کتاب اثر برنده (2012) نشان میدهد که چگونه انگیزهی درونی و انعطافپذیری میتواند ما را به موفقیتهای چشمگیری برساند. این کتاب به قدرت پشتکار و تأثیرات پیچیدهی قدرت میپردازد و نکاتی دربارهی تعادل بین اعتمادبهنفس و تواضع میگوید. با مطالعهی این کتاب، خواهید فهمید که چگونه تلاشها و استقامت شما سرنوشتتان را شکل میدهند.
ایان رابرتسون استاد برجستهی روانشناسی در کالج ترینیتی دوبلین و بنیانگذار مؤسسهی علوم اعصاب کالج ترینیتی است. او در زمینهی «عصبروانشناسی» (Neuropsychology) تخصص دارد و بهخاطر پژوهشهای گسترده این حوزه شناخته شده است. رابرتسون همچنین نویسندهی آثار تأثیرگذاری همچون «آزمون استرس» است که نظریههای عمیقی دربارهی عملکرد پیچیدهی مغز انسان دارد.
با انگیزهی درونی، توانایی و موفقیت خود را به بالاترین حد ممکن برسانید.
تا چه اندازه دربارهی نیروهایی فکر کردهاید که ما را به سمت اهدافمان میبرند؟
آیا تابهحال دربارهی انگیزههای درونی و خواستههایی فکر کردهاید که سرنوشت ما را شکل میدهند، ما را هدایت میکنند و برداشت ما از موفقیت را میسازند؟ در زندگی روزمره، ما دائماً درگیر آرزوها، قدرت، محیط و نیاز ذاتی به تأیید و شناخت هستیم که هر یک نقشی اساسی در شک دادن به مسیرهای ما دارند. این تعامل بین عوامل درونی و بیرونی داستان زندگی ما را شکل میدهد و بر مسیرهای دستیابی به موفقیت، برداشت ما از موفقیت و رفاه کلی ما تأثیر میگذارد.
در خلاصهی کتاب اثر برنده، با مفاهیم عمیقی دربارهی این موضوع روبهرو میشوید. این کتاب، نظریهها و افکاری را با شما در میان میگذارد که برای درک ابعاد گوناگون انگیزههای انسانی، دستاوردها و تعاملها ضروری است. یاد گرفتن این مفاهیم نهتنها دیدگاه شما را به زندگی و موفقیت عوض میکند؛ بلکه باعث میشود با آگاهی بیشتر و درک عمیقتر، مسیر خود را طی کنید. درعینحال به شما در توانمندتر شدن برای شکلدهی سرنوشت خود، پرورش رهبری آگاهانه و تقویت حس اعتمادبهنفس در این دنیای پیچیده کمک میکند.
دنیایی را تصور کنید که در آن میل رسیدن به هدف، یک مفهوم انتزاعی نیست؛ بلکه نیرویی حیاتی است که باعث میشود هر کسی برای رسیدن به بالاترین حد توانایی خود تلاش کند؛ بدون اینکه هیچ توجهی به تجربههای گذشتهاش کند. این انگیزه را که انگیزهی درونی برای هدف مینامیم، موتوری درونی است که افراد را به دنبال کردن و رسیدن به اهدافشان تشویق میکند.
انگیزهی درونی نه با تشویقهای بیرونی، بلکه با پاداشهای درونی و رضایت شخصی تقویت میشود.
در این دنیا، انگیزهی درونی برای هدف، سنگبنای موفقیت است و از افراد مصمم و مقاوم، برنده میسازد. ما در اینجا به همین انگیزهی درونی برای هدف میپردازیم و نقش محوری آن را در ساختن برندگان و شکلدهی سرنوشت بررسی میکنیم.
بیایید با نگاهی به داستان اورسولا برنز، زنی که از فقر به سمت مدیرعاملی «زیراکس» (Xerox) رسید، اهمیت فوقالعادهی انگیزهی درونی را بررسی کنیم.
اورسولا که در فقر و سختی متولد شد، تجسم عینی تلاش برای رسیدن به اهداف و پشتکار بالاست که برندگان واقعی را تعریف میکند. مسیر او مثل یک فانوس دریایی نشان میدهد که جوهرهی موفقیت نه در ژنهای ماست و نه به ارث میرسد؛ بلکه با انگیزهی درونی و پشتکار روشن میماند.
این ماجرا ممکن است یک داستان الهامبخش باشد؛ اما برای شما چه معنایی دارد؟
بیایید عمیقتر به پدیدهی انگیزهی درونی برای موفقیت نگاه کنیم و توهم «جبر ژنتیک» را از بین ببریم.
این تصور غلطی است که ژنهای ما کنترل سرنوشت ما را در دست دارند و مانع رشد ما میشوند.
ما باید این واقعیت را بپذیریم که سرنوشت ما به دست خودمان ساخته میشود، باورهایمان مسیر ما را هدایت میکنند و پشتکار ما داستانهای موفقیت ما را میسازد.
بیایید پیتر را در نظر بگیریم، فردی بسیار موفق که در حال حاضر در اوج حرفهاش قرار دارد؛ اما همچنان به دنبال رسیدن به اهداف شغلی زیادی است. او با اینکه دستاوردهای قابلتوجهی دارد، همیشه اهدافش را گستردهتر میکند یا تغییر میدهد. پیتر هر چه جلوتر میرود، هدفش دورتر میشود. انگار هر چه بدود، هدف هم حرکت میکند؛ چرا که خط پایان همواره دور به نظر میرسد.
سفر پیتر پارادوکس موفقیت را نشان میدهد که در آن حتی موفقترین افراد نیز آرزوهای دستنیافتنی دارند. داستان او نشان میدهد که حتی افراد ثروتمند و موفق، اگر اهدافشان واضح و واقعبینانه نباشد، در عدم قطعیت و آرزوهای دستنیافتنی غرق میشوند و هیچوقت به خوشبختی نمیرسند.
این داستان به ما نشان میدهد که برای ایجاد تعادل بین آرزوهای بلندپروازانه با واقعبینی، باید اهدافی تعیین کنیم که ما را به چالش میکشند؛ اما ممکن هستند و اجازه میدهند پیروزیها را در طول مسیر جشن بگیریم.
وقتی متوجه این مفاهیم میشویم، باید کمی «مقاومت» هم به تلاشهایمان اضافه کنیم. نه افتخارات و نه نبوغ ذاتی، بلکه تلاش مداوم و کوشش بیوقفه است که مسیرهای موفقیت را میسازد.
بنابراین، چه شعاری را باید به یاد داشته باشیم؟
بهجای تواناییهای ذاتی، مسیر را تحسین کنید، برای تلاشهایتان ارزش قائل شوید و به طرز خستگیناپذیری راه را ادامه دهید. ذهنیتی را پرورش دهید که به دنبال رشد و خواهان یادگیری باشد.
در مسیر موفقیت، انگیزهی درونی برای رسیدن به هدف، دو چیز را نشان میدهد: روحیهی شما و تواناییهای زیادتان. این انگیزه هیچ ربطی با افتخارات پدران شما ندارد. در حقیقت این استقامت در روح شما، تلاشهای بیوقفهی شما و شوق در قلبتان است که مسیر موفقیت شما را شکل میدهد.