کتاب افسانه عادی بودن (2022) به بررسی دلایل افزایش روزافزون بیماریهای مزمن و اختلالات روانی میپردازد. پزشکی غربی معمولاً روی درمان بیماریهای فردی تمرکز دارد. این کتاب نشان میدهد که ریشهی بسیاری از این بیماریها ممکن است عمیقتر از آن چیزی باشد که تصور میشود. عوامل فرهنگی از جمله استرس، تروماها و آسیبهای روانی که اغلب بخشی طبیعی از زندگی تلقی میشوند، میتوانند تأثیرات مخربی بر سلامت افراد داشته باشند. نویسندهی این کتاب معتقد است که برای دستیابی به سلامت پایدار، باید به ریشههای اصلی این مشکلات پرداخت و آنها را برطرف کرد.
دکتر گبور مته (Gabor Maté)، پزشک کانادایی، با بیش از چهل سال تجربهی بالینی در زمینهی درمان اعتیاد در محله داونتاون ایستساید ونکوور شهرتی جهانی یافته است. آثار او، از جمله کتابهای پرفروش «در قلمرو ارواح گرسنه»، «زمانی که بدن نه میگوید» و «به بچههایتان بچسبید» در سطح گستردهای مورد توجه قرار گرفتهاند.
دنیل مته (Daniel Maté) ترانهسرا و آهنگساز پرآوازهی ساکن بروکلین (Brooklyn) تاکنون چندین نمایش صحنهای و موزیکال موفق خلق کرده است. کتاب حاضر، سومین همکاری مشترک او با پدرش، گبور مته، محسوب میشود.
در دههی نود میلادی، پزشکان کلینیک کلیولند (Cleveland Clinic) به پدیدهی عجیبی برخوردند. پرستاران این بیمارستان، حتی با وجود ارتباط کوتاهمدت با بیماران، اغلب میتوانستند پیشبینی کنند که کدام یک از آنها به بیماری ALS مبتلا خواهد شد. ALS یک بیماری خودایمنی تخریبی است که سلولهای عصبی مغز و نخاع را تحتتأثیر قرار میدهد.
پرستاران در پروندهی بیماران، نظراتی از این دست مینوشتند: «احتمالاً به ALS مبتلا میشه، خیلی مهربونه!» یا «هیچ راهی نداره مبتلا بشه، به اندازهی کافی مهربون نیست». نکتهی جالب اینجاست که این پیشبینیها اغلب بهطور شگفتآوری دقیق بودند و حتی متخصصان مغز و اعصاب را متعجب میکردند.
تحقیقات بعدی، مشاهدات پرستاران در دهههای قبل را تأیید کرد. عنوان یکی از مقالات منتشر شده، «بیماران مبتلا به ALS معمولاً افراد خوبی هستند» است. این ارتباط نهتنها در بیماری ALS، بلکه در بیماریهای دیگر نیز مشاهده شده است. برای مثال، در سال 2000، مجلهای تخصصی در حوزهی پرستاری سرطان، به بررسی ارتباط بین سرکوب خشم و ابتلا به سرطان پرداخت. اما پرسشی که مطرح میشود این است که چگونه یک ویژگی شخصیتی مانند مهربانی میتواند با بروز بیماری ارتباط داشته باشد؟
دکتر گبور مته، پزشک برجستهی جهانی، معتقد است که ریشهی بسیاری از بیماریها را میتوان در تروما و استرس مزمن جستوجو کرد. به عبارت دیگر، عوامل روانی همچون تروما و استرس مزمن، اغلب زمینهساز بسیاری از بیماریهایی هستند که ما به آنها مبتلا میشویم.
او با تکیه بر تجربیات چندین سالهاش در پزشکی، به دنبال رد باورهای غلط رایجی است که دربارهی علل بیماریها گفته میشود. در این کتاب، ما به نقد عمیق او از شیوهی زندگی مدرن و تأثیر آن بر سلامت افراد خواهیم پرداخت. همچنین، به بررسی رویکردی نوین مبتنی بر همدلی برای بهبود سلامت خواهیم پرداخت که دکتر مته پیشنهاد میکند.
دکتر مته از ما میخواهد که نگاهمان را به بیماری تغییر دهیم. او معتقد است که بیماری لزوماً نشاندهندهی مشکل فردی نیست؛ بلکه افرادی که بیمار میشوند، مانند یک زنگ خطر عمل میکنند و به ما هشدار میدهند که بسیاری از چیزهایی که در جامعهی ما عادی به نظر میرسند، درواقع سالم و طبیعی نیستند. به گفتهی او، مشکلاتی مانند اعتیاد و بیماریهای روانی و جسمانی، واکنشهای طبیعی بدن به شرایط سخت و استرسزایی هستند که بسیاری از ما در آن زندگی میکنیم.
می اوکه ایکارو (Mee Ok Icaro) در 27 سالگی به بیماری نادری به نام اسکلرودرما (scleroderma) مبتلا شد. این بیماری باعث سفت شدن بافتهای بدن و ایجاد درد شدید میشود. در نتیجهی این بیماری، او مجبور شد تمام وقت را در رختخواب بماند و توانایی حرکت خود را از دست داد. شدت درد و ناامیدی او به حدی بود که فکر خودکشی به ذهنش خطور کرد.
پزشکان نمیتوانستند علت دقیق بیماری او را تشخیص دهند؛ پس او تصمیم گرفت به گذشته و دوران کودکی خود رجوع کند تا شاید بتواند پاسخ سؤالهایش را پیدا کند. او در کرهی جنوبی به دنیا آمده بود، مادرش یک زن مجرد بود و مجبور شد فرزندش را در ششماهگی به خانوادهای دیگر بدهد. خانوادهی جدید او یک زوج مذهبی در ایالات متحده بودند که او را در محیطی بسیار سختگیر و انضباطی بزرگ کردند. سالها، آزار و اذیت جنسی پدرخواندهاش روح او را میخراشید، خاطراتی که آنها را فراموش کرده بود.
با آغاز روند کشف گذشتهی خود، متوجه شد که طی سالها، دردهای عاطفی بسیاری را در درون خود پنهان کرده است. برای مقابله با این دردها، او یاد گرفته بود که تمام انرژی خود را صرف کار کند و در محیط کار به فردی بسیار فعال و یک مهرهی حیاتی تبدیل شود. به این ترتیب، او سعی میکرد فشارهای روانی اطرافیانش را نیز بر دوش بکشد.
هرچند او بیماری نادری داشت، اما متأسفانه داستان او در بین بسیاری از بیماران دیگر نیز دیده میشود. برای مثال، در بیماران مبتلا به بیماری ALS که در کلینیک کلیولند تحت درمان هستند، ویژگیهایی مانند فداکاری، سرکوب احساسات منفی بهویژه خشم و تلاش برای جلب رضایت دیگران بسیار رایج است. این ویژگیها همچنین در بسیاری از بیماران مبتلا به بیماریهای خودایمنی دیگر نیز مشاهده میشود.
دکتر مته معتقد است این مثال نشان میدهد که وقتی دو نیاز اساسی انسان یعنی نیاز به ارتباط عاطفی و نیاز به حفظ اصالت فردی با هم در تضاد قرار میگیرند، مشکلات متعددی ایجاد میشود. از یک طرف، هر انسانی نیاز به عشق و محبت دارد و دوست دارد به دیگران نزدیک باشد و از سوی دیگر، هر فردی نیاز دارد تا خودِ واقعیاش را بشناسد و بر اساس آن زندگی کند.
در مورد می اوکه، درد و رنج ناشی از جدایی و آزار جنسی به قدری شدید بود که او ناچار شد تمام خاطرات و احساسات خود را سرکوب کند. به مرور زمان، او دریافت که سختکوشی و مفید بودن راهی مطمئن برای کسب پذیرش و تأیید دیگران است. این همان چیزی است که ما آن را «خودِ شکافته» مینامیم: بخشی از وجود ما که آن را میپذیریم و بخشی دیگر که آن را رد میکنیم. وقتی می اوکه توانست دوباره با آن بخشهای طرد شدهی وجودش ارتباط برقرار کند، روند بهبودی او آغاز شد. امروزه او بدون هیچ دارویی میتواند راه برود، سفر کند و حتی به کوهنوردی برود.
در فصل بعدی، خواهیم دید که چگونه این شکاف در درون ما میتواند زمینهساز بیماری باشد.
یک پاسخ
تا اینجا دیدیم که وقتی نیاز ما به ارتباط با دیگران و نیاز ما به نشان دادن خودِ واقعیمان با هم در تضاد قرار میگیرند، شخصیت ما دچار شکاف میشود. همچنین متوجه شدیم برای اینکه مورد تأیید و پذیرش دیگران قرار بگیریم، اغلب احساسات و بخشهایی از خودمان را نادیده میگیریم یا سرکوب میکنیم.
و چقدر این بخش کتاب آشناست انگار همه جا باهات هست و نمی دونی باید چیکارش کنی
چکیده فوق العاده اییه.