کتاب هر برند یک قصه است، راهنمایی عملی برای بازاریابی موثر شرکت یا محصول شما است. این کتاب با نشان دادن قدرت یک چارچوب داستانسرایی هفت قسمتی، به شما و شرکتتان کمک میکند تا پیامی واضح ایجاد کنید که هیچ مشتریای نتواند آن را نادیده بگیرد.
دونالد میلر مدیرعامل آژانس بازاریابی استوری برند و نویسندهای پرفروش در روزنامه نیویورک تایمز است که کتابهای او شامل «آبی مثل جاز» و «یک میلیون مایل در هزار سال» میباشد.
با استفاده از قدرت داستانسرایی محصولتان را بفروشید.
همه ما یک داستان خوب را دوست داریم. از شعرهای حماسی در زمان هومر تا سریالهای اینترنتی امروزی که بیننده میتواند چندین قسمت را پشت سر هم تماشا کند. داستانها همیشه نقش مهمی در زندگی انسانها داشتهاند، چه شما رمانها را ترجیح دهید یا پادکستهای سریالی، فیلمهای پرفروش یا داستانهای کوتاه، به احتمال زیاد داستانها شما را به فردی که امروز هستید تبدیل کردهاند.
با این اوصاف اگر مثلا قصد فروش یک محصول را دارید، چطور میتوانید از قدرت داستانها بهره ببرید ؟ خوب، این چیزی است که قرار است با آموزش چگونگی ایجاد داستان برند خودتان در این کتاب یاد بگیرید. این کتاب نه تنها به شما کمک میکند در میان رقبا برجسته شوید، بلکه نشان میدهد چطور میتوانید رابطهای معنادار با مشتریان خود برقرار کنید و محصول خود را طوری ارائه دهید که تقریبا غیرقابل مقاومت شود.
اگر بخواهید راهی آسان برای افزایش فروش پیدا کنید، ممکن است به طراحی یک وبسایت جدید فکر کنید. اما یک وبسایت جدید، هرچقدر هم که شیک و فریبنده باشد، اگر از جملات و کلمات به درستی در آن استفاده نکنید، کاری از پیش نمیبرد.
حالا چطور میتوانید از قدرت کلمات استفاده کنید؟ باید یک پیام واضح بسازید، پیامی که برند شما را بدون هیچ ابهامی ارائه دهد. این پیام باید سه چیز را بیان کند:
اگر پیامتان مبهم باشد، مشتریان بالقوه برای درک آنچه ارائه میدهید دچار مشکل خواهند شد و به سرعت به سمت کسبوکار دیگری خواهند رفت. فرض کنید یک کسبوکار نقاشی ساختمان دارید و مشتریای که به دنبال اضافه کردن یک لایه رنگ جدید به خانهاش است از وبسایت شما بازدید میکند. شما ممکن است میکلآنژ نقاشان ساختمان باشید و بهترین سایت را هم داشته باشید، اما اگر وبسایت شما به وضوح اعلام نکند که شما خانهها را رنگ میکنید، هیچکدام از اینها مهم نخواهد بود.
در هنگام ایجاد یک پیام بینقص، بهترین محتوایی که میتوانید در پیامتان بگنجانید، نیازهای مرتبط با بقا مشتریان شماست. باید به این فکر کنید که محصول یا خدمت شما چطور به آنها کمک میکند تا در بازار زنده بمانند و رشد کنند؟
برای اینکه شما را در چارچوب ذهنی مناسبی قرار دهیم، بیایید به روانشناسی آبراهام مازلو مراجعه کنیم. او سلسلهمراتبی از نیازهای انسانی را ایجاد کرد و آنها را بر اساس اهمیتشان برای بقای ما دستهبندی کرد. اول، غذا و نوشیدنی، و سپس امنیت و سرپناه. سومین نیاز در فهرست، نیاز ما به همراهی و مصاحبت است: ما هم به دوستانمان نیاز داریم و هم به همسر که با او تولید مثل کنیم. در نهایت، به دنبال رفع نیازهای بزرگتری میرویم. این نیازها شامل همه چیز از روانشناسی تا معنویات میشود.
میتوانیم برای بهبود پیام و جذب مشتریان، از این نیازها بهرهبرداری کنیم. اکثر ما میخواهیم پذیرفته شویم، شریک پیدا کنیم و به یک قبیله داشته باشیم. بنابراین از این دانش استفاده کنید تا توضیح دهید که محصول شما چطور به مشتریان کمک میکند که این نیازها را برآورده کنند و در زندگی پیشرفت کنند.
بنابراین، در مثال نقاش ساختمان: پیام خود را بر روی کمک به مشتریان برای داشتن مهمانیهای بیشتر با دوستانشان متمرکز کنید، که به نیاز مرتبط با بقای آنها برای تعلق به یک قبیله پاسخ میدهد. اگر خانه شما خراب به نظر برسد، مردم به دیدن شما نمیآیند!