آرمان‌شهر اقتصادی
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
اپیزود شماره 23
فصل اول

کمیابی

فقر احمق می‌کند؟!

کاور اپیزود بیست و سوم پادکست اکوتوپیا - کمیابی

معرفی اپیزود کمیابی

بسیاری از افراد معتقدند برای اینکه انسانها خلاق شوند یا بتوانند در زندگیشان پیشرفت داشته باشند باید آنها در تنگنا و شرایط سخت قرار گیرند ولی خب از طرفی همین افراد معتقدند فقر احمق می‌کند و انسان در شرایط سخت تصمیمات احمقانه می‌گیرد. در این اپیزود در مورد همین موضوع بحث خواهیم کرد و به این دوگانگی خواهیم پرداخت.

منبع اصلی این اپیزود هم کتاب فقر احمق می‌کند نوشته آقای سندهیل مولاینتین هست.

فایل صوتی اپیزود 23

پدربزرگم همیشه حرف جالبی میزد. او‌ میگفت من در زندگی خود چند تا شنبه کم دارم. اگر چند شنبه بیشتر داشتم، همه کارهای خود را میکردم. اوایل فکر میکردم این موضوع شوخی است. اما کمی بعد فهمیدم نه اتفاقا این مساله شوخی نیست. عموما ما وقت کم داریم و در عین حال فهرست بلندی از کارها برای انجام دادن داریم و دچار کمبود زمانیم و فکر میکنیم اگر جای ۲۴ساعت ۲۷ساعت زمان داشتیم، به همه کارهای خود میرسیدیم. در این مطلب قرار است در مورد همین موضوع یعنی کمیابی صحبت کنیم و جنبه‌های مثبت و‌ منفی کمیابی را مورد بررسی قرار دهیم. ایا واقعا بی پولی سبب تصمیمات احمقانه میشود؟ ایا واقعا احتیاج خلاقیت می‌اورد؟ برای پیشرفت باید در تنگناها قرار‌ گرفت؟ قبل از شروع بحث بیایید ببینیم کمیابی یعنی چه؟ کمیابی یعنی احساس کمبود نسبت به چیزی که در واقعیت به آن نیاز داریم. پول مصداق بارز این ماجراست؛ غذا، تحصیلات، روابط اجتماعی و… مثال‌های مختلفی از این ماجرا هستند. کمیابی برای هر کس معنای متفاوتی دارد. برای مثال فردی که در افریقاست و فقر را تجربه میکند، کم یابی دارد. از سویی فردی که اضافه وزن زیاد دارد و برای کم کردن وزن رژیم میگیرد تا کالری کاهش دهد، دچار کمیابی است. ما گاهی میتوانیم کم یابی را کنترل کنیم. مثلا در رژیم غذایی می‌توان گاهی وعده تقلب ایجاد کرد. علت اصلی تحت کنترل در اوردن کم یابی است. این مدل کنترل کردن سوپاپ اطمینانی برای کمیابی است. اما ما همیشه نمیتوانیم با کمیابی مبارزه ‌و آن را کنترل کنیم. برای مثال فردی که فقیر است نمیتواند چند روز مانند ثروتمندان زندگی‌ کند. فقر شکل بزرگی از کم یابی است که به راحتی کنترل نمی‌شود. حالا باید دید کم یابی چه آثاری دارد و چطور باید با آن برخورد کرد؟ نکته اول این است که ذهن ما روی نبود چیزهایی که وجود ندارد بیشتر تمرکز میکند. مثلا در  ماه رمضان بیشتر از هر زمان دیگری به غذا فکر میکنید. یا افرادی که رژیم دارند، هنگام گرسنگی هم اگر یاد خاطرات خود بیافتند، دستپخت جذاب در ذهن آنان تداعی میشود. یعنی در گرسنگی غذا چیزی است که بیشتر از هرچیزی ذهن را تحت تاثیر قرار میدهد. این موضوع فقط در مورد گرسنگی و غذا نیست. هرگاه ما نسبت به چیزی کمبود داشته باشیم به سوی آن جذب خواهیم شد. مثلا در مورد فقر با افراد بحث کنید. در صحبت‌ها دقت کنید و ببینید بیشتر از چه مثال میزنند. مثلا شاید از یک عاشق این سوال را بپرسید می‌گوید به خاطر فقر خانواده بهم میخورد. یا اگر با پدری که فرزندانش ترکش کرده‌اند، صحبت کنید در همین خصوص مثال میزند. فردی که دنبال ماشین خریدن است، مثال هایش از جنس بالارفتن قیمت خودرو است. البته توجه کنید این موارد چیزهای بدی نیست و گاهی کمیابی اتفاقات خوبی رقم خواهد زد. برای مثال افرادی که تنها هستند راحت‌تر افراد را تجزیه و تحلیل میکنند. اثر دیگر کمیابی این است که سبب تونل زدن میشود. تصور کنید در یک شرکتی کار میکنید و به شما بن تخفیف هشتاد درصدی از بهترین رستوران شهر میدهند. دو حالت داریم؛ بن تاریخ انقضا دارد و در حالت دوم تاریخ انقضا ندارد. در حالت اول به دلیل کمیابی سریعا از این فرصت استفاده میکنید. اما در حالت دوم دایما به تاخیر می‌اندازیم. وقتی ما زمان کافی برای انجام کاری نداریم تمام توان خود را به کار میگیریم تا حداکثر استفاده را ببریم. این پدیده به تونل زدن شهرن دارد. یعنی ذهن ما روی یک موضوع خاص متمرکز میشود. در جاده هم تونل زدن به همین دلیل است. چرا که تونل زدن از کندن کل کوه، وقت و انرژی کمتری میگیرد. تونل زدن یعنی همین، نکته مهم آن است که اکثر ما اسراف کنندگان زمان هستیم و دقیقه نودی کار‌ میکنیم. دقایق اخر روی کار خود تمرکز میکنیم. البته این روند گاهی نتایج مطلوبی خواهد داشت. باید بدانیم کجا و چطور باید از آن استفاده کنیم. 

مثلا من با خود قرار گذاشتم تا یک کتاب را نخواندم کتاب دیگری نخوانم و با این کار‌ کمیابی را در خود فعال کردم تا کتاب‌های بیشتری بخوانم. کتابخوانه‌های ما پر از کتاب‌هایی است که دوست داشتیم بخوانیم اما فرصت آن پیش نیامده است. اگر کمیابی را در خود فعال کنید، میتوانید کتب بیشتری بخوانید و کیفیت خواندن شما افزایش خواهد داشت. همچنین میتوانید به جای خرید کتاب، کتاب قرض کنید تا مجبور شوید کتاب را در زمان مشخص پس دهید. اگر کتاب پس بگیرید، احتمال اینکه در مدت کوتاهی کتاب را بخوانید افزایش می‌یابد. نکته دیگر آن است که در شرایطی که افراد با کمبود وقت مواجه میشوند، ذهنشان توسط احساس کمیابی تسخیر میشود و ذهن در حالت خاص متمرکز میشود و به بقیه امور توجهی ندارد. مثال آشنای این ماجرا مسابقه خرگوش و لاک پشت است. خرگوش تخمین اشتباه از زمان داشت. اما لاک پشت چون کمیابی را درک کرده بود، بدون وقفه از زمان خود استفاده کرد. این جنبه کمیابی لزوما چیز خوبی نیست. خیلی اوقات کم یابی اتفاقات بدی برای ما رقم خواهد زد. برای مثال وقتی چکی باید پاس شود و پول ندارید، ذهنتان روی این موضوع متمرکز خواهد شد و‌ برای مثال متوجه نمی‌شویم فیلمی که پخش میشود، چیست. یا در نظر بگیرید یک‌ آتش نشان به دلیل سرعت عمل برای رسیدن به صحنه آتش سوزی بستن کمربند ایمنی را فراموش کند و تصادف کند. در این شرایط کمیابی اتفاق بدی رقم خواهد زد. بنابراین کم یابی می‌تواند جنبه‌های مثبت و منفی به دنبال داشته باشد و ما باید به هر دو جنبه توجه کنیم.

نکته مهم دیگر این است که کمیابی می‌تواند سبب شود توانایی ذهن ما در کنترل و محاسبه اطلاعات کاهش یاید. زیرا کمیابی سبب کاهش تمرکز ما خواهد شد. مغز‌ ما زمانی که اطلاعات دریافت میکند، دو مدل پردازش انجام میدهد: یک از بالا به پایین و دو‌ پایین به بالا. در پردازش بالا به پایین ذهن آگاهانه روی موضوعی خاص متمرکز میشود. اما در پردازش پایین به بالا وجود یک محرک خارجی باعث منحرف شدن تمرکز ذهن میشود و افراد توانایی زیادی برای کنترل ندارند و دچار عدم تمرکز میشوند. کمیابی هم همین است. کمیابی از نوع پردازش پایین به بالاست که فوق‌العاده غیرارادی است و بسیار آن قدرتمند است. وظیفه اصلی مغز بقا است و به همین دلیل به سرعت به محرک‌های خارجی واکنش نشان میدهد. 

یک آزمایشی در این زمینه انجام شده است. در یک آزمایش یک گروه از افراد که رژیم سخت داشتند، درخواست کردند که با دیدن یک نقطه قرمز روی صفحه نمایش یک دکمه را بزنند و همزمان هم برایشان تصاویری از غذا نشان میدادند. غذا همان محرک‌ خارجی بود که سبب میشد شرکت کننده تمرکز خود را از دست دهند. از انجایی که این افراد گرسنه بودند، احساس کمبود غذا سبب میشد نتوانند نقاط قرمز‌ را به درستی تشخیص دهند. به عبارت بهتر کمیابی از نظر ذهنی سبب شد که آنان نسبت به تشخیص نقاط قرمز کور شوند و تنها تصاویر غذا را ببینند. به خود دقت کنید. بارها شده ذهنمان به چیزی مشغول شود و پس از آن، آن را زیاد در خیابان‌ها و.. ببینید. مثلا اگر دلتان سفر اروپایی بخواهد، همه جا تورهای تبلیغاتی خواهید دید. علت همین است. ذهن ما بقیه را نمیبیند و روی موضوع خاص متمرکز میشود. البته پیامدهای کمیابی می‌تواند مخرب هم باشد و بسیاری اوقات ما به دلیل کمیابی دست به انتخابات میزنیم که اصلا منطقی نیستند. در یک تحقیقی از کشاورزان خواستند خود را در برابر حوادث غیرقابل پیش بینی بیمه کنند. با اینکه هزینه خشکسالی بیشتر از هزینه بیمه بود، اما کشاورزان زیر بارش نرفتند و میگفتند ما پول اضافی برای پرداخت این کار نداریم. اما در هر خشکسالی مبالغ بیشتری از هزینه بیمه میدادند. این یعنی کمیابی قدرت تفکر محاسباتی را کاهش میدهد و اجازه نمیدهد تا تصمیم درست و منطقی بگیریم. 

یکی دیگر از معایب کمیابی این است که سبب میشود افراد وارد چرخه معیوبی شوند که خیلی اوقات خروج‌ از آن سخت و یا غیرممکن است. احتمالا شما هم افراد زیادی دیده‌اید که غرق در بدهی هستند و‌ تصمیمات احمقانه زیادی میگیرند. اتفاقاتی که بعضا قابل جبران هم نیست. کمیابی سبب میشود ما بسیاری اوقات نتوانیم تصمیمات درست بگیریم. کمیابی مانند دامی است که سبب میشود افراد در مواقع بحرانی واکنش درستی نشان ندهند. وقتی ذهن ما با کمیابی روبرو میشود، به هرجایی دامن میزند تا از این وضع خارج شود. همین عامل سبب میشود همیشه یک قدم عقبتر باشد و کار مفیدی انجام ندهد.

دانش آموزی را تصور کنید که زمان محدودی برای انجام تکالیف درسی دارد. به خاطر محدودیت زمانی و احساس کمیابی جای تمرکز بر‌کار اصلی روی چند کار متمرکز میشود و فشار کمیابی سبب میشود نتواند یک کار را هم به درستی انجام دهد. با وجود تلاش‌های خود هم شکست میخورد. در کسب و کارها هم همین است. افراد توانمند زیادی چون اول کار منابع زیادی میخواهند، پروژه‌های کوچک میگیرند و کم کم تمرکز اصلی آنان خارج میشود. پس از مدتی کسب و کار شکست میخورد چون صاحبش دست به کارهای جانبی زده است.

راه حل چیست؟

راه حل استفاده از فضای خالی است. فرض کنید به سفر میروید و میخواهید چمدان ببندید. اگر شما کل چمدان را پر کنید، جای خالی برای باقی وسایل نخواهید داشت. مثلا دیگر جایی برای شارژر نیست. اما اگر از ابتدا یک فضای خالی بگذارید، میتوانید کار بهتری کنید ‌و‌ برای وسایل احتمالی فضا وجود دارد. چمدان مثال است. فضای خالی چمدان وقت آزادی است که به خود اختصاص میدهیم. زمانی که مشغله فکری داریم میتوانیم توقف کنیم و با آرامش دادن به ذهن خود، به آن فضای خالی دهیم. 

مثال دیگر آن است که در زمینه مالی هم فضای خالی کمک میکند. مثل پس انداز. در کسب و کارها هم باید یک فضای خالی یا ضربه گیر بگذارید. اگر مدیریت مالی خانواده با شماست و یا کسب و کار دارید، حساب کنید خرج سه تا شش ماه، خرج ضروری شما چیست و آن را معادل دلاری یا طلا حساب کنید. اگر این فرد به اندازه شش ماه پس انداز کند، در بحران دچار کمیابی نمی‌شود و فرصت دارد تا مسیر جدیدی برای خود تعریف کند و خانواده خود را به شکل بهتری اداره کند. استرس بحران سبب میشود ما دومینو وار تصمیمات اشتباه بگیریم. حتما صندوق ضربه گیر داشته باشید و سعی کنید ابتدای کار صندوق خود را تکمیل کنید. ۶ماه فرصت خوبی برای دور زدن بحران‌هاست. کمیابی در اینجا مهم است. اینکه ممکن است ما روزی دچار کمیابی شویم، منطقه آزادی در ذهن ما ایجاد میکند تا تصمیمات منطقی و‌ درستی بگیریم.

در زندگی هرچقدر بیشتر به کمیابی برخورد کنیم، بیشتر به اهمیت فضای خالی پی میبریم. مثلا کسی که مدام سفر میکند در باقی گذاشتن فضای خالی در چمدان بسیار باتجربه است. پس نکته مهم‌ این‌ است که تجربیات ما از کمیابی می‌تواند منجر به تصمیمات منطقی و عادلانه شود. یعنی در مورد پول افرادی که با کمیابی مواجه هستند، ارزش پول را بیشتر میدانند و ولخرجی‌ کمتری میکنند. 

برای مثال در ایستگاه قطار یک آزمایش انجام و هدف از آزمایش آن بود که ببنند افراد با توجه به سطح رفاه مالی خود حاضرند چقدر برای تخفیف تلاش کنند. به شرکت کنندگان گفتند اگر روی یک محصول صد دلاری تخفیف پنجاه دلاری خورده باشد، ایا حاضرند مسافتی برای خرید آن صرف کنید؟ ۵۴درصد شرکت کننده‌ها حاضر بودند این کار را انجام دهند. اما آمدند و قیمت کالا را بالاتر بردند با درصد مساوی تخفیف و پرسیدند ایا حاضرید برای جنس هزار دلاری همین مسافت را طی کنید؟ حدود ۱۷درصد حاضر به گرفتن تخفیف بودند. تحقیق‌های مشابه نشان داد وقتی افراد مبلغ بیشتری به کالایی میدهند، برای تخفیف گرفتن کمتر تلاش میکنند. نکته این است که معمولا کالاهای لوکس خیلی در آن ها تخفیف ملاک نیست و دغدغه فردی که کالای لوکس میخرد تخفیف نیست. در صورتی که برای افراد با قدرت خرید کمتری دارند، تخفیف لذت بخش‌تر‌ است. 

همین تحقیق در محله کم درآمد انجام شد. نتایج متفاوت بود و در این محله‌ها فرقی نداشت چقدر باید برای گرفتن تخفیف مسیر طی کنند، افراد فقیر برای به دست اوردن هر نوع تخفیفی حاضرند سخت تلاش کنند. چیزی که برای ثروتمندان مهم نیست. کمیابی سبب میشود افراد از طبقات پایین‌تر قدر پول خود را بیشتر بدانند. همانطور که افراد پر مشغله ارزش زمان را بیشتر میدانند. کمیابی سبب میشود در گروه‌های کم درآمد تصمیمات عقلانی بیشتری گرفته شود. پیامدهای کمیابی همیشه هم به نفع افراد نیست. 

یکی از عوارض دیگر کمیابی این است که ما تصمیمات سریع بگیریم که عموما پیامدهای دردناکی دارند. مثلا فردی که بدهی زیادی دارد، سعی میکند به هر وامی تن دهد و بدهی روی بدهی او‌ خواهد امد. از این طریق وارد یک‌ چرخه باطل خواهد شد. باید توجه کنیم خیلی اوقات وضع زندگی ما خوب است. در این حالت به ندرت تصمیمات اینده نگرانه میگیریم. حالا در شرایطی که خوشیم و درد خاصی نداریم، غفلت کنیم و درست پول خود را مدیریت نکنیم، به هنگام کمیابی نمیتوانیم تحلیل درستی از وقایع داشته باشیم. پس پیشگیری کنیم. جمله پیشگیری بهتر از درمان بسیار درست است خصوصا در زمینه مالی. در زندگی گاهی فرصت‌های خوب مالی پیش می‌اید. اگر آن زمان درست مدیریت نکنیم شاهد فاجعه‌های بزرگی خواهیم شد. 

بدهی‌هایی که داریم ما را درگیر‌ چرخه کمیابی میکند و در این حالت ذهن ما روی حال متمرکز میشود و توجهی به اینده ندارد. قرض گرفتن ساده سبب میشود فشار بیشتری تحمل کنیم و کمیابی تشدید شود. البته قرض گرفتن صرفا در مورد پول نیست. مثلا ممکن است هنگام پروژه انجام دادن، یک‌ پروژه دیگر قبول کنیم. در این شرایط زمان ما محدود خواهد شد و به نوعی زمان قرض خواهیم گرفت. درک درست کمیابی بسیار ضروری است. ما عموما کمیابی را از روش نادرستی حل میکنیم و سبب وخیم شدن اوضاع میشویم. اگر تصمیماتی می‌گیرید که براساس اینده نگری نیست بدانید به کمیابی گرفتار شده‌اید. 

به زودی منابع اضافه می گردند ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین اپیزودها

این اپیزود روایتی از زندگی چارلز پانزی، موسس سیستم کلاهبرداری موسوم به طرح پانزی است که چگونه …
در این اپیزود به سراغ این می رویم که چطور یک برنامه مالی منظم و مشخص برای خودمون ایجاد کنیم و هدف گذاری …
در این اپیزود درباره بیماری هلندی یا همان نفرین منابع و ریشه‌های آن صحبت ‌می‌کنیم که یکی از آفت های اقتصادی جدی کشورهای با اقتصاد بیش از حد وابسته به منابع دچار آن می شوند …
این اپیزود درباره داستان زندگی پرفراز و نشیب کریم‌خان زند، پادشاه ایران در دوره افشاریه است. کریم‌خان که با عنوان وکیل‌الرعایا …
در این اپیزود از مهمترین درس که باید از اقتصاد بدانیم صحبت می‌کنیم، یعنی این‌که اقتصاد علم انگیزه‌هاست. اگر این نکته را متوجه شویم بسیاری از مغالطه‌های اقتصادی موجود را دیگر باور نخواهیم کرد …
در این اپیزود در مورد یکی دیگر از کتاب‌های جذاب آقای جرج اورول یعنی کتاب 1984 صحبت می‌کنیم که به خوبی داستان مرگ رویای آزادی را نشان میدهد …
لوگوی اکوتوپیا کامل