کتاب این بار فرق میکند (۲۰۱۱) هشت قرن بحران مالی را بررسی میکند. این کتاب نشان میدهد هر بحران مالی، با اینکه میگویند بینظیر است، الگوهای خیلی شبیهبههم دارد. کشورها بالاخره از بحرانهای مالی رد میشوند؛ اما آدمها فکر میکنند «این بار فرق میکند» و همین باعث میشود بحرانها دوباره تکرار شوند. چون هر نسل درسهای گذشته را یا یادش میرود یا به آنها اهمیت نمیدهد.
کارمن راینهارت، استاد سیستمهای مالی بینالمللی در دانشگاه هاروارد است و قبلاً اقتصاددان ارشد بانک جهانی بود. کنت روگوف، استاد اقتصاد و سیاستگذاری عمومی در دانشگاه هاروارد و اقتصاددان ارشد قبلی صندوق بینالمللی پول بود.
سفری در دل تاریخ بحرانهای مالی
چه چیزی یک پادشاه انگلیسی قرون وسطایی، طبقهی متوسط آرژانتین و بانکداران والاستریت را به هم وصل میکند؟ همهی آنها یاد گرفتهاند وقتی حرف از بحرانهای مالی است، تاریخ خیلی عجیب تکرار میشود. این بررسی جذاب هشت قرن فاجعهی مالی نشان میدهد الگوهای بحران چقدر در طول زمان و فرهنگها شبیهبههم هستند. از نپرداختن بدهی شاه ادوارد سوم در سال ۱۳۴۰ که باعث سقوط نظام بانکداری فلورانس شد تا حباب مسکن سال ۲۰۰۸ که اقتصاد جهان را لرزاند، میبینید که بحرانهای مالی از الگوهایی خیلی قابلپیشبینی پیروی میکنند.
در خلاصه کتاب این بار فرق میکند، به این موضوع میپردازیم که چرا بدهیهای داخلی که انگار «بیخطر» هستند، میتوانند مثل وام گرفتن از کشورهای دیگر، خطرناک باشند؛ ارتباط بین کم کردن ارزش سکههای نقره توسط فرمانروایان قدیمی و چاپ پول امروزی چیست و چرا نظامهای بانکی هنوز نقطهضعف حتی پیشرفتهترین اقتصادها هستند. شاید بپرسید، چرا کارشناسان امور مالی همیشه با بحرانهایی که انتظارشان را داشتند، غافلگیر میشوند؟ جواب این سؤال را هم در کتاب پیدا میکنید.
در سال ۲۰۰۱، ناتوانی آرژانتین در پس دادن ۹۳ میلیارد دلار بدهی، پیامدهای انسانی فوری و بدی داشت. بسته شدن حسابهای بانکی، زیاد شدن بیکاری تا ۲۵ درصد و تلاش مردمِ روزی پولدار برای پیدا کردن غذا در میان زبالهها، عمق فاجعه را نشان میداد. این بحران جدید، روندی را نشان میدهد که قرنها، نظام مالی جهانی را شکل داده است. بحران بدهی خارجی دولتها، زمانی پیش میآید که کشوری نتواند بدهیهای مالی خود را به وامدهندگان خارجی پس دهد؛ اتفاقی که معمولاً باعث نابودی اقتصادی، ناآرامیهای اجتماعی و شهرت بد بینالمللی میشود. هرچند هر بحران، در زمان خودش، بیسابقه به نظر میرسد؛ اما این اتفاقات مالی، ریشههای عمیقی در تاریخ دارد.
در سال ۱۳۴۰، انگلستان اولین تجربهی بزرگ ورشکستگی دولتی را از سر گذراند. پادشاه ادوارد سوم، که برای تأمین هزینههای جنگ علیه فرانسه، خیلی به بانکداران ایتالیایی بدهکار بود، ناگهان از پس دادن بدهیهای خود امتناع کرد. این کار، عواقب فاجعهباری به دنبال داشت. بانکهای بزرگ فلورانسی، مانند پروزی و باردی، نابود شدند و اولین بحران مالی بینالمللی در اروپای قرونوسطی را رقم زدند.
تاریخچهی بدهیهای دولتی ارتباط نزدیکی با پیشرفتهای دنیای اقتصاد دارد. در قرونوسطی محدودیتهای مذهبی برای رباخواری وضع شده شود؛ اما کمکم این محدودیتها از بین رفتند و بازارهای وامدهی پیشرفتهای در شهرهای ایتالیایی به وجود آمد. این نوآوریهای مالی اولیه، پایهی بازارهای امروزی بدهیهای دولتی را ایجاد کردند؛ اما هنوز مشکل ورشکستگی هر از گاهی در این سیستم به وجود میآمد. در طول جنگهای ناپلئونی، رکود بزرگ اقتصادی و بحرانهایی که در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ در کشورهای درحالتوسعه به وجود آمد، کشورهای زیادی نتوانستند بدهیهای خود را پس بدهند.
در طول تاریخ، کشورها روشهای مختلفی را برای جلوگیری از ورشکستگی یا مدیریت آن امتحان کردهاند که بعضی از آنها خیلی جدیتر از بقیه بودهاند. تأثیرات بدهی میتواند خیلی فراتر از مسائل اقتصادی باشد و حتی به نوع حکومتداری کشورها نیز مربوط شود. مثلاً نیوفاندلند در دههی ۱۹۳۰ به دلیل یک بحران مالی، مجبور به انجام تغییراتی در ساختار سیاسی خود شد. نیوفاندلند که یکی از مستعمرات خودگردان بریتانیا بود، در طول رکود بزرگ اقتصادی با مشکلات مالی زیادی روبهرو شد. قیمت ماهی که مهمترین منبع درآمد این کشور بود، خیلی کم شد و بدهیهای سنگین جنگ جهانی اول نیز به این مشکلات اضافه شد. در نتیجه، این کشور در سال ۱۹۳۳ مجبور شد نیمی از درآمد خود را صرف پس دادن بدهیهایش کند. نیوفاندلند بهجای اعلام ورشکستگی، تصمیم گرفت که حکومت خودگردان خود را کنار بگذارد و در سال ۱۹۳۴ تحت کنترل مستقیم دولت بریتانیا قرار گیرد. این وضعیت تا سال ۱۹۴۹ ادامه داشت و در نهایت نیوفاندلند، دهمین استان کشور کانادا شد.
در سال ۱۹۸۹ اوراق قرضه بردی معرفی شدند که نام خود را از نیکلاس بردی، وزیر خزانهداری وقت آمریکا گرفته بودند. این اوراق یک نوآوری مدرن در زمینهی حل بحرانهای مالی به شمار میرفتند. کشورهایی که با مشکلات مالی روبهرو بودند، میتوانستند با این اوراقْ بدهیهای خود را به شکلهای قابلپرداختتری تبدیل کنند و دولت آمریکا نیز اوراق خزانهداری خود را برای ضمانت در اختیار آنها قرار میداد.
ممکن است بحرانهای بدهی دولتی امروزی پدیدههای جدیدی به نظر برسند؛ اما این بحرانها فقط آخرین قسمت از یک داستان طولانی هستند که در آن کشورها بیرویه وام میگیرند، اشتباهات محاسباتی اقتصادی انجام میدهند و در نهایت با نتایج دردناکی روبهرو میشوند.