کتاب نسل پنجم بازاریابی (2021) عصر جدیدی در بازاریابی را معرفی میکند که بر استفاده از فناوری برای بهبود زندگی انسان تمرکز کرده است. این کتاب، استراتژیها و مثالهایی ارائه میکند که نشان میدهد چگونه ترکیب قابلیتهای پیشرفته دادهمحور با خلاقیت، اخلاق و همدلی انسانی به شرکتها این امکان را میدهد تا تجربیات مشتری را در میان یک بازار پیچیده و به سرعت در حال تکامل ارائه دهند.
فیلیپ کاتلر (Philip Kotler) رهبر بین المللی اندیشه بازاریابی، نویسنده و استاد بازنشسته دانشکده مدیریت کلوگ (Kellogg School of Management) است که بیش از 80 کتاب ترجمه شده به بیش از 25 زبان را تالیف کرده است.
ایوان ستیاوان (Iwan Setiawan) مدیر اجرایی شرکت مشاوره بازاریابی اندونزیایی MarkPlus, Inc. و فارغ التحصیل MBA دانشکده مدیریت کلوگ با تجربه در استراتژیهای شرکتی و بازاریابی است.
هرماوان کارتاجایا (Hermawan Kartajaya) یک کارشناس بازاریابی شناخته شده بین المللی و موسس و رئیس شرکت مشاوره اندونزیایی MarkPlus, Inc است.
در دنیای آنلاین امروزی، انتظارات مشتریان با سرعت سرسام آوری تغییر میکند. چیزی که دیروز مصرف کنندگان را شگفت زده میکرد، امروز او را خسته میکند. کسب و کارها باید بیوقفه نوآوری کنند تا بتوانند در بازار بمانند. اما چگونه میتوانند نیازهای در حال تغییر مشتریان را پیش بینی کرد و به آنها پاسخ دهند؟ پاسخ در نسل پنجم بازاریابی نهفته است.
در این خلاصه کتاب، خواهید آموخت که چگونه این رویکرد جدید به طور یکپارچه نبوغ انسان را با بینشهای ماشین محور پیوند میدهد تا طرحی جامع برای بازاریابی چابک در جهانی پر از عدم قطعیت ارائه دهد.
بیایید داستان را با یک سوال واضح شروع کنیم: نسل پنجم بازاریابی دقیقا چیست؟
به طور خلاصه، یک دوره جدید در بازاریابی است که از فناوریهای پیشرفته استفاده میکند و در عین حال تجربه مشتری را در هسته خود نگه میدارد. با این حال، برای پاسخ کاملتر به این سؤال، به چیزهای بیشتری نیاز داریم.
نسل پنجم بازاریابی پاسخی به سه چالش حیاتی است که مشاغل امروزی با آن روبرو هستند.
اولین چالش، همزیستی چندین نسل متمایز از مشتریان است که هر کدام دیدگاهها و ترجیحات خاص خود را دارند. بیبی بومرز (Baby Boomers) و نسل ایکس (Generation X) تا حد زیادی نقشهای رهبری شرکت را در اختیار داشته و بیشترین قدرت خرید را دارند. اما نسلهای Y و Z اکنون بیشترین سهم را از بازار نیروی کار و مصرف در اختیار دارند. این نسلهای جوان، اتصال دیجیتال را در اولویت قرار میدهند. پس شرکتها باید تمرکز بازاریابی خود را برای جذب بین این شکافهای نسلی قرار دهند.
چالش دوم، قطبی شدن بازارها به دلیل افزایش نابرابری است. افزایش درآمدها، بازارهای لوکس را گسترش میدهند و درآمد پایین باعث رشد بازار کالاهای با قیمت اقتصادی میشوند. نتیجه این امر، کاهش طبقه متوسط است که شرکتها را مجبور میکند که تلاشهای خود را برای بقا به بازارهای بالا یا پایینتر متمرکز کنند.
چالش سوم، شکاف دیجیتالی است که افرادی را که فناوری را مفید میدانند از کسانی که به آن نگاه منفی دارند، جدا میکند. برخی از مشتریان، دیجیتالی شدن را به دلیل پتانسیل آن برای بهبود زندگی میپذیرند، در حالی که برخی دیگر به دلیل خطر از دست دادن شغل و نقض حریم خصوصی، از آن میترسند. اگر کسب و کارها میخواهند پیشرفت کنند، باید این شکاف را از بین ببرند.
در مواجهه با این چالشها، نسل پنجم بازاریابی از فناوریهای نوظهور مانند هوش مصنوعی، حسگرها، روباتیک و واقعیت مجازی برای تقلید از قابلیت بازاریابهای انسانی استفاده میکند. به طور خاص، هوش مصنوعی و الگوریتمهای یادگیری ماشینی به سراغ تجزیه و تحلیل دادههایی میروند که چشم انسان از آنها دور میماند.
برای مثال، شرکتها امروز با کمک یادگیری ماشینی و الگوریتمهای پیش بینیکننده هوش مصنوعی میتوانند پیشبینی کنند که آیا محصولاتی با ویژگیهای خاص احتمالا موفق خواهند شد یا خیر. این بدان معناست که بازاریابها میتوانند بسیاری از مراحل توسعه سنتی تولید چشم را کنار بگذارند.
در بسیاری از موارد، این پیشبینیها بهتر از پیشبینیهایی است که توسط محققان انسانی با استفاده از آزمونهای مفهومی زمانبر انجام میشود.
به عنوان مثال، پپسی (PepsiCo) امروزه مرتبا نوشیدنیهایی را عرضه میکند که بر اساس تحلیلهای عمیق و مبتنی بر هوش مصنوعی از مکالمات مشتریان در رسانههای اجتماعی تهیه شدهاند. در همین حال، AB InDev، شرکت مادر Budweiser و Corona، از هوش مصنوعی برای نظارت و بهبود عملکرد تبلیغات در سراسر پلتفرمها استفاده میکند.
با این حال، در حالی که هوش مصنوعی در تشخیص الگوهای رفتاری برتر است، فاقد ظرفیت ذاتی انسان برای درک زمینه است. برای همین هم، تفسیر انسانی برای تشخیص انگیزهها و معنای اساسی در بینشهای هوش مصنوعی، عاملی کلیدی باقی میماند. هیچ الگوریتمی نمیتواند هوش فازی و زمینهای را فرا بگیرد؛ هوشی که به بازاریابان اجازه میدهد تا ارتباطات عمیق انسانی برقرار کنند.
نتیجه چه خواهد بود؟ در حالی که فناوری پیشرفته در عملکردهای مختلف بازاریابی کمک میکند، بازاریابهای انسانی در عصر نسل پنجم بازاریابی، عنصری ضروری باقی خواهند ماند. نکته کلیدی، یافتن تعادل بهینه میان تواناییهای انسان و ماشین در طول سفر مشتری است. هوش مصنوعی ممکن است رفتارهای مشتری را پیشبینی کند، اما هنوز بینش انسانی برای درک دلایل آن مورد نیاز است.
یک پاسخ
عالی