سالنامه چارلی بیچاره (2005) به فلسفه زندگی و سرمایهگذاری یکی از منزویترین میلیاردرهای جهان میپردازد: چارلی مانگر. به عنوان نایب رئیس برکشایر هاتاوی، مانگر در تصمیمات سرمایهگذاری که سودهایی میلیارد دلاری به همراه داشته، نقشی اساسی داشته است. اما مانگر فقط به پول علاقه ندارد. در این کتاب، درباره فلسفه اخلاق سرمایهگذاری او، چگونگی حمایت او از اهمیت پرداخت مالیات و اینکه او یک بشردوست فداکار است و به موسسات آموزشی و برنامهریزی والدین کمک میکند، صحبت میشود.
چارلی مانگر در دانشکده حقوق هاروارد تحصیل کرد و پیش از آن که به دنبال راهاندازی کار موفق خود باشد، ملاقات تصادفی با وارن بافت داشت که او را به دنیای سرمایهگذاری هدایت کرد و امروز، نایب رئیس برکشایر هاتاوی است. این کتاب اولین مجموعه از توصیههای سرمایهگذاری مانگر است که از صورت جلسات هیئت مدیره برکشایر هاتاوی و سخنرانیهای خود مانگر به دست آمده است.
چگونه یک سرمایه گذار اصولی و باهوش باشیم؟
احتمالا هرگز نام Charles T. Munger را نشنیدهاید. در عصر اینستاگرام و نمایش پر زرق و برق ثروت، گمنام ماندن چارلی عجیب به نظر میرسد. مانگر یکی از ثروتمندترین تاجران جهان است، اما هیچ عکسی از او در حال گشت و گذار در سواحل کارائیب یا در یک جزیره خصوصی پیدا نخواهید کرد. او به احتمال زیاد اکنون در خانهای که دهها سال در آن زندگی میکرده، سرش در کتاب باشد.
مانگر به خاطر سبک زندگی ساده و اصولش برای سرمایهگذاری شهرت دارد. در دورانی که بسیاری از مردم به وال استریت بدبین شدهاند، شنیدن حرفهای سرمایهگذاری که به اصول خود پایبند است، از اصرار بر ارائه گزارش صادقانه گرفته تا امتناع از انتقال پولهایش به بهشتهای مالیاتی، به ما امید میدهد. به گفته مانگر، این کار فقط یک کار درست نیست. بلکه سودآورترین تجارت است.
چارلی مانگر در نوجوانی در یک خواربار فروشی که متعلق به ارنست (پدربزرگ وارن بافت) بود استخدام شد. این کار یک شغل پارهوقت تابستانی نبود. مانگر در شیفتهای 12 ساعته بدون وقفه مشغول به کار شد و در مقابل دو دلار به دست آورد. آن تجربه طاقتفرسا بود، اما یک اخلاق کاری در او ایجاد کرد که در بقیه دوران حرفهای، همراه او بود.
فرزندان مانگر به یاد میآورند که پدرشان ساعتهای طولانی کار میکرد، سحرگاهان آنجا را ترک میکرد و برای شام برمیگشت و بعد از خوردن غذا به کارش ادامه میداد. حتی زمانی که او از نظر فیزیکی در خانه بود، به احتمال زیاد ذهنش مشغول کار بود. او بهخاطر تمرکز تک بعدیش شناخته میشد و توانایی عجیبی در کنار گذاشتن تمام عوامل حواسپرتی داشت. مهارتی بسیار مهم که به او اجازه میداد با وجود داشتن ۸ فرزند، در خانه کار کند.
مانگر همچنین تلاش کرد تا اخلاق کاری خود را به فرزندانش القا کند. یکی از پسرانش، ویلیام بورثویک، به یاد میآورد که چگونه مانگر به او آموخت که همان اولین بار کارها را به درستی انجام دهد، یا عواقب آن را بپذیرد. یکی از کارهای بورثویک این بود که با ماشین به شهر برود تا خوراکی و روزنامه بخرد. این کار مستلزم سوار شدن بر یک قایق برای عبور از رودخانه و سپس رانندگی کوتاه با ماشین بود. در یک روز طوفانی، او فراموش کرد روزنامه بخرد. وقتی مانگر این موضوع را شنید، فورا به بورثویک دستور داد که به شهر برگردد. طوفان میآید که بیاید!
این درس خیلی سخت به نظر میرسد، اما موثر بود. این تجربه باعث شد که او خیلی بهتر کار کند. اگرچه مانگر پدری سختگیر بود، اما فرزندانش دوران کودکی خوبی داشتند. او به فرزندانش متعهد بود و از شغل و تحصیلشان حمایت کرد.
مانگر نه تنها نسبت به خانواده خود سخاوتمند بود، روحیهای بشردوستانه نیز داشت. مانگر که در دوران رکود بزرگ بزرگ شده بود، از نزدیک شاهد محرومیتهایی وحشتناک بود. این مشاهدات باعث شد که او همیشه سعی کند به دیگران کمک کند. او به همراه همسرش، نانسی، کمکهای قابل توجهی را به دانشگاهها و بیمارستانها انجام داد. برای مانگر، کار خیر به اندازه سخت کار کردن مهم است.