ما سوگیریهای زیادی داریم که عموما با آنها اشنا نیستیم. سوگیری جهان عادلانه نگر یکی از این سوگیریهاست. اکثر افراد فکر میکنند جهان جای عادلانهای است. در صورتی که این موضوع فقط در حد حرف قشنگ است. جهان هیچ وقت عادلانه نیست و بعید است در اینده هم عادلانه شود. اما گاهی افراد در دام این سوگیری میافتند و جهان را جای عادلانهای میدانند. اگر شما هم به این باور برسید که دنیا عادلانه نیست، دیدگاهتان به زندگی تغییر میکند. بنابراین اگر به کارما اعتقاد دارید در این مطلب همراه ما باشید. احتمالا باورهای شما تغییر خواهد کرد.
دنیا واقعا عادلانه نیست. هر چند ما فکر میکنیم بالاخره همه به حق خود میرسند اما شواهد چیز دیگری را نشان میدهد. وقتی از عادلانه نبودن دنیا میگوییم همه فکر میکنند نظر شخصی ماست. پژوهشهای زیادی برای رد کردن عادلانه بودن جهان انجام شده. ماجرا به سال ۱۹۶۰ برمیگردد. در آن سال یک تیم پژوهشی به سرپرستی دکتر لرنر آزمایشی انجام شد تا ببینند افراد چطور هم را قضاوت میکنند. این آزمایشها رفتار عجیبی از مردم نشان داد. مثلا در قرعه کشی بانکها، افرادی که برنده شدند در نگاه مردم افرادی سختکوش به نظر آمدند. چون در ذهنشان دنیا عادلانه بود. در تصادفات بررسی کردند دو فرد با ماشین و شرایط و مهارت یکسان که به یک شکل تصادف کردند، افراد کسی که آسیب بیشتری را دیده است را مقصرتر میدانند. آزمایشات زیادی برای فهم علت این ماجرا انجام شد. نتیجه به این رسید که مردم دنیا را عادلانه میدانند. در آزمایشی دیگر رندم افرادی را انتخاب و به دو گروه تقسیم کردند. پژوهش بدین شکل بود که یک فرد ناشناس را که شرکت کنندگان نمیشناختند روی صندلی گذاشتند و از او سوال میکردند و با هر اشتباه به آنان شوک الکتریکی میدانند. به افراد گروه اول گفتند به جای شوک الکتریکی میتوانید درخواست دهید به جای اینکه برای پاسخ غلط شوک الکتریکی وارد شود، به پاسخ درست پاداش میدهیم. اما گروه دوم این قابلیت را نداشتند. آنان تنها میدیدند به فردی که غلط جواب میداد شوک الکتریکی وارد میشد. طبیعتا چون فرد ناشناس است، در رفتار تماشاچی نباید تغییری باشد. اما نتیجه جالب بود. گروه اول و دوم قضاوت های متفاوتی داشتند و وقتی از آنان خواسته شد در مورد فردی که شکنجه میشود، نظر دهند، گروه دومی چون گزینهای جز شکنجه نداشتند، نسبت به گروه اول نگاه تحقیرامیزتری به شرکت کننده داشتند. این آزمایش به مدلهای مختلف و نتیجه یکسان بود. نتیجه آن بود که این قضاوتها در افرادی است که اتفاقات بد را میبینند و نمیتوانند کاری کنند. نکته جالب آزمایش این بود که هرچه فرد بیشتر شکنجه میشد گروه دوم حس تحقیر بیشتری داشت و حس میکرد شکنجه بیشتر به معنی اشتباهات بزرگتر است. اگر دقت کنید افراد سن بالا که در بستر بیماری هستند، بسیاری میگویند گناهان این فرد در حال پاک شدن است، زیرا ذهن ما میگوید دنیا جای عادلانهای است، در صورتی که اینطور نیست.
این آزمایشات به روشهای مختلف تکرار شد. نتیجه همه بررسیها نشان داد که مغز ما دنبال ابزاری برای توجیه اتفاقات روزمره است. ذهن ما دوست دارد برای هر چیزی الگو بسازد. اما این باور یک فرایند غیرارادی است که ما فکر کنیم جهان عادلانه است. گاهی اتفاقات بد برای افراد خوب و یا اتفاقات خوب برای افراد بد میافتد. این سوگیری جهان عادلانه است و سبب میشود فکر کنیم چیز بدی برای ما اتفاق نمیافتد. این سوگیری برای یک ذهن ضعیف نیست. یک فرایند ذهنی ناخودآگاه است که سبب میشود فکر کنیم اگر کسب عذاب میشود حقش است. یا فکر کنیم اگر کسی موفق شده برایش خیلی تلاش کرده است. کارما یک دروغ بزرگ است. اعتقاد به جهان عادلانه ریشههای عمیقی در ذهن افراد در کشورها و فرهنگهای مختلف دارد. اما به ذهن خود رجوع کنید. ایا همیشه به اندازه تلاش خود نتیجه گرفتهاید؟ طبیعتا نه. تلاش کردن و نتیجه گرفتن دو مقوله متفاوت است. ممکن است ما تلاش کنیم اما شانس نداشته باشیم. گاهی هم اشتباه میکنیم اما نتایج خوب میگیریم. ما لزوما چیزی که سزاوار آن هستیم را به دست نخواهیم اورد و شانس مساله مهمی است. کیفیت زندگی را دو چیز تعیین میکند؛ یک کیفت تصمیمات ما و دیگری شانس. برآیند این دو موضوع کیفیت زندگی ما را مشخص میکند. حتی اینکه شما فقیر نیستید از شانس سرچشمه میگیرد. اگر در خانواده فقیر متولد میشدید، احتمالا شما هم فقیر بودید. عموما برای ما داستان استثناها زیاد تعریف میشود. فارغ از استعداد و توانایی ما، اینکه در خانواده ثروتمند باشیم احتمال موفقیت بالاتر است. زیرا حامی و پشتوانه خوبی وجود دارد و به منابع زیادی هم دسترسی دارند. اگر شما پول داشته باشید، بهترین معلمها را خواهید گرفت و در یک دانشگاه خوب قبول خواهید شد. ایا اگر این فرد در خانواده فقیری بود شاید نتایج بهتری میگرفت. طبیعی است که پولدارها احتمالا در دانشگاههای بهتری قبول شوند. سوگیری جهان عادلانه نگر یک واکنش دفاعی ذهن است که میتواند به نتایج بدی منتج شود.
حالا سوال اینجاست که چه اشکالی دارد که فکر کنیم دنیا عادلانه است؟
باور به این سوگیری اتفاقات بدی رقم خواهد زد. زندگی در فقر سبب میشود فرد فقیر تنها برای بقا تلاش کند نه پیشرفت و همین عامل سبب میشود بیشتر در دام فقر گرفتار شود. اما افراد معتقد به کارما میگویند فقر تصمیم خود افراد است. همین عامل سبب میشود خیلی فکر کنند فقرا تنبل هستند. دوست ندارند کار کنند و تن به کار نمیدهند و آنان را احمق میدانند. اما خارج شدن از چرخه فقر بسیار سخت است. بد نیست بدانید که بسیاری از تریبون دارها بدون ارایه دلایل منطقی سعی دارند فقر را مقدس و خوب جلوه دهند. مثلا میگویند فقرا پیش خدا شرافت دارند. یا در صدا و سیما ثروتمندان حرام خور و… هستند. اما فقرا انسانهای خوبی هستند. در صورتی که چنین نیست و فقر اصلا مقدس و امتحان الهی نیست. چرا خدا بندگان خود در سوید را با فقر آزمایش نمیکند؟ فقر را مقدس میدانند چون براثر تورم بالا و شرایط بد اقتصادی ایجاد میشود. شرایط بد اقتصادی هم عموما به خاطر دولتهاست و به همین دلیل سعی دارند فقر را مقدس و دنیا را عادلانه جلوه دهند.
باور به دنیای عادلانه سبب میشود ما قربانی را متهم بدانیم. مثلا فرض کنید فرد یادش رفته دزدگیر ماشین نصب کند و همه چیزش را از دست داده است. غالبا ما در این شرایط انگشت اتهام را به سمت مالباخته میگیریم. چون دنیا را عادلانه میدانیم، مقصر را قربانی میدانیم. یا بارها در تجاوزها اتهام را به سمت دختر میگیریم و میگوییم اگر فرد لباس مناسبی داشت اینطور نمیشد. این اتفاق بدی است. یا مثلا فردی که در کوچه تاریک خفت میشود، مقصر عنوان میشود. بارها دیدیم فردی قفل فرمان زده اما ماشینش دزدیده شده؛ فرد حجاب داشته اما به او تجاوز شده است و… دنیا عادلانه نیست. بارها دیدیم که فردی به قتل میرسد و افراد قاتل را فراموش میکنند و قربانی را آنالیز میکنند. حتی ترکها میگویند مقصر مقتول است و این امر از این سوگیری نشات میگیرد. افراد با عادلانه فرض کردن جهان به خود تلقین میکنند که اگر جای خاصی نروند و… قربانی این اتفاقات نمیشوند. در صورتی که میدانیم این اتفاقات ممکن است در هر شرایطی بیافتد. ممکن است شما در خانه خود باشی و به شما تعرض شود. افراد به جهان عادلانه اعتقاد دارند چون پذیرفتن اینکه دنیا عادلانه نیست سخت است. دنیای عادلانه جایی است که بعید است کشته شوید جز اینکه فرد بدی باشید و… دنیا عادلانه نیست، نبوده و نخواهد بود.