آرمان‌شهر اقتصادی
اپیزود شماره 48
فصل اول

حضرت رسانه

رسانه‌ها لزوما دوست شما نیستند!

کاور اپیزود چهل و هشتم پادکست اکوتوپیا - حضرت رسانه

معرفی اپیزود حضرت رسانه

بارها شده موجی در رسانه ها اتفاق افتاده و اکثر مردم به آن واکنش می‌دهند، حتی این قضیه تا حدی جدی می‌شود که مردم همدیگر را ملزم میکنند که تو هم باید واکنش نشان دهی و با این موج همراهی کنی که اگر این کار را انجام ندهی با واکنش های بد سایرین مواجه میشوید!

به راستی همه ما سربازان حضرت رسانه هستیم.

گوش کردن این اپیزود برای هر کسی واجب است!

فایل صوتی اپیزود 48

در اواسط قرن بیستم، بنیامین گراهام از مفهومی صحبت کرد به اسم آقای بازار یا مستر مارکت. این آقای بازار، فردی بود مبتلا به اختلال دوقطبی که بین افسردگی شدید و شیدایی افراطی در نوسان بود. امیدها و ترس‌های اغراق‌شده داشت و مدام با رفتارهای غیرمنطقیش باعث شگفتیآدم‌های عاقل می‌شد. آقای بازار هر روز در خونه مردم رو می‌زد و بهشون پیشنهاد می‌کرد که یک سری دارایی رو به قیمتی مشخص ازش بخرن یا بهش بفروشن. اگر هزاربار هم شما در رو به روی آقای بازار باز نکنید، باز فردا میاد و در خونه شما رو می‌زنه. اما شما نمی‌دونید قراره کدوم روی این سوداگر سودایی رو ببینید. آیا امروز سر کیفه یا می‌خواد با افسردگی و بدبینی با شما روبرو بشه. نکته گراهام این بود که گول هیجانات این آدم رو نخورید. صبر کنید تا افسرده بشه و همه چیز رو مفت بهتون بفروشه. همین آدم افسرده، چند روز دیگه کیفش کوک می‌شه و همون دارایی‌ها رو ازتون چند برابر قیمت گرون‌تر می‌خره.

ما هر روز با آقای بازار سر و کار داریم. اما یک فرد دیگه هم امروز توی دنیای ما هست به نام آقا یا خانم رسانه. بیاید بهش بگیم حضرت رسانه که درگیر ویژگی‌های جنسیتی این فرد دیوانه نشیم. 

حضرت رسانه در هیجان‌زدگی و رفتارهای دوقطبی، دست‌کمی از آقای بازار نداره. اما کمی خشن‌تر از آقای بازار رفتار می‌کنه. آقای بازار می‌تونست دیوانه بشه و تمام دارایی شما رو ازتون بگیره. اما حضرت رسانه، علاوه بر دارایی شما، قادره که زندگی فردی، اجتماعی و سلامت روانی شما و بقیه اعضای خانواده‌تون رو هم تهدید کنه. 

همون طور که آقای بازار، نماینده برایند ذهنی و فکری تمام فعال‌های بازار بود، حضرت رسانه هم به نوعی برایند هوش رسانه‌ای یک جمع به حساب میاد. اما این حضرت یک ویژگی فریبنده داره. حضرت رسانه نماینده تمام جامعه نیست. برای مثال اینستاگرام رو در نظر بگیرید. همه جامعه در اینستاگرام حضور فعال ندارن. تعداد کل کاربران اینستاگرام در جهان یک میلیارد نفره. یعنی در حدود 12 درصد جمعیت جهان. در ایران 24 میلیون نفر در اینستاگرام عضو هستن، یعنی حدود 30 درصد. اما تمامی این افراد حضورشون در اینستاگرام فعال نیست. پس اگر به نظر میاد که بیشتر کاربرهای اینستاگرام به یک موضوع اهمیت می‌دن و در مقابل این موضوع موضع مخالفت شدید گرفتن، نمی‌تونیم مطمئن باشیم که کل جامعه با این موضوع مخالفه. بلکه در این مورد، حضرت رسانه است که موضوع تند مخالف گرفته. اما این حضرت رسانه چه ویژگی‌هایی داره. مثال بزنم، اگر در اینستاگرام نظرسنجی بگذارید که کدوم یک از شما به اینترنت دسترسی دارید، طبیعیه که همه بگن ما دسترسی داریم. چون اگر دسترسی نداشتن که اصلا سوال شما رو نمی‌دیدن. معنی این حرف این نیست که همه آدم‌های جهان به اینترنت دسترسی دارن. این بدهیه. اما وقتی سوال می‌کنید کدوم یک از شما تجربه خرید اینترنتی، یا خرید در اینستاگرام رو داشتید، باز هم نتیجه نظرسنجی شما درست نیست، و ممکنه متوجه نباشید که کجای کار رو دارید اشتباه می‌کنید. 

اول این که حضرت رسانه معمولا به یک یا در بهترین حالت چند موضوع خاص توجه داره. برای مثال وقتی روسیه و اوکراین وارد جنگ شدن، که یک اتفاق بسیار بزرگ بود، حضرت رسانه به این موضوع توجه کرد. همه در مورد جنگ حرف زدن، تحلیل کردن، آثار اقتصادیش رو گفتن و به طور کلی، رسانه متمرکز شد روی جنگ. انگار که در جهان هرگز اتفاقی مهم‌تر از این جنگ نبوده. چند هفته بعد از شروع جنگ، در مراسم اسکار، ویل اسمیت که همون شب جایزه بهترین بازیگر مرد رو گرفت، به مجری برنامه سیلی زد. حضرت رسانه تمام توجهش رو داد به این موضوع. مردم شروع کردن به نظر دادن در مورد این اتفاق، ازش جوک ساختن، باهاش تبلیغ درست کردن، یه عده ستایشش کردن که دمش گرم، یه عده موضع مخالف گرفتن که مگر زنش خودش ناتوان بود که این باید ازش دفاع می‌کرد و غیره. به شکلی که انگار توی دنیا هیچ موضوع مهم دیگه‌ای نیست، انگار جنگی که تا اون اندازه مهم بود، دیگه اهمیتی نداره و تنها اتفاق مهم دنیا اینه که ویل اسمیت زده تو گوش کریس راک. این ویژگی ذاتی حضرت رسانه است. نمی‌تونه همزمان به گرم شدن کره زمین، سقوط ارزش پول ملی، جنگ و یک اتفاق در مراسم اسکار توجه کنه. نه. باید انتخاب کنه که همه توجه‌ش به کدوم سمت باشه. 

این اثر، ناشی از اثر تونله. توی یه اتوبان عادی، تابلوهای راهنمایی و تبلیغاتی در اطراف خیابون نصب می‌شن. اما هیچ وقت شما تبلیغی رو روی دیوار تونل نمی‌بینید. چون به محض این که وارد یک تونل بشید، تمام توجه شما به سمت انتهای تونله. برای همین بهتره تابلوها از سقف تونل آویزون بشن. 

شرکت‌ها از این ویژگی رفتاری ما باخبرن. اونها می‌دونن اگر حضرت رسانه به رفتار یک بازیگر در مراسم اسکار توجه کرده، اگر  توی تبلیغشون از این تصویر استفاده کنن، تبلیغشون بهتر دیده می‌شه. شاید فکر کنید معنی این حرف اینه که حضرت رسانه به شدت متمرکزه. خیر. اتفاقا حضرت رسانه از اختلال شدید عدم توجه رنج می‌بره. کافیه که یک بازیکن فوتبال توی ایتالیا سر گربه ش رو ببره، تا حضرت رسانه خبر برخورد غریب‌الوقوع یک شهاب‌سنگ به کره زمین و نابودی نسل بشر رو به طور کامل فراموش کنه. سیاست‌مدارها عاشق این صفت حضرت رسانه هستن. اگر حضرت رسانه با شما سرشاخ شده، بجای این که به رسانه‌ها پول بدین تا تکذیبیه شما رو منتشر کنن، می‌تونید بهشون پول بدین تا یک خبر بد و شوک‌آور رو پوشش بدن. حضرت رسانه مثل یک بچه دنبال این خبر راه میفته و به کل یادش می‌ره که داشت با شما دعوا می‌کرد. 

دومین ویژگی حضرت رسانه، توجه شدیدش به اخبار بد و منفیه. حضرت رسانه چندان به اخبار خوب و مثبت توجه نداره. بلکه به شکل افراطی دوست داره از اتفاق‌های بد حرف بزنه. این ویژگی به خاطر یک صفت رفتاری در مخاطبین رسانه است. مردم به خاطر ویژگی لاس اورشن یا زیان‌گریزی، بیشتر به تهدید واکنش نشون می‌دن تا به امید. رنج زیان برای ما بزرگ‌تره تا لذت سود. ما ترجیح می‌دیم هیچی از دست ندیم، تا این که چیزی رو از دست بدیم برای به دست آوردن چیزهای بهتر. برای همین برایند رفتار جمعی ماها می‌شه بولد کردن ویژگی‌های منفی  اخبار بد.

اما حضرت رسانه تصمیم‌مند عمل می‌کنه. موضع داره. مثلا اگر بین دو کشور جنگ بشه، از یکی از دو کشور طرفداری افراطی می‌کنه به شکلی که تمام رفتارهای خشنش رو نادیده بگیره، اما علیه کشور دیگه موضع می‌گیره و مدام از جنایت‌هاش حرف می‌زنه. 

بذارید یه مثال براتون بزنم. اون‌هایی که با موسیقی کلاسیک و اوپرا آشنایی دارن، آنا نبرکو رو می‌شناسن. نبرکو شاید بتونیم بگیم سرشناس‌ترین خواننده اوپرا است. حضرت رسانه هم خیلی در حق نبرکو خوبی کرده و باعث شهرت و طبیعتا افزایش درآمدش شده. حالا  روسیه و اوکراین وارد جنگ شدن و حضرت رسانه علیه روسیه موضع گرفته. برای همین توقع داره افرادی مثل نبرکو که از تا الان از خدمات رسانه استفاده کردن، حالا باهاش همراه بشن و علیه روسیه موضع بگیرن. به خصوص که نبرکو خودش روسه و اگر از پوتین انتقاد بکنه، بار رسانه‌ای خیلی خوبی داره. حالا این تیتر رو ببینید: پایان همکاری خواننده روس با اپرای متروپولیتن نیویورک به دلیل عدم انتقاد از پوتین. دقت کنید. به دلیل عدم انتقاد از پوتین. نه به دلیل حمایت از پوتین. نه به دلیل اجرای اشتباه نوت‌ها، تنها کاری که توقع داریم درست انجام بده. نه. به خاطر ندادن خوراک به حضرت رسانه. حالا. حضرت رسانه به همین سادگی دست از نبرکو بر نمی‌داره. میاد عکس‌های مشترک نبرکو با پوتین رو منتشر می‌کنه. اگر جایی نبرکو نظر سیاسی داده، فیلمشو رو می‌کنه. علیه نبرکو مطلب می‌نویسه. پست می‌ذاره. و، اگر کسی زیر یکی از این پست‌ها بیاد بنویسه که ایشون صدای خیلی خوبی داره و خواننده قابلیه، بهش حمله می‌کنه. اگر شما بیاید یه پست از آوازخوندن نبرکو بگذارید و از صداش تعریف کنید، با شما مثل یک مجرم جنگی برخورد می‌شه. چرا؟ چون حضرت رسانه با یک خواننده اوپرا چپ افتاده. حالا دیگه برای پوتین و نبرکو فرقی نداره. براش مهم نیست نبرکو تا امروز چی کار کرده. از الان به بعد حضرت رسانه با نبرکو دشمن شده. 

مثال‌هایی از این قهر و آشتی‌ها توی ایران خودمون هم هست. رسانه یکباره با اصغر فرهادی قهر می‌کنه. سوال رسانه این بود که چرا فرهادی موقع گرفتن جایزه کن، در مورد اعتراض به کم‌آبی در خوزستان حرفی نزده؟ اینجا هم طبق روش مرسوم حضرت رسانه، انتقاد، جنبه‌های دیگه فرهادی رو هم نشونه گرفت که «حالا همچین فیلم‌ساز خوبی هم نیست.» همون طور که نبرکو «همچین خواننده خوبی نبود.» موضوع کپی کردن فرهادی از مستندی ساخته آزاده مسیح‌زاده رو مطرح کرد و تکه‌های مصاحبه فرهادی رو سند گرفت که فرهادی مدعی شده که فیلم کاملا زاده تخیل خودشه. حالا همه جنبه‌های فردی کارگردانی که یک روز قهرمان مردم بود، رفته بود زیر ساتور حضرت رسانه. 

چنین برخوردی با ابراهیم حامدی هم شد. وقتی که آقای صدا، ابی، گفت به دلیل پرهیز از مسائل سیاسی، ترانه خلیج فارس رو در کشورهای عربی اجرا نمی‌کنه. سربازان حضرت رسانه از هیچ حمله‌ای به این خواننده دریغ نکردن و نوشتن «تو این ولایت، ای با اصالت، تو مونده بودی، تو هم شکستی؟»

امیرحسین مقصودلو، یا همون تتلو، سالومه مجری شبکه من و تو، سحر قریشی، رامبد جوان و شهاب حسینی از جمله افرادی بودن که هدف حملات بی‌رحمانه حضرت رسانه قرار گرفتن. 

در طرف مقابل، حضرت رسانه یک دفعه می‌تونه عاشق یک نفر بشه. یه تکه ویدیو از ایرج طهماسب درومد که توی این ویدیو با عصبانیت به دخترش می‌گه که در مورد برنامه جدیدش توضیح نمی‌ده، اما با ذوق و لبخند می‌گه که توی برنامه‌ش عروسک هم داره. حضرت رسانه از این ویدیو خوشش میاد. به خصوص که ایرج طهماسب از صدا و سیما خارج شده به رسانه بازتری وارد شده که حضرت رسانه روش کنترل بیشتری داره. حضرت از این اتفاق خوشحاله. حالا حضرت رسانه تمام قد پشت طهماسب می‌ایسته و از خودش و برنامه‌ش حمایت می‌کنه. کلمه مهمونی، ترند یک توییتر می‌شه و بریده ویدیوهاش در اینستاگرام میلیون‌ها بار بازنشر می‌شه. اگر حضرت رسانه می‌خواست به طهماسب حمله کنه، به اندازه کافی بهانه داشت. طهماسب مدت‌ها در رسانه ملی کار کرده بود. طهماسب در گذشته، در برنامه کودک به شکلی خشن برای صدام آرزوی مرگ کرده بود. طهماسب توی برنامه جدیدش از الفاظ رکیکی که برای بچه‌ها مناسب نیست استفاده می‌کرد. اما حضرت رسانه تصمیم گرفته که با ایرج طهماسب دوست باشه. برای همین تمام این موارد رو نادیده می‌گیره. حالا اگر شما بیاید در مورد طهماسب موضع مخالف بگیرید، حضرت رسانه به شما، به عنوان دشمن یکی از متحدانش حمله می‌کنه. در حالی که اگر حضرت رسانه با طهماسب اعلام جنگ کرده بود، همون محتوای مخالف، دقیقا با همون سر و شکل، به شدت مورد تشویق و حمایت جمعی قرار می‌گرفت. 

صفت دیگه حضرت رسانه، شیدایی یا مانیا است. توی ویکیپدیا در مورد مانیا نوشته احساسات و رفتارهای غیرطبیعی، نشاط‌زدگی، تحریک‌پذیری، اختلال تمرکز، خودبزرگ‌بینی و خوش‌بینی افراطی از علائم مانیا است. صفاتی که به وضوح می‌شه به حضرت مدیا هم نسبت داد. 

حضرت رسانه معمولا موضع متعادل نداره. یا ازت متنفره، یا عاشقته. درست شبیه به طرفدارهای فوتبال. یکی اگر پرسپولیسی باشه، از هر چیزی که به استقلال مربوط بشه بدش میاد. در مقابل حتی موقع خرید لباس هم رنگ قرمز رو به آبی ترجیح می‌ده. 

بیاید یه تکه دیگه از ویکی پدیا رو با هم بخونیم. جالبه. 

گروه‌زدگی[۱] یا گروه‌اندیشی[۲] یا گروه‌ْفکری پدیده ای روانشناسانه است که در بین گروهی از مردم رخ می‌دهد، بدین شکل که میل به هارمونی و همگرایی در گروه، منجر به یک تصمیم‌گیری غیرعقلانی یا ناکارامد می‌شود. اعضای گروه سعی می‌کنند با سرکوب کردن فعالانهٔ دیدگاه‌های مخالف، و با ایزوله کردن خود از اثرگذاری‌های بیرونی، اختلاف را حداقل کرده و به یک تصمیم مورد اجماع برسند بی آن که دیدگاه‌های رقیب را مورد ارزیابی انتقادی قرار دهند.

در ادامه می‌گه

وفاداری به گروه افراد را ملزم می‌کند از پیش کشیدن مسایل مناقشه‌برانگیز یا راه حل‌های جایگزین خودداری کنند، و فقدان خلاقیت فردی، یکتایی و تفکر مستقل به وجود می‌آید. پویایی‌های ناکارامد درون گروهی «توهم آسیب‌ناپذیری» به وجود می‌آورد (یک اطمینان بیش از حد به این که تصمیم درست گرفته شده‌است). زین رو «درون گروه» شدیداً به توانایی‌های خود برای تصمیم‌گیری بیش از حد باور پیدا می‌کند و به توانایی‌های مخالفین («برون گروه») بیش از حد کم باور پیدا می‌کند. علاوه بر این گروه‌فکری باعث انسانیت زدایی از برون گروه می‌شود. پایان نقل قول از ویکی‌پدیا.

توی رسانه‌های اجتماعی، ما دقیقا همین رفتار رو داریم. برای خودمون گروه می‌سازیم و تمام قضاوت‌های درون گروه رو درست، و تمام نظرات بیرون گروه رو بی‌ارزش در نظر می‌گیریم. 

این رفتار، یکی از نتایج حکم‌رانی حضرت مدیا است. افراد سعی می‌کنن قبل از هر چیزی موضوع حضرت مدیا رو کشف کنن. اول ببینن که امروز حضرت رسانه در مورد چه موضعی نظر داره. دوم در مورد این موضوع چه نظری داره. این کار رو از چه طریقی انجام می‌دن؟ چندتا از پست‌ها و استوری‌های دوستانشون رو می‌بینن و متوجه می‌شن الان باید در مقابل فلان اتفاق، موضع مخالف بگیرن. موضع خودشون رو می‌نویسن و نشر می‌دن. دوستانشون هم این موضع رو می‌بینن و متوجه می‌شن برنامه امروز مخالفت با این موضوع خاصه. برای همین ممکنه بدون بررسی و تحلیل دقیق، سریع موضع مخالفشون رو ابراز کنن. برای این ابراز مخالفت هم خلاقیت کمی به کار گرفته می‌شه. نقل قول‌ها، عکس‌ها، طرح‌های گرافیکی و تحلیل‌های تکراری دست به دست می‌شن تا موضوع هیجانی و غیرعقلایی حضرت رسانه شکل بگیره. 

اثر رفتار گله‌ای می‌تونه از این هم شدیدتر باشه. این قصه رو در نظر بگیرید.  

یک بعد از ظهر یک خانواده در شهری توی تگزاس نشسته بودن و داشتن از بعد از ظهرشون لذت می‌بردن. پدر بزرگ گفت نظرتون چیه شام رو بریم ابیلن؟ پدر خونواده به 53 کیلومتر رانندگی در هوای گرم فکر کرد. اما نخواست مخالفتش رو سریع ابراز کنه. برای همین به همسرش نگاه کرد و گفت، من حرفی ندارم، نظر تو چیه؟ مادر خونه گفت من که خیلی هم دوست دارم اما می‌ترسم مادربزرگ توی راه اذیت بشه. مادر بزرگ گفت به خاطر من برنامه رو خراب نکنید. من هم میام. 

همه‌گی به سمت ابیلن راه افتادن و بعد از یه رانندگی طولانی و خسته کننده، به یه رستوران رسیدن. غذا، از مسیر هم بدتر بود. بعد از مدتی هم برگشتن خونه. وقتی رسیدن پدر گفت، راستش به من خوض نگذشت. خسته شدم و غذا خیلی بد بود. مادر بزرگ گفت، من از اول هم دوست نداشتم بریم، فقط نخواستم برنامه رو خراب کنم. مادر گفت، کاش همون موقع می‌گفتید، من کلی کار برای انجام دادن داشتم و دلم نمی‌خواست برم. پدر بزرگ گفت، فکر می‌کردم به خاطر ما است که از خونه بیرون نمی‌رید. وگرنه ترجیح من این بود که اینجا بمونم و استراحت کنم. همه رفته بودن ابیلن. در حالی که هیچ کس دلش نمی‌خواست بره ابیلن. یعنی رفتار جمعی، در نهایت نه تنها برایند تصور فردی تک تک اعضای گروه نبود، بلکه حتی یک نفر هم نبود که شخصا و قلبا با رفتار جمع موافق و همسو باشه! به این پارادوکس می‌گن پارادوکس ابیلن. وقتی به صورت جمعی با یک چیزی موافق هستیم در حالی که بیشتر ما به صورت فردی با اون موضوع مخالفیم.  

خب، حالا که حضرت رسانه رو تا حدی شناختیم، ما چه برخوردی می‌تونیم باهاش داشته باشیم. 

اولین موضوع اینه که ما ملزم نیستیم که در خدمت حضرت رسانه باشیم. اگر در یک قاره دیگه یکی زده توی گوش یکی دیگه، ما مجبور نیستیم در مورد این اتفاق موضع بگیریم. می‌تونیم، واقعا می‌تونیم هیچی در موردش نگیم و به زندگی‌مون عادی خودمون ادامه بدیم. 

دوم این که اگر حضرت رسانه در مورد یک فرد یا یک اتفاق، موضعی داره که ما باهاش مخالفیم، ایرادی نداره که ما نظر شخصی خودمون رو داشته باشیم و اسیر اثر گله‌ای نشیم. 

سوم، اگر یک نفر، یک گروه، یک کشور یا یک ایده؛ مورد حب یا بغض حضرت رسانه قرار گرفته، این احتمال رو بدیم که شاید حضرت رسانه داره با بی‌رحمی، موضع هیجانی می‌گیره. لازم نیست ما هم در دلمون کاملا از این فرد متنفر بشیم یا تمام قلبمون رو بهش بسپریم و عاشقش بشیم. 

چهارم، اگر حضرت رسانه داره یک فرد یا یک نظر رو می‌کوبه یا ستایش می‌کنه، اگر اون موضوع به نظرمون جالبه، بجای این که خیلی سریع با گروه همصدا بشیم، بریم و در مورد اون موضوع مطالعه کنیم. 

پنجم، اجازه ندیم حواس‌پرتی حضرت مدیا، باعث بشه که ما هم دچار اختلال عدم تمرکز بشیم. این طوری نباشه که اخبار بد و شوک‌آوری که اثر زیادی روی زندگی ما ندارن، باعث بشه دچار اضطراب، ناامیدی، حال بد و بی‌توجهی به مسائل اصلی زندگی خودمون بشیم. 

ششم، دچار خطای بنیادی اِسناد یه همون برچسب‌زنی نشیم. چیه این خطا؟ این خطای ذهنی می‌گه که اگر با یکی قرار داریم و دیر برسه سر قرار، می‌گیم این فرد آدم بدقول، وقت‌نشناس و بی‌نظمیه. اما اگر خودمون دیر برسیم، می‌فهمیم که این رفتار اشتباه، از شخصیت ما ناشی نشده بلکه مجموعه عواملی مثل ترافیک، زنگ نخوردن گوشی، خراب بودن شیر آب حمام و اختلال در اپلیکیشن مسیریاب باعث شد که ما دیر برسیم. خطای اسناد تمایل درونی ما برای اینه که یک حرف، یک رفتار، یک واکنش از یک فرد رو به کل شخصیت اون فرد نسبت بدیم، بجای این که درک کنیم این فرد، درست مثل ما، ممکنه که به شرایط محیطی، واکنشی داده باشه که چندان با شخصیت کلیش همخوانی نداره. 

هفتم، یادمون نره که اصحاب رسانه، فرد هستند و برای خودشون عقاید و منافعی دارن. این افراد مثل هر فرد دیگه‌ای ممکنه دچار سوگیری بشن. در نتیجه حتی اگر هیچ دروغی نگن، باز هم ممکنه اخبار خاصی رو پوشش بدن که برای خودشون اهمیت بیشتری داره. حالا یا خبرنگار ترجیح می‌ده ایدئولوژی خودش رو ترویج کنه، یا فکر می‌کنه الان مخاطب به این خبر واکنش بهتری می‌ده و خبرش بیشتر دیده می‌شه و آخر سال پاداش بیشتری می‌گیره، یا شاید منفعت شخصیش با اون خبر درگیره. مثلا اگر برادر یک خبرنگار توی پاریس دانشجو باشه، به خبر انفجار یک بمب در پاریس و زخمی شدن یک نفر، بیشتر توجه می‌کنه تا کشته شدن هزاران نفر در یمن. 

در نهایت هر بار که دیدیم بیشتر افراد دارن در مورد یک موضوع خاص حرف می‌زنن و نظر می‌دن، یک لحظه حضرت مجنون رسانه رو مجسم کنیم. شاید واقعا و از ته دل، با تصویری که حضرت رسانه بهمون نشون می‌ده، موافق نباشیم. 

به زودی منابع اضافه می گردند ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین اپیزودها

در این اپیزود درباره این صحبت می‌کنیم که قدرت پتانسیل ایجاد فساد رو ایجاد میکنه. عوامل مختلفی که باعث میشه قدرتمندان از قدرتشون …
در این اپیزود به این سوال مهم جواب می‌دهیم که چه مسیری طی شد تا مردم توانستند به آزادی فکر کنند و آن را حق خود بدانند و در جست و جوی آزادی …
در این اپیزود درباره وضعیت صندوق‌های بازنشستگی در ایران صحبت می کنیم که شبیه بمب ساعتی در اقتصاد ایران بوده و راه زیادی تا …
در این اپیزود می‌خواهیم از تجربیات یک پوکرباز معروف به نام خانم آنی دوک استفاده کنیم و یاد بگیریم که چطور می‌توانیم با تصمیم‌گیری بهتر، زندگی …
لوگوی اکوتوپیا کامل