آرمان‌شهر اقتصادی
اپیزود شماره 11
فصل اول

اقتصاد توحیدی

تفکرات بنی‌صدر با ایران چه کرد؟

کاور اپیزود یازدهم پادکست اکوتوپیا - اقتصادی توحیدی

معرفی اپیزود اقتصاد توحیدی

اگر بخواهیم یکی از ریشه‌ای ترین مشکلات اقتصاد بیمار ایران رو رهیابی و بررسی کنیم به بنیصدر میرسیمبنی صدر با تفکرات اقتصادی خاصش تلاش کرد مدل جدیدی از اقتصاد رو ارائه کنه، نمونه‌ای که هیچ الگویی در هیچ جای جهان نداشت و امروز ما رو دچار مشکلی عمیق کرده!

فایل صوتی اپیزود 11

امروزه درگیر خیلی مشکلات اقتصادی هستیم که در اکثر کشورها حل شده اند. اما ما نزدیک به نیم قرن است که درگیر پایه ای ترین مشکلات هستیم. ما جزو معدود کشورهایی هستیم که تورم بالای ۱۰ درصد را تجربه میکنیم‌. اما چرا درگیر این مشکلات هستیم و از راه حل های دیگر کشورها استفاده نمیکنیم؟
در اپیزود امروز مفصل میگوییم چرا از بقیه کشورها الگو نمیگیریم.
ماجرا به انقلاب سال ۵۷ برمی‌گردد. انقلاب ها عموما باعث می‌شوند ساختار قبلی از بین رود و ساختار جدیدی پدید آید. در این فرآیند نظم جدیدی که بوجود می‌آید معمولا نظمی است که آزمایش نشده است. طبیعتا شانس دخیل است و درصورت شانس، اتفاقات خوبی رقم بخورد یا به فاجعه ختم شود. بعد از انقلاب ۵۷ یک مشکل اساسی داشتیم؛ آن هم اینکه انقلابیون هیچ درکی از ساز و کار اقتصادی نداشتند و عقل خود را از اروپا و آمریکا بالاتر می‌دانستند و هیچ الگویی را قبول نمی‌کردند. هیچ مغز اقتصادی هم بجز ابوالحسن بنی صدر در بین انقلابیون، حضور نداشت.
بنی صدر در دانشگاه تهران اقتصاد خوانده بود و فعالیت سیاسی اش را نیز از قبل انقلاب شروع کرده بود. در دوران دانشجویی مسئول سازمان دانشجویان جبهه ملی می‌شود. دوبار نیز بخاطر فعالیت های سیاسی اش زندانی شد و در قیام ۱۵خرداد مجروح شده و سپس از کشور خارج می شود و به فرانسه می‌رود. خارج از ایران تحصیلات خود را ادامه می‌دهد و ارتباط خوب و نزدیکی با روح الله خمینی داشته است. بطوریکه در سال ۵۷ قبل شروع انقلاب که آقای خمینی به پاریس وارد میشود، بنی صدر از معدود کسانی بود که به استقبال خمینی رفته و از نزدیکترین افراد به آقای خمینی تبدیل می‌شود.
بنی صدر جز معدود تحصیلکرده های اقتصادی در تیم انقلابی بود. متن های سخنرانی آقای خمینی را تدوین یا اصلاح می‌کرد بطوریکه حتی در خاطراتش در فرانسه می‌نویسد یکبار به آقای خمینی در پاریس گفتم نباید اینجا بحث ولایت فقیه را مطرح کنی. اگر اینکار را کنی همینجا ماندگار میشوی چرا که اروپاییان استبداد توتالیتار کلیسا را دیده اند و این صحبت‌های شما آنها را یاد آن دوران می اندازد و شما را بی اعتبار میکند‌ کلمه جمهور را به صحبت های خود اضافه کنید. آقای خمینی قبول می‌کند و پس از گذشت این مدت بنی صدر با ارتباطات خوبی که داشت، به یکی از اصلی ترین تئوریسین های انقلاب تبدیل می‌شود. پس از انقلاب به ایران باز می‌گردد و سخنرانی های مختلف برگزار کرد اما وارد تشکیلات دولتی نشد. چراکه با مهدی بازرگان اختلاف های نظر بسیاری داشتند که دوطرفه بود.
این اختلاف آنقدر زیاد بود که در یک سخنرانی جنجالی، بنی صدر دولت موقت را به ضعف و عدم توانایی ایجاد تغییر و سستی و سهل انگاری متهم می‌کند.
کم کم به دستور آقای خمینی در انتخابات مجلس شرکت می‌کند و به عنوان نماینده استان تهران، وارد مجلس می‌شود.
در تدوین قانون اساسی و اصلاح آن خیلی نظریات خود را اعمال کرد.
در ۲۱ آبان ۱۳۵۸، ششمین وزیر اقتصاد ایران شد‌. در همین مدت کارهای اشتباه خیلی زیادی انجام داد. بنی صدر شروع کننده سیاست گذاری پوپولیستی در ایران بود. وقتی وزیر اقتصاد بود دو کار پوپولیستی بزرگ انجام داد: یک اینکه شروع کرد بدون حساب و کتاب، به همه وام داد. به بانک‌ها بخشنامه داد که هرکس ۳۰ هزار تومان در حساب خود داشته باشد می‌تواند ۳۰۰ هزار تومان وام مسکن ۴درصدی دریافت کند.
مورد دوم این بود که از روز اول پیروزی انقلاب میگفت انقلابیون دو ماموریت مهم دارند. یکی اینکه کام جامعه را از عدالت شیرین کنند و ربا را از بانکداری کشور حذف کنند.‌بر همین اساس در دوران وزارتش یک کار بزرگ پوپولیستی دیگر انجام داد.  جرایم دیرکرد کسانی که بدهکار بانکی بودند را بطور کامل بخشید و بخشی از بهره وامی که از بانک گرفته بودند را به آنها برگرداند.
اینکار بخاطر خریدن محبوبیت انجام شد و فاجعه های بزرگی را رقم زد و باعث شد بانک‌ها به مرز ورشکستگی در اوایل انقلاب برسند.  اما برای خودش باعث شد در انتخابات ریاست جمهوری محبوبیت زیادی بخرد.
هرچند خود بنی صدر فارغ التحصیل اقتصاد بود؛ اما به هیچکدام از مکاتب اقتصادی اعتقادی نداشت و می‌خواست با ایدئولوژی خود مکتب جدیدی را خلق کند. در همان زمان، کتابی با نام اقتصاد توحیدی را نوشت.

شاید خیلی باورش سخت باشد ولی بنی صدر با همین کتاب و تفکراتش، مسیر اقتصاد را تغییر داد و پایه گذار سیاست های غلط اقتصادی در ایران شد که حتی بعد از برکناری او ادامه یافت و همچنان اجرا می‌شوند.
یکی از علل اصلی که اقتصاد ما امروز به این روز افتاده، استفاده از اقتصاد توحیدی است. بنی صدر برای به کرسی نشاندن نظریاتش، به تئوری هایش برچسب اسلامی می‌زد و در سخنانش از کلمه اقتصاد توحیدی بسیار استفاده می‌کرد. سخنانی که نه اقتصادی بودند و نه اسلامی!
بنی صدر واقعا باهوش بود و بجای کلمه اقتصاد اسلامی، از اقتصاد توحیدی استفاده کرد تا هم حمایت روشنفکران چپ را داشته باشد هم حمایت انقلابیون که دوست داشتند به هرچیزی برچسب اسلامی بزنند.
این اقتصاد توحیدی شروع یک فاجعه بود‌. بنی صدر با زدن این برچسب؛ نظام اقتصادی را مقدس جلوه داد و با اینکار هیچ جوره نمیشد نقدی به آن وارد کرد؛ چون نقد آن توهین به مقدسات محسوب می‌شود.
هرحکومتی مقدس شود، یعنی  آن حکومت عاری از هر اشتباهی است و هرمدل نقد و اعتراض به ساختار، برابر با توهین به مقدسات است.
وقتی حکومتی مقدس شود، مجریان آن نیز خود را مثل پیامبران مقدس می‌دانند و این مجریان به خود اجازه هرکاری می‌دهند.
از طرقی باعث می‌شود تعهد بر تخصص مقدم شود و تنها افرادی که به مقدسات متعهد هستند کارهای اجرایی را برعهده می‌گیرند و ساختار و قوانین قابل تغییر نیست. با اینکه سرعت تغییر امروزه بالاست، سعی می‌کنند بر اساس قوانین هزاران سال گذشته به شرایط پاسخ دهند.
ایراد بزرگ تقدس این است که به جای اینکه مردم را به ثروت آفرینی دعوت کنند، به قناعت دعوت می‌کنند و وقتی شرایط اقتصادی بد می‌شود؛ فقر را مقدس جلوه می‌دهند و به مردم وعده می‌دهند این فقر یک امتحان الهی است و پس از مرگ در دنیای دیگر زندگی بهتر خواهید داشت.
اما باید دانست حکومت ها مقدس نیستند و قوانین نیز تاریخ انقضایی دارند.
بنی صدر معتقد بود اقتصاد اسلامی، اقتصادی مقدس است و مجریان آن نیز افرادی مقدس و عاری از هرگونه خطا هستند.
اما اینطور نیست و اتفاقا این افراد بیشتر در معرض خطا هستند؛ چون صندلی قدرت و دسترسی به مول و رسانه و اسلحه را دارند. اگر نظارت درستی وجود نداشته باشد، فساد اتفاق می‌افتد و همین اتفاقی بود که بنی صدر رقم زد.
بنی صدر از شرایط سواستفاده کرد و توانست ایدئولوژی خود را کاملا پیاده کند.
از طرفی افرادی که در دایره قدرت بودند دانش اقتصادی زیادی نداشتن که بتوانند ایده های او را رد کنند.
میراث بنی صدر که همان اقتصاد توحیدی بود، چه چیزی بود و چه تاوانی برای مردم ایران داشت؟
بنی صدر در کتابش اعتقاد داشت اقتصاد باید دولتی شود. این تفکر دولتی شدن هنوز که هنوزه بسیار استفاده می‌شود در صورتیکه دولتی شدن اقتصاد یعنی فراهم شدن بستر رانت و فساد. در راستای همین دولتی شدن اقتصاد نیز همان اوایلی که رئیس جمهور شد کارخانه ها و صنایع بزرگ را مصادره کرد و بعد از مدتی آنها را ملی اعلام کرد و کارخانه ها از مالک اصلی‌شان گرفته شد و به کسانی که تجربه و علم مدیریتی خاصی نداشتند، داده شد.
سرمایه داران و کارآفرینان را از کشور فراری دادند و نفوذ دولت را بسیار افزایش دادند. اموال ۵۳ تا از بزرگترین کارآفرینان ایرانی گرفته شد و به آنها برچسب هایی مثل طاغوتی بودن و ضد اسلام بودن زده شد و درنهایت اخراج شدند. کارخانه هایی مثل ایران خودرو، کفش ملی و مینو.
الان بعد از ۴۰، ۵۰ سال می‌بینیم ایران خودرو با زیان انباشته بسیار زیادی، تقریبا ورشکسته است. کفش ملی که روزی اسطوره بود، تقریبا تعطیل شده است.
وقتی یک بنگاه اقتصادی دولتی می‌شود باید بدانیم آن بنگاه تقریبا به مرگ خود نزدیک شده است.

ینی صدر تئوری خدا مالکی داشت و بر مبنای همین تئوری، بنی صدر و همفکرانش، لایحه قانونی واگذاری و احیای اراضی را تصویب کردند و هیات های ۷ نفره واگذاری مجدد زمین را برپا کردند. اقداماتی که بر این اساس صورت گرفت، نظام مالکیت اراضی کشور را به قدری دچار آشوب کرد و بهم ریخت که هنوز بعد از گذشت ۴۰ سال، سر و سامان پیدا نکرده اند.
از دیگر ایدئولوژی های او این بود که بانکداری اسلامی را تلاش می‌کرد رواج دهد. یکی از اصلی ترین پایه گذارهای بانکداری اسلامی بنی صدر بود و کلا بار اول بود که در دنیا پیدا می‌شد. در این بانکداری او هیچ اعتقادی به نرخ بهره نداشت و میگفت همان ربا است که از طرف خدا منع شده و نباید وجود داشته باشد.
همین نرخ بهره پایین، رانت بالایی ایجاد کرده است. دولت ها تمام تلاششان را می‌کنند که نرخ بهره را پایین نگه دارند. نرخ بهره مثل یک دماسنج است که تب و تاب تورم را نشان میدهد‌. درصورت حذف دماسنج از بدن یک بیمار، درست است دیگر درجه تب را نمی‌بینیم اما به این معنی نیست که تب وجود ندارد‌.
نبود نرخ بهره نیز همین است و پایین بودن آن، فساد ایجاد می‌کند. وقتی تورم ۴۰ الی ۵۰ درصد و نرخ بهره ۲۰ درصدی داریم، یعنی نرخ بهره خیلی پایینی داریم و عدد واقعی آن منفی ۳۰درصد است.
این نرخ بهره پایین باعث شده است وام گیری یک عمل رانتی شود.
برای یک اقتصاد سالم، نرخ بهره باید یک نرخ بهره واقعی باشد و اگر به زور آن را پایین نگه داریم، فایده ای ندارد. اقتصاد ما، اقتصاد دستوری است و نرخ بهره واقعی نمایان نمی‌شود.
بنی صدر در کتابش نوشته بود بانک‌های ما بخاطر تماس‌هایی که با بانک‌های جهانی دارند، پیاده کننده نظرات بانک‌های استعماری غرب هستند و بهترین شکل این است که طرف چیزی را که بدست می‌آورد، در مکانی بگذارد تا در اختیار جمع قرار گیرد و خود به اندازه نیاز از آن بردارد.
این دیدگاه که بین مردم و روحانیون زیاد خریدار داشت، درنهایت منجر به تدوین قانون بانکداری بدون ربا در شهریور ۱۳۶۲ شد.
با اینکار بنی صدر یک نظام بانکداری جدید وضع شد که شبیه به آن در هیچ کجای دنیا پیاده نشده بود.
نمایندگان مجلس اول تصویب کردند این قانون ۵ سال بصورت آزمایشی اجرا شود و دوباره بازنگری شود. الان حدود ۴۰ سال از آن زمان می‌گذرد و بانکداری نه اسلامی است و نه متعارف و هیچکس به فکر بازسازی این ساختار کهنه نیست؛ چرا که سود و رانت بسیاری پشت آن وجود دارد و دلیلی برای اصلاح نیست!

بنی صدر تمام تلاشش را کرد که مصطفی آقا میرسلیم نخست وزیر شود. اما موفق نشد و کسی نخست وزیر شد که برخلاف او، پوپولیستی نبود و با خیلی از کارهای او نیز مخالف بود. یعنی رجایی!

بنی صدر موافق اقتصاد دستوری و پایین نگه داشتن زوری قیمت ها بود اما رجایی با اینکه سواد اقتصادی خاصی نداشت، با او مخالفت شدیدی میکرد. اول انقلاب یکی از شعارها برق و آب و نفت مجانی بود.روی همین حساب بنی صدر میخواست قیمت را هرطوری هست پایین‌ نگه دارد اما رجایی میگفت قیمت ها باید واقعی باشند.
در این بحث، رجایی موفق می‌شود و قیمت بنزین از ۱۰ ریال به ۳۰ ریال می‌رسد.
بنزین که گران می‌شود رسانه ها از رجایی می‌پرسند با توجه به وضعیت کشور، علت گران کردن بنزین آن هم بطور نامحدود چیست؟ رجایی جواب می‌دهد ما قیمت بنزین را افزایش ندادیم. قیمت واقعی آن لیتری ۳۰ ریال است. چرا دولت باید ۲۰ ریال سوبسید پرداخت کند؟ فقط کسانی که خودرو دارند از این سوبسید استفاد می‌کنند و مثل این است از جیب فقرا به کسانی که خودرو دارند بدهیم. رجایی با اینکه اقتصاد نخوانده بود، تئوری درستی را میگفت.
اکثر سیاستمداران نیز هم اکنون تئوری های پوپولیستی زیادی بخصوص سر مسئله بنزین می‌دهند.
الان که بنی صدر فوت شده نیز تفکر او هنوز وجود دارد.
بنی صدر دشمن اصلی لیبرال ها بود و آنها را در تضاد با اقتصاد اسلامی و الگو از غربی ها می‌دانست و به آنها میگفت این علم باز ها که خود را اقتصاددان های آزادی خواه معرفی می‌کنند از علم همین را آموخته اند که هر حرفی درباره جامعه های دیگر گفته شده، درباره ایران نیز صادق است.
این تفکر دشمنی با علم هم از تفکراتی است که هنوز باقی مانده و به شدت استفاده می‌شود.

اینکه ما هیچ الگویی قبول نمیکنیم و روی اقتصاد دستوری  پافشاری میکنیم، نتیجه اش همین وضعیت اقتصادی می‌شود که میبینیم‌. تورم بالا، فقر زیاد و رشد اقتصادی پایین و اختلاف طبقاتی زیاد و مشکلات دیگر که راه حل های علمی برای آنها وجود دارد و خیلی کشورهای دیگر این مشکلات را حل کرده اند.

به زودی منابع اضافه می گردند ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین اپیزودها

در این اپیزود می‌خواهیم دنیا رو از دریچه نهادگراها ببینیم و درک کنیم که نهادها چقدر قدرت دارند. نهادگرایی آنقدر اهمیت دارد که …
در این اپیزود درباره این صحبت می‌کنیم که قدرت پتانسیل ایجاد فساد رو ایجاد میکنه. عوامل مختلفی که باعث میشه قدرتمندان از قدرتشون …
در این اپیزود به این سوال مهم جواب می‌دهیم که چه مسیری طی شد تا مردم توانستند به آزادی فکر کنند و آن را حق خود بدانند و در جست و جوی آزادی …
در این اپیزود درباره وضعیت صندوق‌های بازنشستگی در ایران صحبت می کنیم که شبیه بمب ساعتی در اقتصاد ایران بوده و راه زیادی تا …
لوگوی اکوتوپیا کامل