زندگی ریچارد تیلر
ریچارد تیلر در سال 1945 در نیوجرسی به دنیا آمد. مادرش رازلین، معلم و مشاور املاک بود. پدرش، آلان مائوریس، در زمینه ریسکسنجی در بازارهای مالی فعالیت داشت. او از همسر اولش سه فرزند دارد و در حال حاضر با همسر دومش که استاد بازاریابی دانشگاه شیکاگو است زندگی میکند. او در دانشگاه روچستر مدرک دکترای خود را گرفت و عنوان پایاننامهاش «ارزش دلاری نجات دادن یک جان» بود که زیر نظر استاد راهنمایش شروین روزن نوشته شد. در این پایاننامه، تیلر توقع داشت که میزان دستمزد درخواستی مردم برای انجام کارهایی که به شکل مستقیم جانشان را تهدید میکند، بالاتر باشد. برای مثال کسانی که شیشه برجها را تمیز میکنند، هر لحظه ممکن است مرگ را به چشم ببینند. اما در واقعیت تناسبی میان میزان دستمزد و خطر مرگ وجود نداشت. از سوی دیگر، الگوی شراب خریدن یک استاد اقتصاد به اسم ریچارد روزت، به هیچ وجه از مدل کلاسیکی یعنی تلاش برای حداکثر کردن مطلوبیت پیروی نمیکرد. برای مثال او حاضر نبود یک بطری شراب کهنه خود را به قیمت 200 دلار بفروشد. 200 دلار برای چنین گنجی، خیلی کم است. در همین حال، او حاضر نبود برای یک بطری مشابه 200 دلار بپردازد. 200 دلار برای یک بطری شراب؟! خیلی زیاد است! خطاهایی از این دست، توجه او را جلب کردند. رفته رفته او یک لیست بلندبالا از کژرفتاریهای آدمی درست کرد: اگر یک ظرف بزرگ بادام هندی را از جلوی مهمانها برداریم، از ما تشکر خواهند کرد. آنها قادر نیستند وسوسه خود را کنترل کنند و لازم است یک نفر از بیرون، آنها را مهار کند. این موضوع شروعی شد برای فعالیت او در زمینه اقتصاد رفتاری.
تیلر به عنوان یک نویسنده
اگر به سخنرانیهای تیلر گوش کنید، شوخطبعی و داستانگویی اولین چیزی است که توجه شما را به خود جلب خواهد کرد. تیلر آدم بانمکی است. حتی وقتی در فیلم بیگشورت یک نقش کوتاه در مقابل سلنا گومز بازی میکند. این خوشمزگی و داستانگویی در آثار تیلر هم دیده میشود. اگر خیال میکنید که اقتصاد علمی خشک و حوصلهسربر است، آثار تیلر را بخوانید. در این کتابها، ردی طلایی از فروتنی دیده میشود. برخلاف نویسندههای پرفروش آمریکایی که همیشه خودشان مثال رفتارهای درست اقتصادی هستند، تیلر ، به عنوان یک اقتصاددان برنده نوبل، از این که اشتباهات خود را با صداقت و صمیمیت تعریف کند و گاهی به آنها بخندد، ترسی ندارد. نگاه او به دنیا بامزه است. در کتاب کژرفتاری، او بجای آن که به ثروت و موفقیت علمی خود ببالد، خوشحال است که هنوز مردم برای آزمایش اثر مالکیت، از ماگ استفاده میکنند، تنها به این دلیل که برای نخستین بار او با ماگ، اثر مالکیت را آزمایش و کشف کرد.
اندیشهها و نظرات ریچارد تیلر
تیلر در نهایت فروتنی باور دارد که اقتصاد رفتاری یک علم جدید نیست، نخستین کتاب آدام اسمیت به عنوان نظریه عواطف اخلاقی، از نظر تیلر در مورد اقتصاد رفتاری بود. از سوی دیگر، اگر اقتصاد مطالعه رفتارهای خرد و کلان انسانها است، پس تمام اقتصاد در مورد رفتار ما است. در نتیجه چیزی به عنوان اقتصاد غیررفتاری وجود ندارد. مگر آن که در مورد یک حیوان اقتصادیِ ابرمنطقی حرف بزنیم که در دنیای واقعی وجود ندارد. تیلر، در حالی که از نابخردیهای انسان صحبت میکند، به هیچ عنوان انسان را سرزنش نمیکند. بیان او بیشتر شکل توصیف دارد تا قضاوت. به عقیده او، در دنیا معاصر کسانی که از خطاهای ذهنی مردم استفاده میکنند، ثروتمندتر میشوند تا کسانی که در نیویورک تایمز در مورد این خطاها مطلب مینویسند (منظورش خودش است). در نتیجه آرمان او این است که با استفاده از دانش اقتصاد رفتاری، جهانی نوین طراحی کنیم که در آن احتمال خطاکردن آدمها پایین بیاید. برای مثال بجای آن که با طراحی سیستمهای پیچیده بیمه، تلاش کنیم بیشترین پول را از مردم بگیریم، بیمههایی طراحی کنیم که به سادگی نیازهای بیشتر آدمها را پوشش بدهد. تیلر در حالی که به اصلاح نظام تصمیمگیری علاقهمند است، اصرار دارد که هر سیستمی که طراحی میشود نباید آزادی افراد را از آنها بگیرد.
چرا باید ریچارد تیلر را بخوانیم؟
خیلی ساده، چون ریچارد تیلر جذاب است! تیلر در کتابهایش میکوشد که ما را به سمت یک زندگی شادتر، سالمتر و البته ثروتمندتر هدایت کند و در این مسیر، از مطالعات دقیق دانشگاهی استفاده میکند. راهکارهای تیلر معمولا بسیار ساده و در عین حال به شدت راهگشا هستند. همچنین ریچارد تیلر قادر است به تنهایی ما را به علم اقتصاد علاقهمند کند. مهم نیست چه هدفی داشته باشید، پسانداز بیشتر، کمکردن وزن، تربیت فرزند یا نامزد شدن برای انتخابات ریاستجمهوری، در کتابهای تیلر حتما مطالبی مفید پیدا خواهید کرد.
جوایز و افتخارات
- عضویت در آکادمی علوم و هنر آمریکا
- نوبل اقتصاد در سال 2017
نقل قولها
- برای آن که از تجربهها درس بگیریم، به دو چیز نیاز داریم: تکرار و بازخورد سریع.
- یک، هرگز قدرت اینرسی را دست کم نگیرید و دو، این قدرت قابل کنترل است.
- چیزی که نمیدانید برای شما مشکلساز نمیشود. مشکل اصلی زمانی رخ میدهد که در مورد چیزی مطمئن هستید و آن چیز اتفاق نمیافتد.
- جالبترین چیز در مورد سوگیری این است که ما به سادگی متوجه سوگیری دیگران میشویم اما از سوگیریهای خودمان بیخبریم.
- تنها توصیه من برای خواندن کتابهایم این است که هر زمان که حوصلهتان سر رفت، کتاب را کنار بگذارید.
- بهترین راه برای این که کسی را به انجام کاری تشویق کنیم این است که انجام آن کار را برایشان راحت کنیم.