جلد کتاب انسان در جست و جوی معنا

کتاب انسان در جستجوی معنا

کشف معنای زندگی در زمان اسارت در اردوگاه‌های اجباری

نویسنده:
ویکتور فرانکل
(Viktor Frankl)
673 نفر در حال مطالعه این کتاب هستند.

کتاب انسان در جست‌وجوی معنا که در سال ۱۹۴۶ منتشر شد، روایتی است تکان‌دهنده از تجربیات نویسنده و روانشناس، ویکتور فرانکل، در دوران اسارتش در اردوگاه کار اجباری آشویتس طی جنگ جهانی دوم. فرانکل در این اثر، چگونگی تاب‌آوری انسان در برابر شرایط تحمل‌ناپذیر، کنار آمدن با تروما و در نهایت یافتن معنا در زندگی را توضیح می‌دهد.

ویکتور فرانکل یک عصب‌شناس و روانپزشک اتریشی‌الاصل و همچنین بنیانگذار لوگوتراپی (معنادرمانی) بود. او پس از دوام آوردن در اردوگاه‌های کار اجباری نازی، چندین کتاب درباره‌ی چگونگی یافتن معنای زندگی نوشت.

خلاصه کتاب انسان در جستجوی معنا

حاوی 8 ایده کلیدی
Man’s Search for Meaning
The harrowing experiences of the author in a concentration camp
ایده‌های کلیدی کتاب
مقدمه

مقدمه‌ای بر کتاب انسان در جست‌وجوی معنا

چگونه تجربیات هولناک یک فرد باعث شد دیدگاهی منحصربه‌فرد درباره‌ی ماهیت انسان پیدا کند؟

هیچ‌کس جز بازماندگان اردوگاه‌های کار اجباری نازی‌ها، نمی‌تواند کاملاً درک کند که زندگی یک زندانی در آن شرایط چگونه بوده است. ما فقط می‌توانیم تصور کنیم که زندانیان چگونه روزهای خود را سپری می‌کردند و در مواجهه با آن همه ستم و قساوت، چگونه عقل و سلامت روان خود را حفظ می‌کردند.

ویکتور فرانکل، یکی از بازماندگان این اردوگاه‌ها، مشکلاتی را تشریح می‌کند که اسیران رژیم نازی با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کردند. تجربیات او همچنین نظریه‌ی روانشناختی او به نام «لوگوتراپی» یا معنادرمانی را شکل داد. معنادرمانی توضیح می‌دهد که چگونه برای شکوفایی و حتی بقا در شرایط سخت، باید به درک معنای شخصی زندگی خود برسیم.

ایده کلیدی 1

1اولین واکنش زندانیان در اردوگاه‌های کار اجباری: شوک، امید و بعد ناامیدی

امروزه، همه حداقل تا حدودی از اعمال غیرانسانی و وحشتناک در اردوگاه‌های کار اجباری در سراسر آلمان و اروپای شرقی، آگاهی دارند.

به همین ترتیب، قربانیان خشونت نازی‌ها در دوران هولوکاست حداقل تا حدی از سرنوشت وحشتناکی که در انتظارشان بود، آگاه بودند. به همین دلیل، تصور می‌شود که واکنش اولیه‌ی آن‌ها هنگام ورود به اردوگاه‌ها باید ترس بوده باشد. ولی واکنش‌ها به سه مرحله‌ی مجزا تقسیم می‌شد.

مرحله‌ی اول با رسیدن به اردوگاه (یا حتی هنگام انتقال زندانیان) آغاز می‌شد.

زندانیان چنان از اتفاقات جاری شوکه می‌شدند که با تمام وجود سعی می‌کردند خود را متقاعد کنند بالاخره همه چیز به شکلی درست خواهد شد. اکثر زندانیان داستان‌های هولناکی درباره‌ی اتفاقات داخل اردوگاه‌ها شنیده بودند؛ اما با فرستاده شدن به آن‌جا، به خودشان می‌گفتند که قضیه برای خودشان متفاوت خواهد بود.

مثلاً کسانی که به اردوگاه مرگ آشویتس می‌رسیدند، هنگام خروج از قطار به چپ یا راست فرستاده می‌شدند؛ یک گروه برای کار سخت و دیگری برای اعدام فوری. بااین‌حال، هیچ‌کدام از آن‌ها نمی‌دانستند که این گروه‌ها به چه معنا هستند.

به دلیل شوک ورود به اردوگاه، زندانیان تسلیم توهم نجات می‌شدند و به‌اشتباه باور می‌کردند گروهی که در آن قرار دارند، به نحوی به معنای نجات از مرگ حتمی است.

در طول این مرحله‌‌ی اول، زندانیانی که هنوز به وحشت‌های اردوگاه عادت نکرده بودند، از هر اتفاقی که می‌افتاد، به‌شدت می‌ترسیدند. زندانیان تازه‌وارد نمی‌توانستند تجربه‌ی تماشای مجازات وحشیانه‌ی دیگر زندانیان را برای کوچک‌ترین جرایم، تحمل کنند.

آن‌ها در مواجهه با خشونت فجیع، خیلی زود امید خود را از دست دادند و مرگ را نوعی رهایی تلقی کردند. در واقع، اکثر آن‌ها فکر می‌کردند با لمس کردن حصار الکتریکی اطراف اردوگاه خودکشی می‌کنند و از زندگی راحت می‌شوند.

ایده کلیدی 2

2بعد از چند روز، زندانیان به وضعیت خود عادت و روی بقا تمرکز می‌کردند

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 3

3زندانیان آزادشده از اردوگاه، اغلب در ابتدا احساس ناباوری داشتند و سپس احساس آزردگی می‌کردند

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 4

4زندانیان برای منحرف کردن ذهن خود از اتفاقات دنیای واقعی، بر درون خود تمرکز می‌کردند

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 5

5اکثر زندانیان سرنوشت خود را می‌پذیرفتند؛ اما برخی هر زمان که می‌‌شد، سعی می‌کردند سرنوشت خود را عوض کنند

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 6

6در معنادرمانی، انگیزه‌ی ما برای عمل کردن، از معنای زندگی‌مان سرچشمه می‌گیرد

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 7

7معنایی کلی‌ برای زندگی پیدا نمی‌شود؛ زندگی هر فرد در لحظه‌ای خاص، معنای خاص خود را دارد

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
ایده کلیدی 8

8با رویارویی با ترس‌هایتان، آن‌ها را مدیریت می‌کنید

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
خلاصه نهایی

پیام کلیدی کتاب

برای مشاهده این بخش از محتوا لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
نظرات و دیدگاه‌های شما
267 دیدگاه

267 پاسخ

  1. این خلا وجودی هم برای هر کسی منحصر به فرد هستش

  2. چیزی به اسم بهترین حرکت وجود نداره، بسته به موقعیت‌های مختلف در طول بازی، بهترین حرکت به وجود می‌آید

  3. جست‌وجوی معنا بزرگ‌ترین انگیزه در زندگی ماست.
    عالی بود ممنونم

  4. بنظرم واقعا معنایی کلی برای زندگی وجود نداره و از شخصی به شخص دیگه متفاوته در ضمن انسانهایی که در شرایط سخت سرنوشتشون رو نمیپذیرن و سعی میکنن تغییرش بدن بسیار قوی و شجاع در حد یک نابغه هستند

  5. به نظرم اون قسمتی که میگه هر کسی معنای زندگی خودشو داره و بهترین معنا و بدترین معنا نداریم خیلی خوبه ک ادم تو این دوره که همشه در حال مقایسه هست بهش برسه

  6. این جمله رو من دوست داشتم : دقیقا همون کاری رو انجام بده که از اون می ترسی

  7. در دنیای امروز پوچی و بی هدفی به شدت رو به افزایش است نه به خاطر نبود هدف بلکه بخاطر بمباران اهداف متنوع و اطلاعات پس تصمیم گیری و تمرکز به شدت اهمیت دارد

  8. نحوه ی عملکردماومسئولیتی که نسبت به انتخابهایمان احساس می کنیم ،تعیین کننده ی معنای زندگی ماست..

  9. معنای شخصی شما با توجه به شرایط فعلی‌تان تعیین می‌شود.

  10. گاهی اوقات لذت بوییدن یک گل زیبای بهاری تنها علتی است که باعث میشود تمام سختی های زمستان را تحمل کنیم.

  11. هرکسی باید با توجه به تصمیمات خود، هدف زندگی‌اش را کشف کند.

  12. به نظر من زندگی در تکامل است ! یعنی با توجه به شرایط ما آدما می تونیم معنا ی زندگی رو تغییر بدیم، البته اینکه آدم ی چهارچوبی رو برای خودش داشته باشه و برای رسیدن به هدف و معنای زندگی به تدریج به تکامل برسه.

  13. حدودا سه چهار سالی هست که سعی کردم در اطرافم به دنبال زیبایی ها باشم منظورم کمال گرایی نیست منظورم دیدن و لذت بردن از ساده ترین هاست (مثل یه جمله توی یه کتاب،برگ های خوش رنگ و لعاب یه درخت وسط خیابونای شلوغ تهران،دیدن غروب تو مسیر برگشت از سرکار و توی ترافیک)
    و فک می کنم همین دید نوعی یافتن معنا در زندگیه
    و خیلی جالبه انگار زندگی جذاب تره و حتی خوشایند تر

  14. کتاب خیلی تاثیر گذاری بود که از مطالعه اش لذت بردم •
    جستوجوی معنا بزرگترین انگیزه در زندگی ماست تا بتونیم خلا وجودی خودمون رو پر کنیم.

  15. کتاب زیبایی بود،در کل همیشه باید به درون فک کنیم ،تا بتونیم معنای زندگی رو پیدا کنیم

  16. خیلی این جمله رو دوست داشتم:
    معنایی کلی‌ برای زندگی پیدا نمی‌شود؛ زندگی هر فرد در لحظه‌ای خاص، معنای خاص خود را دارد.

  17. معنای کلی‌ای برای زندگی نداریم و معنای زندگی به مجموعه‌ی منحصربه‌فرد شرایط و تصمیمات هر فرد بستگی دارد…

  18. واسه کسایی که موقع بروز مشکلات و بحران تو زندگیشون خودشونو گم میکنن خیلی خوبه

  19. معنا ها متفاوت هستند. و معنا نوری بر تاریکی ست هر چند کوچک زندگی این روز ها به طور عجیبی زود زود میچرخد پس زیاد به نا امیدیتان وابسه نشیپ

  20. من این کتاب بی‌نظیر رو خوندم و الانم از خوندن خلاصه‌تون و مرور مطالب قبلی خیلی لذت بردم.
    ممنون از اکوتوپیا برای کارهای فرهنگی خوبی که می‌کنه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کتاب‌های مشابه
اثر استیون لویت و استفان دابنر
اثر نیر ایال
اثر اندرو راس سورکین
اثر میرا کوتاند
لوگوی اکوتوپیا کامل