کتاب چهارراه پولسازی (1998) راهنمایی است عملی برای آزادی مالی. رابرت کیوساکی در کتاب دوم از مجموعه پدر پولدار پدر بیپول، توضیح میدهند که چگونه برخی از افراد بدون سخت کار کردن، به موفقیت مالی دست پیدا میکنند. در این کتاب آموزشی و زندگینامهای، آنها توضیح میدهند که چگونه ممکن است شما تصور اشتباهی در مورد دستیابی به آزادی مالی داشته باشید و البته آنها به شما کمک میکنند راههایی را برای تغییر وضعیت زندگی خود پیدا کنید.
رابرت کیوساکی نویسنده کتاب پرفروش پدر پولدار، پدر بیپول است. او بنیانگذار موسسه پدر پولدار است که این شرکت، یک شرکت آموزشی است که آموزش مالی شخصی و تجاری را از طریق نشر کتاب و فیلم ارائه میدهد. او همچنین یک سرمایهگذار و مجری رادیویی است.
اولین قدمها را به سوی آزادی مالی بردارید!
آیا تا به حال فکر کردهاید که استعفا بدهید، خود را از جامعه جدا کنید و یک زندگی آزاد داشته باشید؟ شما تنها نیستید. هرچند برای بسیاری از ما، این رویاها هرگز محقق نمیشوند. اما رابرت کیوساکی این رویا را به ثروت و آزادی تبدیل کرد. پدر او یک کارمند دولتی سختکوش بود که در نهایت به بدهی و ورشستگی افتاد. وقتی کیوساکی شاهد این اتفاق بود، قسم خورد که هرگز اجازه نخواهد داد همین اتفاق در زندگی خودش هم رخ بدهد. بنابراین، او یاد گرفت که خودش برای خودش ثروت ایجاد کند.
در این کتاب، شما درسهایی را که کیوساکی در طول دههها سرمایهگذاری موفق امتحان کرده است، یاد خواهید گرفت. به جای تعاریف مبهم، شما اصول عملیای را یاد میگیرید که او در زندگی خودش از آن نتیجه گرفته است.
یک علامت “+” روی یک کاغذ بکشید. دو خط، یکی افقی و دیگری عمودی، با این خطوط شما چهار مربع به دست آوردهاید. هر مربع را با یک حرف برچسبگذاری کنید: E، S، B و I. در سمت چپ علامت به علاوه، مربعهای E و S قرار دارند. E مخفف “کارمند” و S مخفف “کسبوکار کوچک یا خوداشتغالی” است. در سمت راست، مربعهای B و I را داریم. B مخفف “مالک کسبوکار بزرگ” و I مخفف “سرمایهگذار” است.
شما هم در یکی از این چهار مربع قرار میگیرید. در طول زندگی خود، ممکن است از یک، دو یا همه این مربعها درآمد کسب کنید. به عنوان مثال، یک پزشک، که امروزه در ایالات متحده کار میکند میتواند تصمیم بگیرد که به عنوان یک E (کارمند) کار کند. او میتواند این کار را با استخدام در یک بیمارستان یا یک شرکت بیمه، کار در وزارت بهداشت یا ارتش انجام دهد. به عبارت دیگر، ۹ صبح تا ۵ عصر کار کند.
همان پزشک همچنین میتواند تصمیم بگیرد که یک S (خوداشتغال) باشد و یک مطب خصوصی راهاندازی کند. او یک مطب میزند، کارمندانی را استخدام میکند و مراجعین را معاینه میکند. این کار هنوز سخت است، اما آزادی بیشتری خواهد داشت.
به عنوان گزینه سوم، این پزشک میتواند تصمیم بگیرد که یک B (مالک کسبوکار) شود. او میتواند کلینیک خود را داشته باشد و پزشکان دیگر را استخدام کند. در این صورت، او مدیریت مجموعه را برعهده خواهد گرفت. او صاحب کلینیک میشود اما نیازی نیست که خودش کسی را معاینه کند.
به عنوان یک پزشک پر درآمد، او سرمایه زیادی هم خواهد داشت. بنابراین، در حین کار پزشکی یا اداره کلینیک، او میتواند یک I (سرمایهگذار) باشد. برای مثال او در سهام یا املاک سرمایهگذاری کند.
تا اینجا همه چیز ساده است، نه؟ این ساختار اساسی جامعه ما است. همه این مربعها نیاز به تواناییها و ویژگیهای روحی متفاوت دارند. برخی از افراد جایگاه خود را در زندگی پیدا میکنند و در هر مربعی که قرار میگیرند خوشحال هستند، هیچ انتخاب «درست» یا «اشتباهی» وجود ندارد. اما اگر میخواهید آزاد مالی داشته باشید چطور؟ اگر میخواهید از دنیای کار سخت فرار کنید چه؟ در این صورت باید از مربعهای E و S به مربعهای B و I بروید (از کارمندی به کارفرمایی). در بخش بعدی خواهیم دید چرا.