرگونه درآمدی است که مجبور نیستید برای کسب آن کار کنید؛ درآمدهایی مانند بهره بانکی، سود سهام، چکهای اجاره یا سود کسبوکار.
پیش از شروع سرمایهگذاری مطمئن شوید در حساب بانکیتان پول کافی برای پوشش هزینههای شش ماه از سال خود را دارید. این پول نقد همان بودجه اضطراری شماست که برای مخارج ماهانه خود از آن برداشت خواهید کرد.
زمانیکه پول نقد کافی به اندازه هزینههای حداقل شش ماه در حساب بانکیتان داشتید، یک حساب پسانداز افتتاح کنید.
اکنون میتوانید گام هشتم برنامه را آغاز کنید: پسانداز خود را سرمایهگذاری کنید و درآمد اضافی حاصل از آن را پس¬انداز کنید.
برای محاسبه درآمد ماهانه حاصل از سرمایهگذاری خود، اصل سرمایه یا همان پسانداز خود را در نرخ بهره بلندمدت فعلی ضرب کنید. این مبلغ، همان مقداری است که میتوانید انتظار به دست آوردن آن را از یک سرمایهگذاری بلندمدت داشته باشید. می¬توانید این عدد را با جستجوی بازده ۳۰ ساله اوراق قرضه خزانهداری ایالات متحده از طریق وال استریت ژورنال پیدا کنید. سپس نتیجه را بر ۱۲ تقسیم کنید. بعد از اعمال فرمول، نتیجه را به عنوان یک خط جدید بر روی نمودار دیواری خود بعلاوه خطوطی که درآمد و هزینه های شما را بررسی میکنند رسم کنید. به یاد داشته باشید، محور عمودی نشاندهنده میزان پول شماست، در حالی که محور افقی نشاندهنده گذر زمان است.
درآمد ماهانه حاصل از سرمایهگذاری شما ممکن است در زمان شروع کار ناچیز و کماهمیت به نظر برسد. اما وقتی درآمد و هزینههای شما به ثبات بیشتری میرسد، درنهایت میتوانید پیشبینی کنید که چقدر پول برای رسیدن به استقلال مالی لازم دارید.
با گذشت زمان سود سرمایهگذاری شده شما افزایش می¬یابد که به این معنی است که خط روی نمودار دیواری شروع به حرکت به سمت بالا میکند. با استفاده از یک مداد نازک، می¬توانید از این الگو پیروی کنید و آن را ادامه دهید تا نقطهای که در آن درآمد ماهانه حاصل از سرمایهگذاری شما از هزینههای ماهانه شما بیشتر شود. این نقطه، نقطه «گذار» نامیده میشود. برای اکثر مردم نقطه گذار زمانی است که مبلغ پساندازشان ۲۵ برابر مجموع هزینههای سالانه آن¬ها باشد. به طور مثال اگر میانگین هزینه-های سالانه شما ۳۶ هزار دلار است، برای رسیدن به استقلال مالی به ۹۰۰ هزار دلار دارایی نیاز دارید.
اکنون که نقطه «گذار» خود را محاسبه کردهاید و واقعیت رسیدن به استقلال مالی برایتان قابل لمس شده، بایستی در سرمایهگذاری بلندمدت و درآمدزا متخصص شوید. برنامهریزان مالی، کارگزاران بیوجدان و فروشندگان سعی میکنند روی تصمیم¬گیریهای شما در زمینه سرمایهگذاری و در کمیسیون قابل توجهی که دریافت میکنند، تأثیر بگذارند. آن¬ها سعی می¬کنند با شک انداختن در ذهن شما نفوذ کنند. سعی کنید از دادن انعامهای غیرضروری به این دلالان با اعتماد به خود برای گرفتن تصمیمات درمورد سرمایه¬گذاری اجتناب کنید!
درآمد ماهانه حاصل از سرمایهگذاری برای شما ممکن است شامل دریافت اجاره از املاک و مستغلات یا حق مالکیت معنوی، حق امتیاز یا منابع طبیعی باشد. شما میتوانید با فروش یک منبع سرمایهگذاری به مبلغی بیشتر از آنچه در ابتدا سرمایهگذاری کردهاید، سرمایه جدید به دست آورید. اما به احتمال زیاد تمایل دارید با سرمایهگذاری در اوراق قرضه، صندوقهای سرمایهگذاری مشترک یا بازار سهام بر کسب بهره بانکی یا سود سهام تمرکز کنید.
هنگامی که جو دومینگوئز، نویسنده، در ۳۱ سالگی در سال ۱۹۶۹ بازنشسته شد، با سرمایهگذاری در اوراق قرضه خزانهداری ایالات متحده به استقلال مالی رسیده بود. در طول دهههای بعدی، بالا بودن نرخهای بهره به این معنی بود که او و دهها هزار نفری که در اوراق قرضه خزانهداری ایالات متحده سرمایهگذاری کردهاند، به استقلال مالی دائمی دست یافتهاند.
با این حال از آغاز هزاره جدید، نرخ بهره کاهش یافته است. این روزها، اکثر وبلاگ نویسان FIRE سرمایهگذاری در صندوقهای شاخص کمهزینه را پیشنهاد میکنند. صندوقهای شاخص، صندوقهای قابل معامله در بورس یا ETF هستند.
ETF صندوقهای سرمایهگذاری مشترکی هستند که عملکرد شاخصهای بازار سهام یا اوراق قرضه را دنبال میکنند. این صندوقها بهجای شکست بازار یا گزینش و انتخاب سهام برای سرمایهگذاری، رویکردی منفعلانه دارند که به سرمایهگذاریهای شما در یک سبد گسترده از فعالیتهای تجاری تنوع میبخشند. ETF شامل کمترین میزان ریسک با کارمزدهای کم میباشد که آن را به گزینهای مناسب برای کسانی که در مسیر استقلال مالی قرار دارند تبدیل میکند.
اگر شما برای شرکتی که یک برنامه بازنشستگی مانند 401(k) ارائه میدهد کار میکنید، پس انداز شما احتمالا توسط کارگزاریهای بزرگی که صندوقهای سرمایهگذاری مشترک یا اوراق قرضه ارائه میدهند، مدیریت میشود. پس در نظر بگیرید که از این مزیت استفاده کنید زیرا سیاست بسیاری از شرکتها با سرمایهگذاریهای دلخواه شما مطابقت خواهند داشت.
در هر صورت، مهم است که در مورد تمامی گزینههای خود قبل از شروع مسیر سرمایهگذاری اطلاعات کامل کسب کنید. با انتخابهای آگاهانه مطمئن خواهید شد که سرمایهگذاریهایتان نسبت به نحوه صرف زمان و پول پایدار است و حتی قبل از اینکه به اهداف مالی خود برسید، هدفمندتر زندگی خواهید کرد.
سفر خود برای رسیدن به استقلال مالی را با ارزیابی سابقه مالی خود و همچنین وضعیت مالی فعلیتان شروع کنید. تغییر دیدگاه شما نسبت به پول به معنای درک این است که پولی که از شغل خود به دست میآورید با میزان انرژی که صرف آن میکنید برابری کند. هزینههای خود را کاهش دهید، درآمد خود را افزایش دهید و پسانداز خود را برای بازنشستگی زودهنگام، پرداخت بدهیها و رسیدن به اهداف مالی خود سرمایهگذاری کنید.