یوهان هری، نویسندهی کتاب تمرکز دزدیده شده، این کتاب را با طرح یک مشکل رایج شروع میکند که خودش هم تجربه کرده است: کاهش میزان توجه و تمرکز. هری در طول سه سال، تلاش کرد تا دلایل اصلی این مشکل را شناسایی کند. او بعد از تحقیقاتش متوجه یک بحران جمعی شد که کل جهان را تحتتأثیر قرار داده است. او دلایل زیادی، از رسانههای اجتماعی گرفته تا تعریف نادرست از بهرهوری را مقصر ربوده شدن تمرکز ما میداند و در این کتاب به راههای پس گرفتن این تمرکز میپردازد.
یوهان هری، روزنامهنگار و نویسنده، کتابهایی درباره موضوعات مختلف، از مواد مخدر گرفته تا بیماریهای روانی، نوشته است که در صدر فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز قرار گرفتهاند و به 38 زبان ترجمه شدهاند.
همهی ما در این موقعیت قرار گرفتهایم: میخواهید کارتان را شروع کنید و ناگهان یک پیامک دریافت میکنید. همانطور که در حال پاسخ به پیامک هستید، نوتیفیکیشن یک خبر ظاهر میشود و حالا به خواندن خبر مشغول میشوید. اما همانطور که در نیمهی راه خواندن خبر هستید، یک نوتیفیکیشن دیگر دریافت میکنید. یک نفر عکسی را که دیشب پست کردهاید، لایک کرده است. میروید ببینید چه کسی پست شما را لایک کرده است و همانجا متوجه میشوید که آن فرد عکسهای جدیدی پست کرده است. همانطور که درحال نگاه کردن به عکسها هستید، یک نوتیفیکیشن دیگر به صدا در میآید. صبر کنید. اصلاً داشتید چیه کار میکردید؟ اوه، درست است، داشتید کار میکردید!
اگر میپرسید چه بلایی بر سر تمرکزتان آمده است، تنها نیستید. در مجموع، به نظر میرسد که دامنهی تمرکز ما با سرعت نگرانکنندهای دارد کم میشود و سال به سال، حواسپرتیها بیشتر هم میشوند.
متأسفانه این اتفاق، تصادفی نیست. از سیلیکونولی تا محیط محل کارمان، نیروهایی خارج از کنترل ما دائماً در تلاش هستند تا توانایی ما برای تمرکز عمیق و مقاومت در برابر حواسپرتی را کاهش دهند.
اما چطور شد که به اینجا رسیدیم؟ آیا راهی برای فرار از این هزارتوی سرگیجهآور حواسپرتی وجود دارد؟ اینها سؤالاتی است که ما در خلاصهی کتاب تمرکز دزدیده شده نوشتهی یوهان هری، به آنها خواهیم پرداخت. پس موبایل خود را روی حالت هواپیما قرار دهید و سعی کنید برای کشف این داستان بحرانی که به مقیاس جهانی رسیده، تمام توجه خود را به این پنج نکته معطوف کنید.
در این پنج نکته خواهید آموخت:
در سال 2016، سون لمان، استاد دانشگاه فنی دانمارک، دقیقاً همین مشکل را داشت. توانایی او برای تمرکز عمیق کم شده بود و بیش از هر زمان دیگری حواسش پرت میشد. او پژوهشی را انجام داد تا متوجه شود که آیا واقعاً شواهدی برای اثبات این سوءظن وجود دارد یا خیر.
او و تیمش با تجزیه و تحلیل معیارهای مختلف در پلتفرمهای آنلاین، به نتیجهی جالبی رسیدند. در سال 2013، موضوعات مختلف به طور متوسط 17.5 ساعت در توییتر ترند میشدند؛ تا اینکه مردم علاقهی خود را از دست میدادند و به سراغ موضوع جدیدی میرفتند. تا سال 2016، این میزان به 11.6 ساعت کاهش یافت. این کاهش شش ساعته تنها در سه سال اتفاق افتاد. آنها نتایج مشابهی را در پلتفرمهایی مانند گوگل و ردیت ثبت کردند. به طور خلاصه، هر چه زمان بیشتری را در فضاهای آنلاین سپری کرده باشیم، دامنهی تمرکز ما کمتر میشود.
آیا واقعاً فقط اینترنت تمرکز ما را از بین میبرد؟
هم بله و هم نه.
لمان هر کتابی را که از دههی 1880 تا امروز در پلتفرم «Google Books» آپلود شده است، تجزیه و تحلیل کرد. او دریافت که این پدیده قبل از اینترنت نیز رایج بوده است. به طوریکه در هر دهه، موضوعاتی پرطرفدار و سپس با سرعت فزایندهای محو میشدهاند.
البته مطالعهی لمان به جای اینکه جامع باشد، بیشتر وجه اخباری دارد و اندازهگیری این معیارها راه قطعی برای بررسی میزان تمرکز ما نیست. اما اگر فرضیهی او را بپذیریم، سؤال بعدی این است که چرا این اتفاق رخ داده است؟
تعیین دقیق علت آن دشوار است، اما رابرت کولویل علت آن را «شتاب بزرگ» مینامد.
اساساً نحوهی دریافت اطلاعات در حال افزایش است. برای مثال، در قرن نوزدهم، روزها طول میکشید تا اخبار انتشار یابد؛ اما فناوریهایی مانند تلگراف، رادیو و تلویزیون سرعت انتشار اطلاعات را افزایش دادند. علاوه بر این، راههای ورودی اطلاعات به ما چندین برابر شده است. در سال 1986، در کشورهای غربی در هر روز به طور متوسط معادل 40 روزنامه منتشر میشد. تا سال 2004، این رقم به 174 روزنامه افزایش یافت. امروزه این رقم به طور حتم بسیار بالاتر است و البته اینترنت به طرز انکارناپذیری این شتاب را افزایش داده است. این روزها اطلاعات نه تنها همیشه در دسترس ماست؛ بلکه از طریق نوتیفیکیشنها و اعلانهای بیوقفهی لپتاپها و گوشیهای هوشمند، در زندگی ما نفوذ کرده است.
ولی مغز ما با این شتاب هماهنگ نشده و تحقیقات نشان میدهد که هرگز هم هماهنگ نخواهد شد. تحقیقات در زمینهی تندخوانی نشان می دهد که مغز توانایی محدودی برای پردازش سریع اطلاعات دارد و همانطور که عصبشناسان اشاره میکنند، ظرفیت شناختی مغز انسان در 40 هزار سال اخیر تغییر قابلتوجهی نکرده است. با این حال، مقدار اطلاعاتی که ما به مغز خود وارد میکنیم، افزایش یافته. بنابراین عجیب نیست که گاهی اوقات تمرکز کردن دشوار میشود.
2 پاسخ
بی نظیر است
عالي