این کتاب در مورد یکی از اعجابآورترین و چالشیترین فناوریهای تاریخ یعنی انرژی هستهای است که در مورد توسعه فناوری هستهای، به خصوص حوادث دلخراشی که در این بین ایجاد شد صحبت میکند.
این کتاب برای چه کسانی مفید است؟
جیمز مهافی مهندس هسته ای و یک دانشمند ارشد در موسسه تحقیقات فناوری جورجیا بود و برای آژانس هستهای وزارت دفاع ایالات متحده، مرکز لجستیک هوایی نیروی هوایی و مرکز اطلاعات زمینی ملی کار کرده است. او همچنین نویسنده کتاب بیداری اتمی: نگاهی نو به تاریخ و آینده قدرت هستهای است.
گذشته و آینده انرژی هستهای را درک کنید
هنگامی که ژاپن با زلزله و سونامی مواجه شد، یکی از نیروگاههای هستهای ساحلی آن به نام فوکوشیما، به شکل ترسناکی ذوب شد. همین اتفاق باعث شد که نظر مرکل، صدراعظم آلمان در مورد انرژی هستهای یک شبه تغییر کند.
فاجعه فوکوشیما، جدیدترین حادثه در تاریخ انرژی هستهای بود. چنین حوادثی به همان اندازه که نادر هستند، وحشتناک نیز هستند. روزگاری تصور میشد که انرژی هستهای کلید اصلی آیندهای سبز است. اما فوکوشیما باعث شد که نظر همه در مورد انرژی هستهای منفی شود.
با بررسی دههها تحول در حوزه هستهای، میبینیم که چطور ما برای بهرهبرداری امن و باثبات از انرژی هستهای آماده شدیم. با توجه به تاریخچه نسبتا کوتاه آزمایشهای هستهای، ممکن است در آیندهای نه چندان دور ما وارد دورانی جدیدی از انرژی شویم: انرژی هستهای امن.
در پایان قرن نوزدهم، نیکولا تسلا به طور تصادفی تشعشعات هستهای را کشف کرد. در سال ۱۸۹۶، ویلهلم رونتگن پس از تحقیقات و آزمایشهای بیشتر، اولین مقاله در مورد تشعشعات هستهای را منتشر کرد.
این پدیده جدید برای دانشمندان سراسر جهان جالب شد. ماری و پیر کوری موفق شدند عناصر رادیواکتیو را کشف کنند. آنها نام این عنصر جدید را رادیوم گذاشتند. کشف جدید بسیار هیجانانگیز و بسیار خطرناک بود.
پیشگامان تحقیق در مورد پرتوها، از آثار مخرب آن بیخبر بودند. آنها اولین قربانیان اثرات منفی تشعشع شدند. به عنوان مثال، تسلا به خاطر قرارگرفتن مکرر در معرض تشعشع، بیمار شد. یکی از دستیارهای ادیسون به خاطر تابش بیش از حد مرد. پیر کوری به دلیل کار مداوم با مواد رادیو اکتیو به شدت ضعیف شد.
زمانی که دانشمندان در حال تحقیق روی کاربردهای پزشکی جدید برای مواد رادیواکتیو بودند، آنهایی که نمیدانستند این مواد چقدر خطرناک هستند، احتیاط کافی به خرج ندادند.
خیلی سریع دستگاههای اشعه ایکس به یک ابزار تشخیص پرکاربرد تبدیل شدند. تکنسینهای آزمایشگاه که به صورت روزانه در معرض تشعشع قرار میگرفتند دچار سرطان خون و آب مروارید شدند. امروزه متخصصان پزشکی با دقت از خود در برابر تابش بیش از حد محافظت میکنند. اما در آن زمان نه خطرات تابش مشخص بود و نه روشهای مقابله با این خطرات.
با وجود خطرات احتمالی، پرتوها پرکاربرد شدند. در رادیوتراپی، تومورهای سرطانی در معرض پرتو قرار گرفتند. این روش به یکی از موثرترین راههای مقابله با سرطان تبدیل شد.
با این اکتشاف، «قدرت شفابخش» تشعشع، بسیار محبوب شد. کارآفرینان فرصت طلب سعی کردند از اکسیر جدید سود ببرند. نتیجه فاجعه بود.
مثلا تاجری به نام ویلیام بیلی، معجونی ساخت که پایه اصل آن آب به همراه مقدار کمی مواد رادیواکتیو بود. این شربت خیلی سریع بین مردم محبوب شد، تا این که مصرفکنندهها دچار مشکلاتی جدی شدند. یک میلیونر به نام ایبن مکبرنی بیرز مقدار زیادی از این اکسیر نوشیده بود. استخوانهای او تحلیل رفت و فکش به طور کامل دچار مشکل شد.
این فجایع درک عمومی از تشعشعات را تغییر داد و باعث ترس مردم شد. اما ترس اصلی هنوز باقی مانده بود. زمانی که میزان تشعشع در محیطهای عمومی به بالاترین حد میرسد: بمب اتم.
«رونتگن متوجه شده بود زمانی که در معرض پرتو قرار میگیرد به شدت احساس خوابآلودگی میکند. او خیال میکرد که یک داروی خوابآور جدید کشف کرده است.»