این اپیزود را با نوشته ای از برتود برش شروع میکنیم.
آهای ایندگان؛ شما که از دل طوفانی بیرون میجهید که ما را بلعیده، وقتی از ضعف های ما حرف میزنید یادتان باشد از زمانه سخت ما هم چیزی بگویید. به یاد آورید ما بیش از کفش هایمان، کشور عوض کردیم و نومیدانه میدانهای جنگ را پشت سر گذاشتیم. آنجا که ستم بود و اعتراضی نبود. این را خوب میدانید. حتی نفرت از حقارت نیز آدم را سنگدل میکند حتی خشم بر نابرابری هم صدا را خشن میکند. آخ که ما میخواستیم زمین را برای مهربانی آماده کنیم، خود نتوانستیم مهربان باشیم.
اما شما وقتی به روزی رسیدید که انسان یاور انسان بود درباره ما با رأفت داوری کنید.
این اپیزود برای آیندگان و نسل های بعدی است. در این اپیزود راستان اقتصادی واقعی را باهم بررسی میکنیم تا شاید آینده عبرتی برای نسلهای بعد باشد. درباره داستان خودرو در ایران حرف میزنیم.
شاید باورش هم خیلی سخت باشد که شما به یک صنعت انحصار دهید، جلوی واردات را بگیرید، مصرفکنندگان داخلی را گروگان بگیرید که حتما همان آشغالی که تولید میکند را مجبور باشد بخرد؛ ولی نتیجه همه این حمایتها این شود که کیفیت هرروز بدتر شود و خلاقیتی در این صنعت نبینی و قیمت خودرو سر به فلک بکشد و درنهایت این صنعت ورشکست شود و یک زیان انباشه خیلی زیاد ایجاد کند.
حالا همه اینها در کنار این است که به خاطر ایمنی پایین خودرو های داخلی آدمهای زیادی روزانه در جاده ها میمیرند. علاوه بر این بخاطر کیفیت پایین تولید، این خودروها مصرف بالایی دارند و آلودگی زیادی هم تولید کردند. تا جایی که مصرف بنزین در همین تابستان ۱۴۰۲، رکورد تاریخی زده.
سیاست گذاری اقتصادی در صنعت خودرو یک فاجعه تمام عیار بود. اما یک کیس اقتصادی خوب برای بررسی اقتصادی به شمار میرود. در طی ۵ سال این صنعت به خاک نشست.
گفتیم برادران خیامی چه کولاکی در دوران قبل کرده بودند.
داستان از جایی شروع شد که صنعت خودرو در ابران روزگار درخشانی داشت و این موفقیتش را مدیون مدیریت افراد کاردرستی شبیه برادران خیامی بود.
یا جعفر اخوان یا افراد دیگر.
متاسفانه همانطور که در اپیزود مصادره گفتیم، از دستشان مصادره میکنند، متخصصان رو کنار میگذارند و متعهدین را سرکار می اورند.
آدمهایی که هیچ سررشته و دانشی از این صنعت و اصول اقتصاد ندارند.
با کنار رفتن متخصصین این صنعت؛ دیگر صنعت خودرو از درخشش همیشگی فاصله جدی گرفت.
واقعا هیچوقت در ایران اوضاع خودرو خیلی بحرانی نبود؛ منطقی و معقول بود تا همین ۵ ۶ سال پیش. هم خودروهای خارجی در جاده ها میدیدیم، که دسته ای از برندهای اقتصادی بودند و دسته ای دیگر از برندهای متوسط مثل کیا و فولکس، در کنار اینها برندهای لوکسی مثل BMW و بنز و لکسوس هم در ایران دیده میشد.
علاوه بر خودروهای وارداتی، مونتاژکارها هم خیلی خوب فعالیت میکردند.
در کنار اینها هم خودروسازان داخلی خودرو تولید میکردند و به مردم عرضه میکردند. هنوز زیان ده نشده بودند. یعنی سود زیادی نمیکردند ولی زیان ده هم نبودند.
تا اینکه برجام، سر انجام به فرجام رسید و ما تحریم شدیم.
وقتی تحریم اتفاق افتد ما به معنی واقعی وارد جنگ اقتصادی تمام عیار میشویم. باید هرطری هست تحریم ها را دور بزنیم ولی مسئولین ما کلا بازی را برعکس متوجه شدند.
نه تنها تحریمها را دور نزدند بلکه در زمین دشمن بازی کردند؛ یعنی باگ و حفره هایی که امریکا حواسش نبود هم پوشاندند.
چه کار کردند؟ دقیقا بدترین گزینه های ممکن را انتخاب کردند.
اینجا بود کم کم فاجعه داشت شکل میگرفت. یکی از این کارها این بود که آمدند جلوی واردات را از اواخر ۲۰۱۷ گرفتند.
عموما در سازمانهای دولتی مدیریت خوبی نمیبینیم ولی در این قسمت مدیریت به خوبی انجام شد!
یعنی با قدرت این اهداف را پیش بردند و اجازه واردات حتی ۱ خودرو را ندادند.
جلوی واردات خودرو کلا گرفته شد.
خیلی از خودروهایی که خودروسازان مونتاژ میکردند هم نمیتوانستند مونتاژ کنند.
آخرین مدل خودروهای سراتو سایپایی و پژوی ۲۰۰۸ و ساندرو و خیلی ماشینهای دیگر را همان سال ۹۸ دیدیم و دیگر تولید نشدند. ماشینهایی که عرضه و تقاضای بازار را کنترل میکردند و نسبت به قیمتشان کیفیت خوبی هم داشتند.
اینجا بود که انحصار خوبی به خودروسازان داخلی داده شد. با اینکار نظام عرضه و تقاضای بازار خودرو بهم ریخت و فاجعه شروع شد.
هرچه جلوتر رفتیم این فاجعه شدیدتر شد.
از سال ۹۶ تا امروز، قیمت دلار حدود ۱۱ برابر شد. ما ۷۱۰ درصد در مجموع تورم داشتیم. اما داستان خودرو کاملا متفاوت استت. با اینکه کالای مصرفی است، از تورم و دلار و خیلی بازارهای دیگر سود بیشتری داده است. به عنوان مثال قیمت پراید وقتی تحریم شدیم ۲۰ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان بود.
الان، قیمت پراید مدل ۹۹ به حدود ۳۲۰ میلیون تومان رسیده. یا پژوپارس ۳۶ میلیونی به ۶۷۰ میلیون رسیده. پژو ۲۰۰۸ که ۱۲۵ میلیون بود، الان ۲ میلیارد و ۲۰۰ هزارتومان است.
خودروهای لوکس فاجعه شدیدتری بودند. Bmw سری ۷، ۶۳۰ میلیون بود الان ۱۸ میلیارد تومان است یعنی ۲۸ برابر!
پورش ماکان، ۵۲۰ میلیون تومان بود الان حدود ۱۴ میلیارد تومان است.
لکسوس nx که ۳۰۰ میلیون تومان بود الان ۷ میلیارد و ۳۰۰ میلیون شده.
مفهوم جالبی به نام اثر کبرا وجود دارد. داستان این است وقتی هند مستعمره انگلیس بود؛ تعداد مارهای کبرا در دهلی زیاد شد و این مسئله انقدر جدی شد که دولت برای آن دنبال راه حل بود.
دولت فهمید نمیتواند با تنهایی بحران را برطرف کند پس تصمیم گرفت از مشارکت مردم استفاده کند.
دولت هند، به مردم اعلام کرد هرکس یک مار کبرا بکشد و تحویل دهد، جایزه نقدی دریافت میکند.
اول کار اجرای این سیاست خیلی خوب عمل کرد.
حجم مارهای سطح شهر تا حد خوبی کم شد.
دولت هم انتظار داشت هرچه زمان میگذرد تعداد مارهای کمتر تحویل بگیرد.
اما این اتفاق نیوفتاد نه تنها تعداد مارها کمتر نشد بلکه روز به روز دولت مارهای بیشتر تحویل میگرفت.
اینجا بود که مقامات هند از این اتفاق تعجب کردند.
دولت هند بررسی کرد و فهمید یکسری مردم مار پروش میدهند! آن را میکشتند و جنازه اش را به دولت میدادند.
دولت با اینکارش یک بیزنس برای مردم ایجاد کرده بود که فروش تضمینی داشت.
مقامات هند برای جلوگیری از پرورش مار، اعلام کردند برای این تحویل مار دیگر به مردم پول نمیدهند.
حالا مردم که متوجه شدند اینکار نفعی ندارد؛ تمام مارها را در شهر رها کردند!
نتیجه این شد مقدار مارها از قبل از طرح هم بیشتر شد.
اثر کبرا وقتی اتفاق می افتد که راه حل احتمالی یک مسئله باعث شود آن مشکل به یک معضل بزرگتر تبدیل شود. این اثر دقیقا چیزی بود که در صنعت خودرو در ایران اتفاق افتاد. واقعا تفکر سیستمی نداشتن باعث شد فاجعه در این صنعت پیش آید.
نکته اول که باید بدانیم این است که خودرو یک کالای مصرفی است. طبیعتا هرچقدر بیشتر از عمرش بگذرد، چون استهلاک بیشتر پیدا میکند انتظار داریم قیمتش کمتر شود.
اما بخاطر سیاستهای اشتباه، خودرو به یک کالای سرمایهای تبدیل شد.
یعنی علاوه بر اینکه تولید داخل پاسخگوی نیاز نبود، علاوه بر مصرف کنندگان و متقاضیان واقعی، سرمایهداران هم وارد بازی شدند. آنها شروع به خرید خودرو کردند که سود کنند. توجه کنید سرمایهداران مقصر وضع موجود نیستند. بارها گفتیم مردم به انگیزه های شخصیشان جواب میدهند.
توجه کنید مردم عادی قربانی های وضع موجودند و آن دلال که به نیت سود کردن خودرو میخرد هیج کار اشتباهی انجام نداده است بلکه کار اشتباه را کسی انجام میدهد که انگیزه این کار را برای مردم ایجاد کرده است.
در شرایط تورمی آدمها سعی میکنند قدرت خرید خود را حفظ کنند. طبیعتا دنبال گزینه هایی هستند که برایشان سود داشته باشد و با این اتفاق که در صنعت خودرو افتاد دیدند شرایط سودده است و شروع به خرید خودرو کردند.
تقاضا بالا رفت.
دولت که دید شرایط بدتر شد، خیلی سریع و فوری و انقلابی یک اتاق فکر تشکیل داد تا مشکل خودرو را حل کند.
چه کار کردند؟ بزرگترین کازینوی تاریخ را درست کردند.
فارغ از بحث عرضه و تقاضا وقتی تورم شدید ایجاد شود قیمت همه چیز افزایش میابد.
ولی دولتمردان ما اصلا بازار آزاد و اقتصاد را نه میشناسند نه میفهمند چیست و فکر میکنند با دستور میتوانند همه چیز را کنترل کنند.
اینجا بود که در همان اتاق فکر، یکسری دلسوز برای حفظ رفاه ما به خودروسازان گفتند: تو خیلی بیجا میکنی گرون میکنی، تورم چیه؟ افزایش تقاضا چیه؟ قیمت اونیه که من میگم. همینطور عشقی، قیمت پراید رو ۲۰ میلیون و پژوپارس رو ۳۰میلیون اعلام کردند و این درحالی بود که در بازار آزاد مردم به جتد برابر قیمت اصلی کارخانه ها خودرو خرید و فروش میکرند
واقعا چه کازینویی از این پر سود تر؟
خودرو را از کارخانه بخری و ۲، ۳ برابر در بازار ازاد بفروشی. پس انگیزه برای خرید خیلی زیاد شد. مردم صفهای میلیونی میکشیدند. دولت متوجه شد عه این راهکار جواب نمیدهد. یک سیاست دیگر به خرج داد که کار را بدتر کرد.
حضرات هم خیلی سریع و فوری و انقلابی برگ برنده را رو کردند و گفتند راهکار محدودیت است و باید فروش را محدود کنیم تا خریدار واقعی بخرد.
روی همین حساب گفتند از این به بعد کسانی میتوانند خودرو ثبتنام کنند که اولا هیچ خودرویی به نامشان نباشد و دوما اگر کسی برنده شد تا ۱ سال اجازه فروش این خودرو را نداشته باشد.
نتیجه چه بود؟ این شد که با اینکار وضعیت عرضه و تقاضا بدتر شد.
کسانی که ثبتنام کرده بودند تا بفروشند و سود کند، حالا با اینکارشان خیلی زیبا خودرو را در پارکینگهای خانهشان خواباندند تا سال بعد با قیمت بیشتر بفروشند.
تازه این یک طرف قضیهست.
اگر با وکلا صحبت کرده باشید، میدانید خیلیها فروش وکالتی خودرو کردند و خدا میداند چقدر پرونده کلاهبرداری درست شد.
بله دولت با این کارش فضا را جرمخیز تر کرد.
اینجا بود که دیدند این راهکار هم جواب نمیدهد.
نابغه های اقتصادی ما راهکاری دادند که برای اولین بار در دنیا انجام میشد.
عرضه خودرو در بورس کالا.
هیچ بورس کالایی در دنیا وجود ندارد که خودرو بفروشد. در بورس کالا، قاعدتا باید کالایی عرضه شود که کیفیتش مشخص و تضمینی باشد.
مثلا شما به یک اطلاعیه عرضه زعفران در بورس کالا اگر نگاه کنید متوجه میشوید با چه قیمتی، با چه کیفیتی و چه ویژگیهایی راجبش صحبت شده. آن کالا استاندارد پذیر است اما خودرو اینطور نیست جون هزاران قطعه دارد که نمیتوان همه آنها را تضمین کرد.
نمیشود تشخیص داد این خودرو با چه کیفیتی قرار است عرضه شود.
همین خودروی دنا را ببینید. در بازار علاوه بر دنا، دناپلاس توربو و اتوماتیک، یک مدل دنا هم به نام دنای بورسی داریم که این دنا ها برخلاف بقیه، رینگ اسپورت ندارند و قالپاق دارند. ولی از انصاف نگذریم با تمام این تفاسیر انصافا اقدام بدی هم نبود چون کشف قیمت صورت میگیرد و اختلاف با بازار انقدر زیاد نمیشد که یک سود تضمینی خوب مثل آن کازینو ها دهد.
بحث این است بورس کالا از آن کازینویی که راه انداخته بودند اقدام بهتر و درستتری بود و البته بعد از چند سری هم عرضه در بورس کالا تمام شد و دیگر خودرویی عرضه نشد.
از عجایب این مدل سیاستها این بود که علاوه بر محدودیت، شما در همین دوران اگر یک سر به نمایشگاههای ماشین میزدید، میتوانستید خودروی صفر بخرید. یعنی در شرایطی که خودروساز خودرو بجز ثبتنامی ها نمیفروشد، شما اگر به نمایشگاههای خودرو مراجعه میکردید میتوانستید خودروهای صفر تاریخ روز را بخرید. چه اتفاقی افتاد؟ افراد از ما بهترون پیش خودروسازان رفتند و یکسری خودرو گرفتند و در بازار آزاد میفروختند. یعنی ذینفعان وضع موجود به قیمت بازار آزاد میفروختند.
این سیاست هم حواب نداد و ماجرای مار کبرا در ایران تکرار شد.
حالا بررسی کنیم بازار خودروهای خارجی چه اتفاقی افتاد.
همانطور که گفتیم خودروی داخلی در این ۵ سال حدودا ۲۰ برابر شد. ولی خودروی خارجی رشد خیلی بیشتری کرد. بخصوص خودروهای لوکس.
ماشین ۳۰۰ میلیونی ۱۷ میلیارد شد.
گفتیم خودرو یک کالای مصرفی است و قاعدتا باید هرچقدر زمان میگذرد ارزشش کمتر شود ولی در ایران برعکسش اتفاق افتاد.
دو واردکننده گوشی موبایل در ایران داریم؛ سامسونگ و آیفون
تا قبل از اینکه آیفون ۱۴ بیاید خیلی روند بازار طبیعی بود و واردات باز بود و طبیعتا با آمدن مدل جدید قیمت قبلیها هم افت میکرد اما به هزاران دلیل غیرمنطقی جلوی واردات آیفون گرفته شد اما واردات سامسونگ آزاد بود.
روند سامسونگ مثل قبل بود؛ این یعنی تقاضا برای مدلهای قبل کم شده و قیمتش ام کم میشود اما در گوشی های آیفون این اتفاق نیوفتاد. با اینکه آیفون ۱۴ و ۱۵ امد؛ ولی قیمت آیفون ۱۳ در ایران از آنها بالاتر است.
حتی دلاری.
با جلوگیری واردات ایفون، سرمایهگذاران زیادی آیفون خریدند و دپو کردند و انبار کردند تا سود کنند.
این افزایش قیمت در خود همین ۱۵ ماهی اتفاق افتاده که واردات محدود شده است.
اگر کسی گوشی سامسونگ دپو میکرد سود میکرد؟ خیر.
تا قبل از اینکه جلوی واردات آیفون گرفته شود، قیمت پرچم دارهای سامسونگ و آیفون تقریبا برابر بود.
یعنی سامسونگ اس ۲۲ اولترا تقریبا با آیفون ۱۳ پرومکس در یک رده قیمتی بودند و حدود ۴۰ میلیون تومان.
الان قیمت سامسونگ اس ۲۲ اولترا نسبت به آن زمان حدود ۲ میلیون تومان هم ارزانتر شده؛ با اینکه ما افزایش قمیت دلار را داشته ایم؛ ولی آیفون حدود ۲.۷ برابر شده است.
در خودرو همین اتفاق تکرار شد. قیمت خودروهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ که تازه ۵۰ هزارتا کار کرده باشند از مدل صفر ۲۰۲۳ همان ماشین، خیلی گرانتر است.
یعنی اگر همین الان خیلی از خودروهای خارجی دست دوم را در بازار بفروشید میتوانید در امارات دو خودروی صفر آن مدل رو بخرید.
این مثال را زدیم که متوجه شوید محدودیت چه بلایی سر صنعت می اورد.
خودروهای مونتاژی هم برایش فاجعه درست شد. این خودروهای مونتاژ هم عمدتا چینی بودند دیگر؛ یکی از عللی که فاجعه در این مونتاژی ها درست شد این بود که انحصار واردات را باز دست یکسری افراد محدود دادند. طبیعتا این افراد هم هیچ چیز بیشتر از سود شخصی برایشان مهم نیست جون اقتصاد علم انگیزه هاست.
نتیجه این بود خودروهای ۱۵هزار دلاری چینی با دلار ۵۰هزار تومانی قیمت آنها حدود ۷۵۰ میلیون میشود؛ در بازار آزاد به قیمت حدودا ۳ میلیاردتومان به فروش میرود.
چقدر فاجعه عمیق است. این معجزه اقتصاد دستوری است.
این که یک شبه یک عده پولدار شوند.
ما از درون تحریمیم. این لجبازی ها باعث شد خودرویی که یک کالای مصرفی است به یک کالای سرمایهای ای تبدیل شود و باعث شود تقاضا برای آن بالا رود.
ورود سرمایهگذاران هم بیش از حد شد و چون تحریم بودیم نمیتوانستیم زیرساختها را برای افزایش تولید بالا ببریم.
پس مردم احتکار خودرو را یک روش مطمئن و بدون ریسک برای سرمایهگذاری پیدا کردند.
طبق بررسی ها، حدود ۷۰۰ الی ۸۰۰ هزار خودروی احتکار شده در خانه مردم داریم. خودروهایی که نه سرویس اولیه روی آنها انجام شده ک نه هیچ نقل و انتقالی روی آنها هست و نه درخواست کارت سوخت داده اند و نه حتی یک قبض جریمه دارند.
از این خودرو ها حدود ۳۵۰ هزارتایشان آنهایی بودند که مردم در قرعه کشی برنده شدند و نگه داشتند چون مطمئنند تورم داریم و سود خواهند کرد.
حدود ۴۰ الی ۵۰ هزار تا هم خودروی وارداتی ۰کیلومتر داریم که مدلشان ۲۰۱۷ به قبل است که یعنی همین حالا هم اگر سرچ کنیم خودروهای مدل ۲۰۱۵ صفر کیلومتر پیدا میکنید یعنی رسما این خودروها ۶ ۷ سال است که احتکار شده اند.
اینها همه بخاطر سرمایهای شدن این بازار است.
توجیه خیلی زیادی که میشود این است که میگویند باید از تولید ملی حمایت کنیم برای همین باید جلوی واردات را بگیریم! این کلمه حمایت از تولید ملی یک مغالطه بزرگ است . وقتی خودرو ساز ما نمیتواند بیشتر از ۶۰۰، ۷۰۰ هزار خودرو تولید کند یکهو به او الزام میکنند باید سالی ۲میلیون تولید کنی آن هم با قیمتی که من میگویم بفروشی. نتیجه این میشود که قیمت خودروساز داخلی افت میکند.
وقتی دستور میدهی باید بالاتر از توان و قدرتت تولید کنی و آن خودرو ساز بخاطر تحریمها نمیتواند طرح توسعه بدهد یا کارش را گسترش دهد که ظرفیت تولید را بالا ببرد مجبور است کیفیت را پایین اورد.
همین کیفیت پایین باعث کشته شدن آدمهای زیادی در جاده شده است. اینکه متوجه شویم آمار کشته شده ها در جاده از آمار ۸ سال جنگمان بیشتر است خیلی ناراحت کننده است.
قیمتگذاری دستوری هم از طرف دیگر. دولت خودروساز را مجبور میکند خودروها را به قیمتی بفروشد که دولت میگوید و این کار باعث میشود دخل و خرج خودروساز باهم نخواند.
و نتیجه این شود که میبینیم خودروسازان ما نه تنها زیان ده شده اند بلکه یک زیان انباشته خیلی سنگین ساخته اند که با آن میتوان خیلی کارهای زیاد کرد و کای کسب و کار دیگر راه انداخت.
یکی از مغالطه های جدی دیگر این بازار این است هم میگویند چند صد هزار نفر در این صنعت مشغول به کارند و وارد کردن خودرو و حمایت نکردن از تولید ملی، نادیده گرفتن زحمت این همه کارمند است.
واقعا خون کسانی که در صنعت خودرو کار میکنند از بقیه جامعه رنگین تر است؟ کارشان اینقدر سختتر از بقیه جامعه است؟
مگر ما الان تولید کننده برنج نیستیم؟ برنجهای باکیفیت و خوبی هم نداریم؟ پس چرا برنج وارد میکنیم؟؟؟ کارگری که در شالیزار اینقدر زحمت میکشد ارزش کارش از کسی که در ایرانخودرو کار میکند کمتر است؟؟
برنج وارد میکنند؛ کار درستی هم میکنند. این کار را برای تنظیم بازار انجام میدهند.
اگر این کار را نمیکردند احتمالا مثل صنعت خودرو که این همه آدم بخاطر کیفیت پایین خودرو کشته میشوند و عرضه و تقاضا بهم ریخته، در صنعت برنج هم این اتفاق تکرار میشد و آدمهای زیادی از گرسنگی میمردند، قیمت برنج سر به فلک میکشید و این وسط چند دهقان را به اسم سلاطین برنج اعدام میکردند!!!
اما برنج وارد میشود و بازار بحرانی ندارد.
راهکار معقولی برای بازار خودرو هم همین است و باید تنظیم بازار انجام دهیم.
باید ببینیم چقدر تقاضای واقعی در این بازار وجود دارد و وقتی این را فهمیدیم باید سراغ حل مسئله برویم.
یعنی اول سراغ خودروساز رویم و بپرسیم سالیانه چقدر ظرفیت تولید خودرو با کیفیت خوب و مطمئن و منطقی داری؟ بعد از آن سراغ مونتاژ کننده رویم و همین سوال را بپرسیم.
مازاد چیزی که باقی میماند را باید وارد کنیم.
حالا برای اینکه رقابت درست شکل گیرد و مردم ترغیب شوند خودروی داخلی بخرند باید برای واردات تعرفه بگیریم که آن هم چیزی معقول است.
خوشبختانه چند وقتی است که یکسری کارشناس آدم حسابی آمدند و نسخه درست پیچیدند و گفتند در این نوقعیت خودروی دست دوم خارجی وارد کنیم که اولا میزان عرضه بالا رود، دوما وقتی خودروی دست دوم خارجی وارد کنی، داری رقبل کسایی میشوی که خودرو در خانه احتکار کردند. قیمتها کنترل میشود.
آدمها وقتی ببینند موارد مشابه در بازار زیاد است، خودروهای دپو شده را در بازار می آورند که بفروشند و خود این کار عرضه را بیشتر میکند.
اما از آنجا که ذینفعان اجازه این کار را نمیدهند و سیاستمداران ما دوستی خاله خرسه دارند زیربار این حرف نرفتند و علت های عجیب غریب آوردند.
مثلا گفتند ما در جنگ اقتصادی هستیم، دولت ارز ندارد پس نمیتوانیم واردات کنیم.
راهکار کارشناسان این بود که چرا واردات را انحصارش را به دولت یا شرکتهای دولتی دهیم؟ وارد کردن خودرو چه تخصصی میخواهد، همه میتوانند وارد کنند.
واردات برای همه باز باشد؛ مردم یکسری پول دارند و آدمهای خیلی زیادی هستند که سرمایهدارند و وقتی این فضا را ببینند خودشان سرمایهگذاری میکنند و خودرو وارد میکنند.
طی ۳ سال گذشته طبق آمار وزارت مسکن ترکیه، ایرانی ها ۱۵ میلیارد دلار در ترکیه ملک خریدند و ۷۰ میلیارد دلار هم در بازار ملک کانادا سرمایهگذاری کردند.
پس اگر واردات آزاد شود مردم میتوانند وارد کنند تازه اینکار به نفع خود دولت هم هست. پولهایی که مردم از چرخه افتصاد خارج کردند را دوباره وارد میکنند؛ همچنین یک درامد خوب برای دولت ایجاد میشود.
وقتی ۲۰۰ هزار خودرو وارد شود دولت از بخش تعرفه های واردات میتواند ۱۰۰هزار میلیارد تومان درآمد داشته باشد.
ولی دلسوزان وطنی نمیگذارند اینکار انجام شود و معتقدند این کار تحقیر ملی است!
ما نباید زیر بار این تحقیر رویم!
نکته جالب اینجا بود وقتی مطالبه گری در این قسمت زیاد شد دولت باز اقدامات عجیب انجام داد و گفت قبول است خودرو وارد کنیم اما شرطش این است که خودرو فقط توسط کسانی وارد شود که نمایندگی رسمی دارند.
اما نکته جالب اینجاست که ما تحریمیم و در تحریم کسی نمایندگی رسمی ندارد!
یکی دیگر از کارهای جالب دولت این بود که شروع به خبردرمانی کرد. یعنی یک شایعه ای ایجاد کرد که با آن قیمت خودرو را تولید کند.
گفت بله، واردات باز شده و در سطح شهر پر از بیلبوردهایی شد که فلان شرکت، نمایندگی رسمی کیاموتورز، فلان شرکت نمایندگی رسمی تویوتا و این مدل تبلیغات دروغین!
درحالی که در شرایط تحریمی هیچ کس نمایندگی رسمی نمیتواند بگیرد!!
این که امروز صنعت خودرو به این روز افتاده ۲ علت مهم دارد. یکی اینکه درک اقتصادی وجود ندارد و سیاستمداران اقتصادی ما اصلا از الگوهای خارجی کمک نمیگیرند.
علت مهمتر ذینفعان هستند. در اقتصاد دستوری و شرایط تورمی همیشه یک عده هستند که وضعشان بسیار خوب میشود. همین تحریمها باعث شده عده زیادی ثروتمند شوند. لفظ مافیای خودرو بسیار لفظ درستی است. کسانی که جلوی واردات را میگیرند که به هر قیمتی شده یک سود خیلی خوب از این بازار ببرند و مهم هم نیست برای بقیه چه اتفاقی می افتد. این همه آدم در جاده کشته شوند؛ این همه جوان آرزو به دل بمانند که یک خودروی لوکس از نزدیک ببینند.
آهای ایندگان؛ شما که از دل طوفانی بیرون میجهید که ما را بلعیده، وقتی از ضعف های ما حرف میزنید یادتان باشد از زمانه سخت ما هم چیزی بگویید. به یاد آورید ما بیش از کفش هایمان، کشور عوض کردیم و نومیدانه میدانهای جنگ را پشت سر گذاشتیم. آنجا که ستم بود و اعتراضی نبود. این را خوب میدانید. حتی نفرت از حقارت نیز آدم را سنگدل میکند حتی خشم بر نابرابری هم صدا را خشن میکند. آخ که ما میخواستیم زمین را برای مهربانی آماده کنیم، خود نتوانستیم مهربان باشیم.
اما شما وقتی به روزی رسیدید که انسان یاور انسان بود درباره ما با رأفت داوری کنید.