در طول چند دهه اخیر، کتاب «جایگاهسازی برند» به یکی از مشهورترین و پرفروشترین کتابها در زمینه راهبردهای بازاریابی تبدیل شده است. این کتاب به تشریح یک مفهوم انقلابی در بازاریابی میپردازد که توسط نویسندگان آن در دههی ۱۹۷۰ میلادی و پس از آنکه مشخص شد تبلیغات سنتی به دلیل افزایش رسانهها و رقابت دیگر کارایی لازم را ندارد، توسعه یافته است. محور اصلی کتاب «جایگاهسازی برند»، چگونگی جایگاهسازی یک محصول در بازار برای تبدیل شدن به پیشرو در صنعت مربوطه است.
ال ریس و جک تروت، بنیانگذاران شرکت بازاریابی «تروت و شرکا» هستند. این دو نفر با همکاری یکدیگر، اصطلاح «جایگاهسازی» را به عنوان روشی برای استفاده از یک موقعیت در بازار به منظور فروش محصول، ابداع کردند. رایس در ابتدا در شرکت جنرال موتورز در حوزه تبلیغات فعالیت میکرد و کتابهای متعددی از جمله «۲۲ قانون تغییرناپذیر برندسازی» را منتشر کرده است. تروت و رایس همچنین به طور مشترک، کتاب کلاسیک «جنگ بازاریابی» را در زمینهی بازاریابی تالیف کردهاند.
در این کتاب، با نحوه ایجاد یک برند موفق برای استارتاپ یا کارفرمای خود آشنا خواهید شد.
آیا تا به حال از خود پرسیدهاید که برندهایی مانند اپل یا کوکاکولا چگونه به چنین موفقیت شگفتانگیزی دست یافتهاند؟ یا اینکه برگر کینگ چگونه توانسته است در بازار فستفود، حتی پس از آنکه مکدونالد امپراتوری خود را در این بازار بنا کرده بود، به رشد و توسعه خود ادامه دهد؟ این کتاب به شما قدرت بازاریابی و نحوه ایجاد یک برند موفق را آموزش میدهد، حتی اگر مشتریان نسبت به محصولات جدید و تغییرات در بازاریابی، دیدگاهی منفی و همراه با مقاومت داشته باشند.
اگر به دنبال جواب این سوال هستید که چگونه میتوان به ذهن مشتریان بیرغبت و بدبین نفوذ کرد یا چرا گاهی اوقات رهبران بازار جایگاه خود را به رقبای خود واگذار میکنند یا اینکه اصلا جایگاهسازی چیست و چگونه میتوان یک محصول را به طور موفقیتآمیز در بازار جایگاهیابی کرد، این کتاب را مطالعه کنید.
افزایش رسانهها و تبلیغات باعث شده که بهطور مداوم با اطلاعات زیادی روبرو شویم و در نتیجه، اطلاعات دریافتی را فیلتر و مسدود کنیم. واقعیت این است که ما در معرض حجم انبوهی از اطلاعات هستیم.
در نظر داشته باشید که از زمان ظهور رسانهها، مواجهه شهروندان آمریکایی با بازاریابی و تبلیغات بهطور چشمگیری افزایش یافته است. ایالات متحده 57 درصد از تبلیغات جهان را به خود اختصاص میدهد و هر خانواده آمریکایی بهطور متوسط 7.5 ساعت در روز تلویزیون تماشا میکند که به معنای مواجهه با تعداد زیادی تبلیغ در هر روز است. حتی پیش از خروج از منزل، با بیش از هزار کلمه در پشت جعبههای غلات صبحانه که درباره محتوای آنها توضیح میدهند، بمباران اطلاعاتی میشویم. جای تعجب نیست که این سیل اطلاعات و تبلیغات باید به نحوی فیلتر شود. در نتیجه، برای مدیریت این وضعیت، ما بهطور ناخودآگاه برندها و محصولات را رتبهبندی میکنیم و در ذهن خود، آنها را بر روی نردبانی فرضی قرار میدهیم.
این به چه معناست؟ برندی که بهترین استراتژی بازاریابی را دارد، در بالای نردبان ذهنی ما قرار میگیرد و ما را ترغیب میکند که فقط از آن برند خرید کنیم. سایر برندها به پلههای پایینتر سقوط میکنند و احتمال اینکه برای محصولات آنها هزینه کنیم، کاهش مییابد.
دو برند که در زمینه خود بهخوبی توانستهاند جایگاه بالایی در نردبان ذهنی ما کسب کنند، سیستمعاملهای موبایل اندروید و iOS هستند. آنها آنقدر در بازاریابی موفق بودهاند که اکثر ما فقط با این دو سیستمعامل آشنایی داریم. در نتیجه، اندروید و iOS تقریبا تمام بازار سیستمعاملهای موبایل را در اختیار دارند.
پس از همه این موارد، چه نتیجهای میتوان گرفت؟ اگر میخواهید در بازار شلوغ امروز دیده شوید، استراتژی شما باید در مقایسه با سایر تبلیغکنندگان متمایز باشد. در غیر این صورت، مشتریان بهراحتی محصول شما را فراموش خواهند کرد.