کتاب شهروند (۲۰۲۴) یک خودزندگینامهی جذاب است که زندگی بیل کلینتون، رئیسجمهور پیشین آمریکا، را بعد از پایان ریاستجمهوریاش بررسی میکند. این کتاب هم به رویدادهای مهم تاریخ معاصر آمریکا اشاره دارد و هم دیدگاههای شخصی او را دربارهی خدمت به مردم و اهمیت ساختن آیندهای بهتر توضیح میدهد. کلینتون در این نوشتهها، روی اهمیت نقش جامعه و تلاشهای فردی در ساختن جهانی عادلانهتر و مهربانتر تأکید میکند.
بیل کلینتون، فارغالتحصیل ممتاز دانشگاه آکسفورد و برندهی بورسیهی رودز، چهلودومین رئیسجمهور آمریکا از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۱ بود. او که بهخاطر تمرکز روی توسعهی اقتصادی، اصلاح نظام رفاه و تلاش برای صلح در سطح بینالمللی شناخته میشود، نویسندهی کتابهای پرفروش «زندگی من» و «بازگشت به کار» هم هست. فعالیتهای او حوزههای مختلفی از جمله سیاست، کارهای خیریه و همکاریهای جهانی را در بر میگیرد و هدف اصلیاش پیدا کردن راهحلهایی برای مهمترین مشکلات جهان است.
زندگی یک رئیسجمهور بعد از ترک کاخ سفید چطور میگذرد، وقتی ناگهان یک شهروند عادی میشوید؟ برای بیل کلینتون، خروج از کاخ سفید در ژانویهی ۲۰۰۱ شروع یک دورهی جدید بود؛ دورهای پر از فرصت برای مقابله با چالشهای جدید در دنیایی که بهسرعت در حال تغییر بود. کلینتون با انرژی و انگیزهی زیاد، مصمم بود از تجربهها و ارتباطات بینالمللیاش برای بهتر کردن زندگی مردم، مبارزه با نابرابری و مدیریت پیچیدگیهای جامعهی آمریکا استفاده کند که روزبهروز بیشتر دچار اختلاف و دودستگی میشد.
در خلاصه کتاب شهروند، شما با دیدگاه کلینتون دربارهی کمکرسانی به مناطق آسیبدیده در بلایای طبیعی، فعالیتهایش در زمینهی بحرانهای بهداشتی، تلاشهایش برای بازسازی بعد از حوادث ناگوار و همچنین فکرهایش دربارهی چالشهای مهمی مثل نابرابری، اطلاعات نادرست و اختلافات سیاسی آشنا خواهید شد. از طریق این تجربهها، خواهید فهمید که چطور میتوان با اراده، همکاری و انعطافپذیری، تغییرات مثبتی ایجاد کرد؛ حتی اگر با موانع خیلی بزرگی روبهرو باشیم.
فقط شش روز بعد از ترک کاخ سفید، بیل کلینتون اولین دعوت به همکاریاش را در جایگاه یک شهروند عادی دریافت کرد: زلزلهای ویرانگر ایالت گجرات هند را لرزانده بود، بیستهزار نفر جان خود را از دست داده بودند و شهرها و روستاهای زیادی ویران شده بودند. کلینتون با تشخیص نیاز به کمک فوری بینالمللی، به نخستوزیر هند، آتال بیهاری واجپایی، پیشنهاد کمک داد؛ رهبری که بهخاطر تعهدش به رشد و ثبات هند او را تحسین میکرد.
واجپایی از کلینتون خواست تا جامعهی هندی-آمریکایی را برای کمک به تلاشهای بازسازی بسیج کند؛ درخواستی که به ایجاد بنیاد آمریکایی هند (AIF) انجامید. هندی-آمریکاییها، تحصیلکردهترین و موفقترین گروه مهاجر در آمریکا، موقعیت منحصربهفردی برای رفع این نیاز داشتند. کلینتون با بسیج این جامعه، به راهاندازی AIF کمک کرد. در ماههای اول چهار میلیون دلار جمعآوری شد و با سازمانهای مردمنهاد محلی برای ارائهی کمکهای ضروری همکاری کرد.
در گجرات، AIF غذا، آب و خدمات درمانی ارائه کرد؛ درحالیکه به نیازهای بلندمدتتری مثل مسکن و آموزش هم توجه داشت. فعالیتهای این سازمان بهسرعت گسترش پیدا کرد و باعث بازسازی بیشتر از ۱۳۵۰ خانه، ساخت مدارس و مراکز بهداشتی و افزایش دسترسی به فناوری و وامهای کوچک برای جوامع محروم شد. کلینتون شخصاً و از نزدیک در این بحران دخیل بود. در بوج، او با مردی ملاقات کرد که صورتش بر اثر سقوط آوار تغییر شکل داده بود؛ یادآوری تلخی از تابآوری انسانی. کلینتون از طریق AIF، نهتنها به ویرانیهای فوری رسیدگی کرد؛ بلکه الگویی برای کمکرسانی نوآورانه و مشارکتی در حوادث ناگوار ایجاد کرد.
تجربهی هند نقطهعطفی در زندگی کلینتون بعد از ریاستجمهوری بود. او فعالیتهای بشردوستانه را با حل مشکلات جهانی ترکیب کرد و زمینه را برای ابتکارات بعدی فراهم کرد. این تجربه همچنین زمینهساز تلاشهای او در هائیتی شد، که در بخش بعدی کتاب شهروند به آن خواهیم پرداخت.