این کتاب تاریخچهای است از علم اقتصاد است که به پرسشهای مهم اقتصاددانان از زمان ارسطو تا توماس پیکتی میپردازد. مسائلی مانند نابرابری، خودخواهی و نقش دولت در اقتصاد، همواره ذهن افراد مختلف را به خود مشغول کرده است. در این کتاب میبینیم که در دوران مختلف، چه نظراتی در مورد این مسائل مطرح شد.
این کتاب برای چه کسانی مفید است؟
نیل کیشتینی استاد دانشکده اقتصاد لندن و دانشگاه وارویک است. او معتقد است که مطالعه تاریخ اقتصاد می تواند چیزهای زیادی را در مورد دوران مدرن توضیح دهد و به ما کمک کند تا به دنیا را با روشی بهتر به پیش ببریم.
سفری به دنیای جذاب تاریخ اقتصاد
شاید پیش خودتان فکر کنید که میدانید اقتصاد چیست. تولید؛ عرضه، تقاضا و…
حق با شما است. اقتصاد چیزی بیش از این نیست. کلمه اقتصاد از واژه یونانی Oikos به معنای خانه و Nomos به معنای قانون گرفته شده است. برای یونانیان اوکونامیکس، علم مدیریت خانه بود.
اما اقتصاددانان در مورد دلایل تفاوتهای جوامع نیز صحبت کردهاند. چرا در بریتانیا مدارس، معلمها و کتابها پیشرفتهتر از بورکینافاسو هستند؟ کسی پاسخ دقیق و کامل را نمیداند. اما میدانیم که قرار است اقتصاددانها به این سوال جواب بدهند.
این کتاب از زندگی یونانیان باستان، تا گاوچرانهای آمریکایی و بحران مالی ۲۰۰۸ صحبت میکند.
در این کتاب یاد میگیریم:
چرا کلیسای کاتولیک ربا را مجاز کرد؟
چطور دیدگاه اقتصادی شوروی سابق باعث مرگ میلیونها نفر شد؟
آیا اقتصاددانها هم دچار سوگیری هستند؟
مثل تمام رشتههای علمی دیگر، اولین اقتصاددان تاریخ احتمالا ارسطو بوده است. چهارصدسال قبل از میلاد مسیح، ارسطو در مورد پول حرف زد.
پول چیز مفیدی است. با پول میتوان ارزش چیزهای مختلف را اندازه گرفت و با استفاده از آن یک دارایی را از فردی به فرد دیگر منتقل کرد. اما پول میتواند دری به سوی جهنم هم باشد. مثلا اگر یک کشاورز بفهمد که میتواند با فروش زیتون سود خوبی کسب کند، شاید کاشت موادغذایی ضروری برای خانواده خود را متوقف کند و تنها به کشت زیتون بپردازد.
این فرایند(که تجارت نام دارد) از نظر ارسطو عجیب و غیرطبیعی بود. علاوه بر این، برای ارسطو یک چیز دیگر هم عجیب بود. کسانی که از پول، برای درآوردن پول بیشتر استفاده میکردند. مثلا وامدهندگانی که به مردم پول قرض میدادند و در مقابل از آنها سود میگیرفتند.
با این وجود، اعتراضهای ارسطو باعث نشد که اقتصاد رشد نکند. تجارت، که قرنها پیش آغاز شده بود، برای همیشه ماندگار شد.
درست مثل ارسطو، نخستین اقتصاددانان، به وامدهندگان نگاه مثبتی نداشتند. در قرن سیزدهم، توماس آکویناسی مقدس، قرض دادن پول را ربا نامید. او از ربا متنفر بود و معتقد بود که یک مسیحی پاک فقط باید برای خرید و فروش از پول استفاده کند.
نکته اینجا بود که وام دادن، تجارت را برای بازرگانان ونیزی راحتتر میکرد. همین موضوع باعث شد اولین بانکها تاسیس شوند. این بانکها به تاجران اجازه میدادند پول خود را ذخیره و در زمان نیاز آن را دریافت کنند. حتی کلیسای کاتولیک هم دیدگاه خود در مورد ربا را تعدیل کرد. پاپ حتی یک تاجر ایتالیایی به نام هموبونوس را قدیس خواند.
چند قرن بعد، هنگامی که کشتیهای اروپایی شروع به کاوش در جهان کردند، توانستند تمدنهایی غنی از طلا و نقره پیدا کنند. کاوشگرها و بازرگانهای اروپایی، آنها را غارت کردند. با این ثروتی که بهدست آوردند، به پادشاهان اروپایی امکان دادند تا قلعههایی بزرگ و لباسهایی فاخر ایجاد کنند. دوران مرکانتلیسم آغاز شد: دورانی که در آن بازرگانها و پادشاهان اروپایی با هم متحد شدند.
در انگلستان، اقتصاددانی به نام توماس مون، به این فکر افتاد که چطور میشود انگلستان را از کشورهای دیگر ثروتمندتر کرد. او معتقد بود هم بازرگانان و هم ملت از این ثروت ملی سود خواهند برد. نتیجه فکر او این بود که دولت باید شرکتهایی ایجاد کند و به مردم اجازه دهد پولهای خود را در این شرکتها سرمایهگذاری کنند. شرکت هند شرقی یکی از این شرکتها بود و مون، به عضویت هیات مدیره آن درآمد.
در قرون وسطی، مذهب و روابط شخصی، بر زندگی اقتصادی مردم سایه انداخته بودند. مرکانتلیسم، از تغییری بزرگ در شکل جهان خبر میداد. حرکت به سوی جهانی صنعتی که در آن پول، مهمترین نقش را بازی میکرد.
3 پاسخ
من هم معتقدم باید بگذاریم تا دست نامرئی اقتصاد جامعه رو هدایت کنه و دولت می تواند بسیار محدود نقش هماهنگ کننده رو داشته باشد و البته شدت و حدت این نقش یا محدودیت همچنان از چالش های مهم اهالی اقتصاد است اما باید بپذیریم که ارتباط بین سیاست و اقتصاد و استفاده اهالی سیاست از اقتصاد برای ماندگاری بیشتر ( بعلت لذت بخش بودن قدرت ) دلیل موجهی برای دوری از سوسیالیسم است.
درود
ممنون از این فرصتی که برای مطالعه این کتاب ها برامون فراهم کردید .
👍👌
👍