«ملکه مُد» (2006) با رویکردی نوآورانه، ابعاد پنهان شخصیت ماری آنتوانت (Marie Antoinette) را به تصویر میکشد. این کتاب نشان میدهد که چگونه ماری آنتوانت با سبک پوشش جسورانه و روحیه سرکش خود، عرفهای حاکم بر دربار فرانسه در قرن هجدهم را به چالش کشید. داستان زندگی او، که از طریق مُد و پوشش بیان میشود، بازتابی از تحولات سیاسی و اجتماعی آن دوران است و به ما کمک میکند تا درک عمیقتری از تاریخ مُد و فرانسه به دست آوریم.
کارولین وبر، پژوهشگری برجسته در حوزه فرهنگ فرانسه قرن هجدهم است. او پیش از آنکه به عنوان استاديار در کالج بارنارد و دانشگاه کلمبیا به تدريس بپردازد، در دانشگاههای معتبر پنسیلوانیا و ییل به فعالیتهای آموزشی مشغول بود. آثار او در نشریات پرخوانندهای همچون ووگ، بوک فورم، واشنگتن پست و نیویورک تایمز به چاپ رسیده است.
چه اندازه با ماری آنتوانت آشنا هستید؟ شاید بدانید که او ملکه فرانسه بود و به دلیل بیتوجهی به مشکلات مردم، شهرتی بد از خود بر جای گذاشت.
ماری آنتوانت ثروت و قدرت فراوانی در اختیار داشت و در راس هرم اجتماعی بود که بر اساس نابرابری و تبعیض بنا شده بود. سرانجام، این بیتفاوتی نسبت به رنجهای مردم، به قیمت جان او تمام شد و او به دست انقلابیون کشته شد.
اما داستان ماری آنتوانت بسیار فراتر از روایتهای ساده و کلیشهای است. در این کتاب، قصد داریم به بررسی ابعاد پنهان شخصیت این ملکه جذاب و تاثیرگذار بپردازیم و با تمرکز بر سبک و مُد او، به درک عمیقتری از زندگی و دوران او دست یابیم. شاید در نگاه اول، مُد و لباسهای فاخر ارتباطی با رویدادهای سیاسی و اجتماعی پرآشوب آن دوران نداشته باشد؛ اما در واقع، سبک زندگی و انتخابهای مُد ماری آنتوانت، بازتابی از روحیات و دیدگاههای او بوده و بر تحولات اجتماعی آن دوران تاثیرگذار محسوب میشد. پس با ما همراه شوید تا داستان جذاب ماری آنتوانت، ملکه مُد را از نزدیک دنبال کنیم.
ماری آنتوانت در دوم نوامبر سال 1755 میلادی در شهر وین پایتخت باشکوه امپراتوری هابسبورگ به دنیا آمد. این امپراتوری بزرگ، بخش وسیعی از اروپا را تحت سلطه خود داشت و از ایتالیا تا اوکراین امتداد پیدا میکرد. میلیونها نفر از اقوام و ملیتهای مختلف در این امپراتوری زندگی میکردند و به زبانهای گوناگونی از جمله آلمانی، اوکراینی، چک و لهستانی صحبت میکردند.
والدین ماری آنتوانت، بر امپراتوری پهناور هابسبورگ حکومت میکردند. مادرش، امپراتریس ماری ترزا و پدرش فرانسیس اول، امپراتور رم مقدس به حساب میآمد. ماری آنتوانت به عنوان کوچکترین فرزند خانواده، عنوان ارشدوشس اتریش را به ارث برد. این عنوان، نشانگر جایگاه والای او در سلسله هابسبورگ و قدرت، نفوذ و شکوه فراوان او بود.
سال های اول اوایل زندگی ماری آنتوانت، با آسایش و فراغت همراه بود. اگرچه همچون دیگر دختران اشرافزاده، به فراگیری رقص، آداب اجتماعی و موسیقی میپرداخت، اما از آزادی قابل توجهی برای انتخاب پوشش و سرگرمیهای خود برخوردار بود. او به ویژه به بازی با عروسکها علاقهمند بود و با خلاقیت خود، لباسهای متنوع و زیبایی برای آنها طراحی میکرد. در مقایسه با زندگی سخت و مملو از محرومیت اکثر مردم در امپراتوری، دوران کودکی ماری آنتوانت با تجمل و رفاه همراه بود.
دوران کودکی آرام و خوشایند ماری آنتوانت در سال 1770، با رسیدن او به سن پانزده سالگی به پایان رسید. در این سال، مادرش تصمیم گرفت که آینده سیاسی دخترش را رقم بزند و او را برای ازدواج آماده کند. بدین ترتیب، ماری آنتوانت نه به دلایل عاطفی، بلکه به دلایل سیاسی به عقد همسرش درآمد.
امپراتوری هابسبورگ و پادشاهی فرانسه، طی سدههای متمادی، رقبای دیرین یکدیگر بودند و منازعات طولانی مدتی را تجربه میکردند. با این حال، در قرن هجدهم میلادی، تحولات ژئوپلیتیکی جدیدی در اروپا رخ داد که باعث تغییر در روابط این دو قدرت شد. ظهور قدرتهای نوظهوری همچون بریتانیا و پروس، تهدیدی جدی برای حفظ موقعیت برتر فرانسه و اتریش محسوب میشد و هر دو کشور را در معرض خطر افول قرار داد.
به منظور مقابله با تهدید قدرتهای نوظهور و حفظ نفوذ خود در اروپا، فرانسه و اتریش تصمیم گرفتند با کنار گذاشتن اختلافات تاریخی، اتحاد استراتژیکی برقرار کنند. یکی از مهمترین ابزارهای تحکیم این اتحاد، ازدواج سیاسی بود. در همین راستا، ماری آنتوانت، ارشدوشس اتریش، به عنوان عروس انتخاب شد تا با لوئی آگوست، ولیعهد فرانسه ازدواج کند.
پیش از آنکه ماری آنتوانت زندگی جدید خود را در دربار فرانسه آغاز کند، تغییرات اساسی در ظاهر و رفتار او ضروری بود. تفاوت چشمگیر در آداب، رسوم و پوشش دربار فرانسه و وین، ایجاب میکرد که او خود را با فرهنگ و قواعد جدید وفق دهد و به طور کامل از آنها پیروی کند.
در نخستین گام، ماری آنتوانت تحت آموزشهای فشرده یک رقصنده باله قرار گرفت تا بتواند شیوه راه رفتن ظریف و منحصر به فرد اشراف فرانسه، موسوم به «لغزش ورسای» را یاد بگیرد. این شیوه راه رفتن، مستلزم برداشتن گامهای بسیار کوتاه و حفظ تماس دائم هر دو پا با زمین بود. با وجود دشواریهای فراوان، ماری آنتوانت با تمرین مداوم بر این مهارت تسلط پیدا کرد، به طوری که شاهدان عینی، راه رفتن او را به پرواز پرنده تشبیه میکردند.
تنها مسئله، یادگیری شیوه راه رفتن صحیح نبود؛ بلکه تغییر در سبک پوشش نیز امری ضروری بود. لباسهای غیررسمی اتریشی که او به آنها عادت داشت، با آداب و رسوم دربار فرانسه همخوانی نداشت. به همین دلیل، مادر ماری آنتوانت با استفاده از بودجه امپراتوری، کمد لباسی مجلل و مطابق با آخرین مدهای فرانسه برای دخترش تهیه کرد.
این صرفا یک خرید معمولی نبود. امپراطور با دعوت از تعداد زیادی خیاط و خیاط زن به دربار هابسبورگ، لباسهای فاخر و گرانقیمتی برای دخترش تهیه کرد. لباسهایی شامل لباسهای شب باشکوه، لباس زیر دانتلی ظریف و کرستهای سفت که با استانداردهای امروزی، ارزش مالی بسیار بالایی دارند. با این حال، امپراطور برای تامین این هزینههای گزاف دریغ نکرد، زیرا هدف اصلی او، آمادهسازی دخترش برای ایفای نقش یک شاهزاده خانم فرانسوی بود. در نهایت، با تلاشهای صورت گرفته، ماری آنتوانت توانست ظاهری آراسته و رفتاری متناسب با جایگاه جدید خود به عنوان عروس ولیعهد فرانسه پیدا کند.
در ماه آوریل سال ۱۷۷۰ میلادی، مراسم ازدواج ماری آنتوانت و لوئی آگوست، ولیعهد فرانسه، در کلیسایی واقع در وین برگزار شد. نکته قابل توجه در این مراسم، غیبت داماد بود که ماهیت این ازدواج را تا حدودی غیرمعمول جلوه میداد. با این وجود، این مسئله تاثیر چندانی بر انجام مراسم نگذاشت.
دو روز پس از برگزاری مراسم ازدواج، ماری آنتوانت اتریش را به مقصد فرانسه ترک کرد تا برای نخستین بار با همسر آینده خود که تا آن زمان او را ملاقات نکرده بود، دیدار کند. فرانسه کشوری بود که پیش از این هرگز آن را از نزدیک ندیده بود.
ماری آنتوانت، عروس سلطنتی، وین را با کالسکهای باشکوه و همراه با اسکورت پر شکوهی از اسبان ترک کرد. وی برای این سفر مهم، لباسی رسمی و تشریفاتی به نام habit de cour بر تن داشت که از چندین لایه پارچه بروکاد (یکی از لوکسترین و گرانقیمتترین پارچههای آن عصر) دوخته شده بود. این لباس با تزئینات فراوان از جمله سبدهای بزرگ و منحنی در ناحیه کمر و همچنین روبان، گیپور و چینهای فراوان، ظاهری باشکوه و چشمنواز به او بخشیده بود.
مردم وین با حضور گسترده در محل برگزاری مراسم، برای بدرقه ماری آنتوانت گرد هم آمدند و شاهد این رویداد باشکوه بودند. ماری آنتوانت در مرکز توجه حاضرین قرار داشت و این مسئله، آغاز دورهای جدید از زندگی او بود که در آن میبایست به چنین شرایطی عادت میکرد.
خانواده بوربون (Bourbon) خاندان سلطنتی فرانسه، بیشتر اوقات خود را در کاخ باشکوه ورسای که در حومه پاریس واقع شده بود سپری میکردند. این کاخ با ابعاد بسیار بزرگ و تزئینات مجلل، فضایی بینظیر را برای زندگی شاهانه فراهم میآورد. ورسای با بیش از یک چهارم مایل طول، دارای ۲۲۶ آپارتمان بزرگ و ۵۰۰ اتاق مجلل دیگر بود. باغهای وسیع و مشهور جهانی اطراف این کاخ با فوارهها و مجسمههای زیبا مزین شده بود.
کاخ ورسای مکانی بسیار پر رفت و آمد بود به طوری که در برخی روزها، تعداد بازدیدکنندگان به ده هزار نفر میرسید. این جمعیت عمدتا از خادمان و خدمتکاران تشکیل میشد اما همواره گروهی از اشرافزادگان نیز در اطراف خانواده سلطنتی حضور داشتند. دربار فرانسه به عنوان مرکز مد و فشن اروپا شناخته میشد و رعایت تشریفات و آداب خاص در آن، از اهمیت بالایی برخوردار بود.
در مقایسه با سبک زندگی در وین، زندگی دربار فرانسه از تشریفات بسیار دقیق و پیچیدهای پیروی میکرد. لوئی پانزدهم، پادشاه این کشور قوانین سختگیرانهای را برای رفتار و کردار افراد دربار وضع کرده بود. بنابراین تمام افراد از جمله اعضای خانواده سلطنتی و اشرافزادگان موظف بودند تا در تمام موقعیتها، نقش خود را به طور کامل ایفا کنند. رعایت دقیق پوشش، نحوه گفتار و همچنین نشان دادن میزان مناسب احترام به افراد دارای مقام بالاتر از جمله مهمترین اصول زندگی دربار فرانسه محسوب میشد.
هر یک از حرکات و رفتارهای پادشاه به دقت طراحی شده بود تا جلوهای مقدس و الهی پیدا کند. رعایت تشریفات دقیق و مدگرایی افراطی در دربار، موجب میشد تا اعضای خانواده سلطنتی موجوداتی کامل و بینقص جلوه کنند. این امر باعث میشد تا قدرت و اقتدار پادشاهان به عنوان امری طبیعی و غیرقابل تزلزل تلقی شود.
کاخ ورسای نماد بارز پیوند سیاست و مُد در آن دوره بود و به عنوان نمایشگاهی از بالاترین سطح مد و سیاست به شمار میرفت.
25 پاسخ
“ملکه مُد” یه ترکیب عجیب و جالب از تاریخ، سیاست و فشنه! کارولین وبر توی این کتاب نشون میده که لباس، فقط لباس نیست؛ بلکه یه زبان بصریه، یه سلاح سیاسی، و حتی یه وسیله برای نشون دادن قدرت. اون بررسی میکنه که چطور ماری آنتوانت، ملکهی بحثبرانگیز فرانسه، از مُد برای بیان خودش و تأثیرگذاری روی دربار و مردم استفاده میکرد.
بخشی که برام خیلی جالب بود، این بود که چطور لباسهای ماری آنتوانت نه فقط استایل شخصیاش، بلکه کل جریان اجتماعی و سیاسی فرانسه رو شکل داد. از لباسهای مجلل و افراطی که نماد اشرافیت و فاصلهی وحشتناک بین طبقات بود، تا زمانی که مجبور شد استایلش رو سادهتر کنه تا کمتر مورد حملهی انقلابیون قرار بگیره. حتی وقتی به زندان افتاد، انتخاب لباسهاش یه پیام خاص داشت!
این کتاب نشون میده که چطور مد، چیزی فراتر از یه فانتزی لوکس یا یک صنعت سرگرمکنندهست. بلکه یه جور پیامرسانهی قدرتمنده که میتونه تاریخ رو تغییر بده!
جالب بود. فرانسه و مد و انقلاب فرانسه ترکیب جالبی بود.
خلاصه کتاب جالبی بود.
درسته دوست داشت متفاوت باشه اما زیاده روی و اصرار به این کار باعث هنجار شکنی میشه.
رعایت تشریفات دقیق و مدگرایی افراطی در دربار، موجب میشد تا اعضای خانواده سلطنتی موجوداتی کامل و بینقص جلوه کنند. این امر باعث میشد تا قدرت و اقتدار پادشاهان به عنوان امری طبیعی و غیرقابل تزلزل تلقی شود.
انتخاب های مد ماری آنتوانت، بازتابی از روحیات و دیدگاههای او بوده است.
زنی که با ا نتخابهای مد و فشن خود، بر روی یک کشور اثرگذار بوده است
سرگذشت جالب و تفکر آمیزی بود
جالب بود برام👏👏👏
انتخاب های مد ماری آنتوانت، بازتابی از روحیات و دیدگاههای او بوده است.
زنی که با ا نتخابهای مد و فشن خود، بر روی یک کشور اثرگذار بوده است
“سبک زندگی مجلل و پر هزینه ماری آنتوانت که پیشتر مورد تحسین و ستایش قرار میگرفت، در آن شرایط بحرانی، او را به عنوان نمادی از بیتفاوتی و بیرحمی نسبت به مردم تبدیل کرده بود”
جالب بود همیشه دوست داشتم سرنوشتشو بخونم دیدگاه کتاب که بیشتر راجع به تاثیر مد بود رو هم دوست داشتم
سرگذشت جالب و شنیدنی بود
آغاز سلطنت ماری آنتوانت به عنوان ملکه فرانسه با حواشی و انتقادات زیادی همراه بود. در مراسم تاجگذاری همسرش، او با انتخاب لباسهای بسیار مجلل و غیرمتعارف، باعث ایجاد جنجال شد. هر چند که انتظار میرفت ملکه در این مراسم با ظاهری آراسته حضور پیدا کند، انتخاب لباسهای بسیار پر زرق و برق او، با انتقادات گستردهای مواجه شد.
چقد قشنگ بود
ممنون بابت خلاصه کتاب. جالب بود.
” هر یک از حرکات و رفتارهای پادشاه به دقت طراحی شده بود تا جلوهای مقدس و الهی پیدا کند” …. تقدس و الهی بودن سلاحی است ؛که حاکمان با استفاده از آن سالهای سال، بر عوام حکومت می کنند.
در روز اجرای حکم اعدام، ملکه ماری آنتوانت با انتخاب پوشش خود، آخرین پیام اعتراضآمیز خود را بیان کرد. او پیش از آنکه به سوی مرگ برده شود، لباسی سفید رنگ را که به طور مخفیانه در سلول خود نگهداری میکرد بر تن کرد. انتخاب رنگ سفید برای این لباس، نمادی از اندوه و عزاداری ملکههای بیوه در سلسله بوربون بود.
ملکه ماری آنتوانت با پوشیدن این لباس ساده اما پر معنا، آخرین حضور عمومی خود را به شکلی باشکوه رقم زد.
خداروشکر
جرأنمندی خوب است، اما هنجار شکنی؟؟؟
ممنونم
جالب بود راستش امروز یه کار اداری داشتم و تو وقت معطلی کتاب خوندم
جالب بود ممون از شما… احترام نذاشتن به مردم و منفعت طلبی آخر عاقبت نداره… امیداوارم سیاستدمدارا هم از خشم مردم بترسن تا قبل ازین که دیر بشه
جالب بود
خوب که
جالب بود قبلا هم توی فیلم دیده بودم چقد دربار های فرانسه تجمل گرا بودند و بی دغدغه
یک نقطه مشترک در تمام تحولات اجتماعی تاریخ بی توجهی به مشکلات اقتصادی طبقه آسیب پذیر جامعه توسط حکومت و اختلاف طبقاتی غیر منطقی در جامعه
ملکه به علایق و سبک زندگی خود تا روز مرگ ادامه داد
خیلی جذبش نشدم. منتظر کتاب فردام
خیلی ممنون 🙏💚