کتاب جین ایر (۱۸۴۷) تصویری عمیق و صمیمی است از جستوجوی یک زن جوان برای پیدا کردن جایگاه خود در جامعهی ویکتوریایی؛ بیآنکه آرمانهای پرشور خود را قربانی کند. این رمان داستان او را دنبال میکند که بر موانع زندگی و عشقش به ادوارد روچسترِ مرموز پیروز میشود.
شارلوت برونته، به همراه خواهرانش امیلی و آن، رمانهایی نوشت که بهخاطر داستانهای هیجانانگیز و رمانتیک مشهورند. برونته، یک رماننویس زن در انگلستان ویکتوریایی، برای جدی گرفته شدن آثارش بسیار تلاش کرد و رمانهای خود را با نام مستعار مردانهی کرر بل چاپ کرد. امروزه، رمانهای او از شاهکارهای ادبی شناخته میشوند.
داستانی کلاسیک از عشق و خودشناسی
جین ایر، معلم فقیر، معمولی و سادهای است که در یکی از پرشورترین داستانهای عاشقانهی ادبیات به شهرت میرسد و نسل به نسل خوانندگان را مجذوب خود میکند. در خلاصه کتاب جین ایر، شما دربارهی آغاز زندگی او در دوران یتیمی و محرومیتهای ظالمانهی سالهای مدرسهاش میخوانید.
شما در ادامه دربارهی معلم خصوصی شدن او در عمارت بزرگ اما ترسناک ثورنفیلد هال و رابطهاش با صاحب خشن اما جذاب آن، روچستر، خواهید خواند. همچنین خواهید دید که چگونه جین بعد از یک افشاگری تکاندهنده، بر خواستههای خود پافشاری میکند. پس، بنشینید و برای شنیدن یک داستان کلاسیک از عشق و خودشناسی آماده شوید.
جین ایر روی صندلی کنار پنجرهی مخملی در گیتسهد نشسته است. این خانه متعلق به عمه رید است که بعد از یتیم شدن، جین را به آنجا آورده بود. جین پردهی ضخیم را دور خود پیچیده و از عمه و پسرعموهایش پنهان شده است. آنها حتی سعی نمیکنند پنهان کنند که جین را سربار خود میدانند. او مشغول خواندن کتاب «تاریخ پرندگان بریتانیا» اثر بوئیک است؛ کتابی که در کتابخانه پیدا کرده. این آرامش و خوشبختی کوتاه خواهد بود.
جان، پسرعموی بزرگتر جین، پرده را کنار میزند و او را پیدا میکند. او جین را بهخاطر برداشتن کتابی از کتابخانهشان سرزنش میکند و او را گدایی ناسپاس میخواند. وقتی جین به تحقیرهایش جواب نمیدهد، کتاب را به سرش میکوبد. جین مقاومت میکند. عمه رید جین و جان را در حال دعوا میبیند و تمام تقصیر را به گردن جین میاندازد. مجازات او چیست؟ او یک شب در اتاق قرمز زندانی میشود؛ اتاق خواب مجللی که عموی جین در آن فوت کرده و حالا در قالب یک روح آن را تسخیر کرده است. جین که پریشان است، اعتقاد دارد روح عمویش را دیده و التماس میکند او را آزاد کنند. التماسهایش نادیده گرفته میشود. صبح روز بعد، او را با تب شدید و حالی نزدیک به مرگ پیدا میکنند.
بعد از اینکه جین بهتر میشود، عمه رید او را به یک مدرسهی شبانهروزی برای دختران یتیم به نام «لوود» میفرستد. مدرسه جای غمانگیزی است. بهندرت غذای کافی برای دانشآموزان پیدا میشود، بیماری شایع است و معلمان ظالم، به رهبری مدیر وحشتناک مدرسه، آقای براکلهرست، از آزار و اذیت دانشآموزان لذت میبرند. جین برای مجازات انتخاب میشود. یک بار، براکلهرست به او دستور میدهد تا جلوی کلاس روی یک چهارپایه بایستد و به آنها میگوید او دروغگوست و نباید به او اعتماد کرد. او مجبور میشود تمام روز را روی چهارپایه بماند. اما در لوود یک نکتهی مثبت هست. جین با همکلاسی مهربان و زیبایش، هلن برنز، دوست صمیمی میشود.
این دو نفر بهخاطر علاقهشان به ادبیات با هم دوست میشوند. هلن، که در سختترین شرایط هم مهربان و دلسوز است، مهربانی و بخشش را به دوست احساساتیتر خود یاد میدهد. متأسفانه، هلن بیمار میشود و میمیرد. جین کنار بستر او میماند و دستانش را میگیرد. هلن در لحظات آخر میگوید: «جین، من خیلی خوشحالم. وقتی شنیدی که مردهام، مطمئن باش و غمگین نشو. چیزی برای ناراحتی نیست. همهی ما یک روز میمیریم.»
بعد از مرگ هلن، جین سعی میکند مانند او خوب و مهربان باشد. او هرگز دقیقاً مثل هلن نمیشود؛ اما ارزشهای دوستش در طول داستان راهنمای او هستند. بعد از مرگ هلن، افراد مهربانتری مدرسه را اداره میکنند. جین پیشرفت میکند و حتی بعد از فارغالتحصیلی، در همان مدرسه معلم میشود. اما بعد نامهای دریافت میکند که به او شغل معلم خصوصی در عمارت ثورنفیلد را پیشنهاد میدهد. جین دربارهی ثورنفیلد یا ساکنان آن چیزی نمیداند و نامهای که مدیر خانهی ثورنفیلد، خانم فیرفکس، نوشته است، جزئیات کمی دارد. بااینحال، جین قبول میکند.
صحنههای ابتدایی رمان جین ایر، تصویری بیرحمانه از کودکی محروم و بیعشق نشان میدهند. عمه رید و فرزندانش هرگز جین را در خانوادهی آرام طبقهمتوسط خود نمیپذیرند و بهخاطر شرایط بدش او را دائم تحقیر میکنند. در لوود، جین و همکلاسیهایش قربانی ظلم و ستم وحشتناک هستند، هم جسمی و هم روحی. به نظر میرسد که صحنههای لوود تا حدی از تجربههای شخصی شارلوت برونته در کاون بریج الهام گرفته شده است؛ مدرسهای برای دختران روحانیون که او به همراه خواهرانش در آن درس میخواند. شرایط در کاون بریج سخت بود؛ دانشآموزان با آب یخ خود را میشستند و فرنی سوخته میخوردند.
هلن برنز احتمالاً از شخصیت ماریا، خواهر بزرگتر شارلوت، الهام گرفته شده است که مانند هلن درگذشت، بر اثر بیماریای که در کاون بریج گرفت. او فقط یازده سال داشت که فوت کرد. دو ویژگی مهم شخصیت جین در اوایل این داستان مشخص میشود. اطرافیانش دائماً به جین میگویند که او ساده و معمولی است؛ اما او همچنین پرشور و ناگهانی عمل میکند. او برای کنترل احساساتش تلاش میکند؛ حتی در موقعیتهایی که پنهان کردن آنها عاقلانهتر به نظر میرسد.
او نمیتواند جلوی واکنش به تحقیرهای پسرعموهایش یا ظلم برخی از معلمان لوود را بگیرد. عمه رید او را نمادی از اشتیاق و شهوت توصیف میکند و آقای براکلهرست میگوید او از طرف شیطان است. در طول رمان، جین هم برای کنترل احساسات پرشور خود تلاش میکند و هم به این نتیجه میرسد که نشان دادن شور و هیجان لزوماً بد نیست؛ بهویژه در موقعیتهای ظالمانه.