کتاب چگونه صدای بازارها را بشنویم در سال ۲۰۲۴ منتشر شده است. این کتاب راهکارهایی برای فهمیدن نشانههای پیچیدهی بازارهای مالی دارد. هدف آن کمک به افراد برای گرفتن تصمیمات سرمایهگذاری هوشمندانهتر است. این اثر ارتباط بین رویدادهای گذشته و رفتارهای کنونی بازار را نشان میدهد. همچنین ابزارهایی در اختیار خوانندگان قرار میدهد تا روندهای بازار را به شکلی مؤثر پیشبینی کنند و به آنها واکنش مناسب نشان دهند. نکتهی اصلی این راهنماییها، اهمیت توجه دقیق به دادههای بازار، شاخصهای اقتصادی و درک ظرافت آنها است.
لارنس مکدونالد معاملهگر سابق در شرکت لیمن برادرز بوده است. او اکنون سخنران و کارشناس برجسته شناخته میشود. زمینههای تخصص او شامل مدیریت ریسک، تحولات بازار و بحرانهای مالی است. او بیشتر بهخاطر کتاب موفقش، «شکست بزرگ عقل سلیم»، شهرت دارد. این کتاب داستان فروپاشی لیمن برادرز را از دید او میگوید.
آیا تابهحال فکر کردهاید که قواعد بازارهای مالی در آینده هم مثل دهههای گذشته است؟
در دورانی که تغییرات اقتصادی مهم پشتسرهم میآیند، فهمیدن عوامل پشت نوسانات بازار خیلی مهم شده است. این آگاهی مثل یک سپر در برابر مشکلات مالی است. همچنین به شما کمک میکند استراتژیهای سرمایهگذاری پایدارتری انتخاب کنید. مدلهای اقتصادی قبلی دیگر خیلی اعتبار ندارند. به همین دلیل، سرمایهگذاران آیندهنگر تلاش میکنند تا تأثیرات بزرگتر تغییرات سیاسی و اقتصادی جهان را بر بازارها بفهمند. در خلاصه کتاب چگونه صدای بازارها را بشنویم، شما با تغییرات تکاندهنده در اقتصاد جهانی بعد از تمام شدن جنگ سرد آشنا میشوید. همچنین میفهمید که این تغییرات چطور بازارهای مالی و استراتژیهای سرمایهگذاری را تحتتأثیر قرار دادهاند.
شما یاد میگیرید که سیاستهای بانک مرکزی چطور تغییر کرده و چه اثری بر دورههای اقتصادی داشته است. همچنین با تغییر شکل بازارهای انرژی آشنا میشوید. این تغییر از سوختهای فسیلی به منابع جایگزین پایدار است. علاوه بر این، میفهمید که حبابهای مالی چطور شکل میگیرند. در این مورد، به رشد ناگهانی ارزهای دیجیتال هم نگاهی ویژه خواهیم داشت. در بخش آخر کتاب چگونه صدای بازارها را بشنویم، خواهید دید که سرمایهگذاریها در جهان بیشتر به سمت داراییهای واقعی و ملموس میروند. مردم از سرمایهگذاریهای پرریسک و سفتهبازانه دور میشوند. این نشان میدهد که سرمایهگذاران منابع ملموستر و مطمئنتر را ترجیح میدهند.
آمادهاید شروع کنیم؟ خیلی خب، اول به دههی ۱۹۸۰ میرویم. در این دوران تغییرات مهم شروع شد، جنگ سرد تمام شد و نتایج آن بر اقتصاد جهانی آشکار شد.
اوایل دههی ۱۹۸۰ جنگ سرد در جریان بود. آمریکا و اتحاد شوروی در یک مسابقهی تسلیحات هستهای نفسگیر گرفتار بودند. رونالد ریگان، رئیسجمهور وقت آمریکا، در ۸ مارس ۱۹۸۳ در سخنرانیاش در اورلاندو فلوریدا، اتحاد شوروی را «امپراتوری شر» نامید. او همچنین میخواست تواناییهای هستهای ناتو بهتر شود. این حرفها بخشی از استراتژی بزرگتر آمریکا بود. هدف آنها استفاده از نقاط ضعف اتحاد شوروی، بهویژه اقتصاد ضعیف و بیثباتی اجتماعی آن، بود. اقتصاد شوروی به دلیل هزینههای نظامی زیاد، فساد و کارایی پایین اقتصادی، تحت فشار زیاد و نزدیک به نابودی بود.
با وجود قدرت نظامی زیاد شوروی، تعداد موشکهای هستهای آنها از بیستهزار در اواسط دههی ۱۹۷۰ به ۳۹هزار تا سال ۱۹۸۵ رسید. اما اقتصاد این کشور آسیبپذیر بود. جنگ نیابتی پرهزینه در افغانستان و حادثهی هستهای چرنوبیل در ۱۹۸۶ این آسیبپذیری را بیشتر کرد. این اتفاقات باعث از بین رفتن اعتماد مردم شد و ناتوانیهای دولت را نشان داد. اواخر دههی ۱۹۸۰ تغییرات مهمی به رهبری میخائیل گورباچف اتفاق افتاد. او مذاکرات خلع سلاح را با ریگان شروع کرد. دیدار سال ۱۹۸۶ آنها در ریکیاویک ایسلند، لحظهی مهمی بود که باعث کاهش ساخت سلاحهای هستهای و کم شدن تنشها در جهان شد. سرانجام، اتحاد شوروی در سال ۱۹۹۱ از هم پاشید. این اتفاق دنیا را از حالت دوقطبی به تکقطبی، که عمدتاً تحت سلطهی آمریکا بود، تغییر داد. این نظم جدید جهانی تأثیرات اقتصادی مهمی داشت.
سقوط دیوار برلین در ۱۹۸۹ و از بین رفتن اتحاد شوروی، باعث گسترش بزرگ تجارت بینالمللی شد. حجم این تجارت از کمتر از پنج تریلیون دلار در سال ۱۹۹۰ به ۲۸ تریلیون دلار در سال ۲۰۲۲ رسید. آمریکا از این فرصت استفاده کرد و با ایجاد اتحادهای استراتژیک، مثل اتحاد با عربستان سعودی، توانست قیمت جهانی نفت را کنترل و جایگاه اقتصادی برتر خود را محکمتر کند. این دورهی گذار، شروع دورهای بود که در آن تورم بهطور چشمگیری کنترل شد. این موضوع تأثیر عمیقی بر بازارهای مالی گذاشت. نرخ بازده اوراق خزانهداری آمریکا از پانزده درصد در سال ۱۹۸۱ به کمتر از یک درصد در دههی ۲۰۱۰ رسید. این باعث شد سرمایهگذاران به سمت داراییهای پرریسکتر بروند و بازار سهام رونق زیادی بگیرد.
شاخص S&P ۵۰۰ این رشد سریع را بهخوبی نشان میدهد. این شاخص از ۳۲۳ واحد در سال ۱۹۹۰ به ۴,۸۰۰ واحد در سال ۲۰۲۱ رسید. اما شرایط ژئوپلیتیکی امروز نشان میدهد که دنیا به سمت چندقطبی شدن میرود. در این دنیا، بالا گرفتن تنشها پایداری اقتصادی طولانیمدت را از بین میبرد. این وضعیت متغیر نشان میدهد که شاید لازم باشد استراتژیها و درک قبلی خود را دوباره بررسی کنیم تا از مشکلات اقتصادی احتمالی آینده با موفقیت عبور کنیم.